Dimmu Borgir - Spellbound - 1997
You have returned to the torture-chambers
To find peace among the rotting corpses
You have returned to the execution place
To inhale the smell of blood
Death and terror rules the land
We have been spellbound
You have returned to the hidden graves
Only you know about
You have returned to to face your victims
And feel sensation of violence once again
Death and terror rules the soul
You have been spellbound
By the Devil
Murderer, you have returned
To create fear and sorrow
Death and terror rules the land
We have been spellbound
By the Devil
2.طلسم شده (توسط شیطان )
شما به تالارهای عذاب بازگشته اید
آرامش را در میان جسد های در حال پوسیدن میابید
شما به مکان اعدام بازگشته اید
تا بوی خون را فرو بکشید
مرگ و وحشت بر زمین حکمرانی میکند
ما طلسم شده ایم.
شما به قبرهای پنهان بازگشته اید.
تنها شما دراین باره میدانید.
شما باز گشته اید تا با قربا نی ها یتان رو به رو شوید
و یکباره دیگر حس خشونت را احساس کنید.
مرگ و وحشت بر روح حکمرانی میکند
شما طلسم شده اید.
توسط شیطان
قاتل ، شما باز گشته اید
تا ترس و اندوه به وجود آورید
مرگ و وحشت بر زمین حکمرانی میکند
ما طلسم شده ایم.
توسط شیطان
ترجمه:Silencer
Dimmu Borgir - Mourning Palace - 1997
1. Mourning Palace
Daylight has finally reached it's end
As evenfall strikes into the sky
Far away in the dark glimpsing moonlight
Sickening souls cry out in pain
Whispering voices summoning screams
Waiting for Satan to bless their sins
Blackhearted angels fallen from grace
Possessed by the search for utter darkness
Hear the cries from the Mourning Palace
Feel the gloom of restless spirits
Hear the screams from the Mouring Palace
Feel the doom of haunting chants
Eternal is their lives in misery
Eternal is their lives in grief
Abandoned in a void of nothingness
A chain of anger, a fetter of despair
In this garden of depraved beings
This unsacred place of helpless ones
Satan blessed the creatures
Inswathed them in endless night
Whispering voices, summoning screams
Waiting for Satan to bless their sins
Blackhearted angels fallen from grace
Possessed by the search for utter darkness
1.کاخ ماتم (سوگواری)
سرانجام روز به پایان اش رسیده است
هنگامی که غروب در آسمان پدیدار می شود
در دوردست ماه در تاریکی می درخشد
ارواح بیمار کننده از درد فریاد می کشند
صداهای نجواگرهمراه با فریادها، منتظر
شیطان می مانند تا گناهانشان را بیامرزد
فرشته های شیطانی محروم از لطف الهی
در جستجوی تاریکی مطلق مسخ شده اند
فریادها را از کاخ ماتم بشنو
افسردگی روح های بیقرار ار حس کن
جیغ ها را از کاخ ماتم بشنو
محشر سرودهای مکرر را احساس کن
زندگی آنها تا ابد در غم و اندوه است
زندگی آنها تا ابد در سوگ و ماتم است
تبعیدشده در خلا پوچی
در زنجیر خشم ، در غل و زنجیر نومیدی اند
در این باغ موجودات تباه شده (بهشت)
در این مکان نا مقدس موجودات درمانده
شیطان موجودات را می آمرزد
آن ها را در شب بی پایان رها می سازد
صداهای نجواگرهمراه با فریادها منتظر
شیطان می مانند تا گناهانشان را بیامرزد
فرشته های شیطانی محروم از لطف الهی
در جستجوی تاریکی مطلق مسخ شده اند
ترجمه :Silencer
Amon Amarth - Bloodshed - Album Versus the World 2002
Midgard's cold and hatred reigns
Hunger and disease
Fenris is set free again
Chaos is unleashed
The storm of death sweeps the shores
Famine sweep the land
Ties of kinship is no more
Sons die by their father's hand
Two men meet on battleground
Their eyes are full of hate
By sacred oaths both are bound
Death will be their fate
They share the blood of once proud men
Yet foes they have become
One fights for truth, the other for faith
Perish has begun
Here comes the – Bloodshed
It's the age of – Bloodshed
Here comes the – Bloodshed
It's the age of - Bloodshed
Two brothers meet in battle heat
Both will die to day
No victory and no defeat
Death is their only way
In their eyes is no remorse
They make their final charge
Thrusting their swords with mortal force
Piercing each other's hearts
Here comes the – Bloodshed
It's the age of – Bloodshed
Here comes the – Bloodshed
Prepare for – Bloodshed
قتل عام
میدگارد سرد گشته است و نفرت حکمرانی می کند
گرسنگی و بیماری
فنریز دوباره آزاد گشت
هرج و مرج بیداد میکند
طوفان مرگ سواحل را پیمود
قحطی سرزمین را فرا گرفته است
پیوندهای خویشا وندی دیگر معنایی ندارد
پسران بدست پدران کشته میشوند
دو مرد درمیدان جنگ با هم روبرو میشوند
چشمانشان آکنده از نفرت است
هر دو برای سوگند مقدسی به جنگ آمده اند
مرگ سرنوشت شان خواهد شد
آنها در خون سربازانی که زمانی مفتخر بودند ، سهیم شدند
( در کنار هم با عزت و افتخار به پیروزی می رسیدند )
با این وجود دشمن هم شدند
یکی برای حقیقت و دیگری به خاطر ایمانش می جنگد
کشتار آغاز گشت
اکنون قتل عام فرا می رسد
دوران , دوران خونریزی است .
اکنون کشتار آغاز می شود
دوره؛دورهیخونریزیاست
دو برادر در میدان نبرد با هم روبرو می شوند
هر دو امروز خواهند مرد
هیچ پیروزی و شکستی در کار نیست
مرگ تنها راه آنهاست
در چشمانشان اثری از پشیمانی وجود ندارد
آنها آخرین حمله خود را نیز انجام میدهند
شمشیرهایشان را با نیروی مهلک به سوی یکدیگر پرتاب کردند
تا قلب یکدیگررا سوراخ کنند
اینک قتل عام آغاز می شود
دوران؛ دوران خونریزی است
کشتار فرا رسید
برای خونریزی آماده باش
ترجمه:Silencer
Amon Amarth - Death In Fire - Album Versus The World 2002
The wait is soon at end
Always charge never bend
Morning is here, make your stand
Live for honor, glory, death in fire!
Total war is here
Face it without fear
Age of sword, age of spear
Fight for honor, glory, death in fire!
See the fire rise
Flames are raging high
Soon all will burn and die
Burn for honor, glory, death in fire!
Storm of lethal flames
Only death remains
Ragnarok is closing in
Die for honor, glory, death in fire!
Forces of chaos is on the move
Everyone, choose your side
And know the end is coming soon
The day for all to die
The day is here when Bifrost breaks
Nor sun or moon will rise
When the dead rise from their graves
and Surtur spreads his fire
All you know will wither away
And sink into the sea
A new world will be born one day
Where everyone is free
[Lead Sوderberg]
Total war is here, face it without fear
Age of sword, age of spear
Fight for honor, glory, death in fire!
Storm of lethal flames
Only death remains - Ragnar?k is our fate
Die for honor, die for glory
Die, death in fire!
مرگ در آتش
انتظار به زودی به پایان میرسد
همیشه بجنگ و هیچ وقت تسلیم نشو
صبح اینجاست ، مقاومت کن
برای شرافت وافتخار زندگی کن ، مرگ در آتش
جنگ نهایی اینجاست
بدون ترس با آن روبرو شو
دوران شمشیر دوران نیزه
برای عزت وافتخار جنگیدن ؛ مرگ در آتش
به بلند شدن آتش بنگر
شعله ها تا بلند ا زیلنه می کشند
بزودی همه خواهند سوخت وهلاک میشوند
برای شرافت و افتخار بسوز ؛ مرگ در آتش
طوفانی از شعله های مهلک
فقط مرگ است که باقی می ماند
رگناروک (پایان دنیا ) در حال نزدیک شدن است
برای عزت و افتخار بمیر مرگ در آتش
نیروهای هرج مرج در حرکتند
همه ، طرف تو را می گیرند .
و می دانند که به زودی پایان دنیا فرا می رسید
روزی که همگان خواهند مرد
روزی که " بیفرست " شکسته میشود
نه ماه و نه خورشید دیگرطلوع نخواهند کرد
وقتی که مردگان از گورهایشان برخیزند
و سورت آتش خود در همه جا گسترش داد
تمام چیز هایی که میدانستی از بین خواهند رفت
و به اعماق دریا فرو میرود
دنیای جدید یک روز متولد خواهد شد
جایی که همه آزاد خواهند بود
نبرد نهایی اینجاست ، بدون ترس با آن روبرو شو
دوران شمشیر ؛ دوران نیزه
برای شرافت و افتخار بجنگ ، مرگ در آتش
طوفانی از شعله های مرگ آور
مرگ تنها چیزی است که باقی می ماند – رگناروک سرنوشت همه ی ماست
بمیر ، مرگ در آتش
برای عزت و افتخار بمیر
Evenfall - Sail Of Charon
Sails Of Charon
THE MOON IS FULL
AND WHITE......
I'M STANDING AT THE DOOR
OT TIME...... SOMEONE IS
WAITING FOR YOU......
THE LAST TEAR HAS ROLLED
DOWN MY FACE, DOWN MY FACE...
THERE IS NO PLACE IN
YOUR RELIGION FOR ME,
FOR ME......
THE SEASOMN HAS BEGAN
TO RISE AGAIN IN THE
DARK WE WEEP......
IN THE DARK WE WEEP...
TO RISE AGAIN......
BUT I CAN WAIT NO LONGER
DON'T LOOK BACK
THERE'S NO PROMISED LAND
THIS IS THE SAIL OF CHARON
I CAN SEE DEEP INSIDE
ALL THE CHILDHOOD
REFLECTIONS OF YOU
WALKING THROUGH
YOUR MEMORY,
WALKING THROUGH
YOUR MEMORY,
I CAN SEE DEEP INSIDE......
BUT I CAN WAIT NO LONGER
DON'T LOOK BACK
THERE'S NO PROMISED LAND
THIS SI THE SAIL OF CHARON
I'M STANDING AT THE DOOR
OF TIME...... SOMEONE IS
WAITING FOR YOU......
THE LAST TEAR HAS ROLLED
DOWN MY FACE, DOWN MY FACE...
THIS IS THE SAIL OF CHARON
THIS IS THE SAIL OF CHARON
THIS IS THE SAIL OF CHARON
BUT I CAN WAIT NO LONGER
DON'T LOOK BACK
THERE'S NO PROMISED LAND
THIS IS THE SAIL OF CHARON...
سفر با قایق چرون
قرص ماه کامل و سفید گردید
من پشت درزمان ایستاده ام
یک نفر منتظر توست
آخرین قطره های اشک از گونه ام سرازیر گشت
در مذهب و اعتقاد تو هیچ جایی برای من نیست
برای من...
فصلی دیگر در حال شروع شدن است
تا دوباره برخیزیم (از نو شروع کنیم )
در تاریکی اشک می ریزیم
تا دوباره برخیزیم
ولی من نمیتوان زیاد منتظر بمانم
به پشت سرت نگاه نکن
هیچ دنیای دیگری یوجود ندارد
این سفر ایست با قایق چرون
در درونم چیزی حس میکنم
تمام دوران کودکی ام را
بازتابی از تو
در حال گذر است از..
ذهن تو
در حال گذر است از...
ذهن تو
در درونم چیزی حس میکنم
ولی من نمیتوان زیاد منتظر بمانم
به پشت سرت نگاه نکن
هیچ دنیای دیگری یوجود ندارد
این سفر است با قایق چرون
من پشت درزمان ایستاده ام
یک نفر منتظر توست
آخرین قطره های اشک از گونه ام سرازیر گشت
این سفر ایست با قایق چرون
ولی من نمیتوان زیاد منتظر بمانم
به پشت سرت نگاه نکن
دنیای دیگری وجود ندارد
این سفری است با قایق چرون