آینهی تست دل تابناک بستر از این آینه زنگار را
Printable View
آینهی تست دل تابناک بستر از این آینه زنگار را
از عمر رفته نیز شماری کن مشمار جدی و عقرب و جوزا را
آرامشی ببخش توانی گر ××× این دردمند خاطر شیدا را
افسون فسای افعی شهوت را ××× افسار بند مرکب سودا را
;) ای دوست، تا که دسترسی داری××× حاجت بر آر اهل تمنا را
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] از رفعت از چه با تو سخن گویند نشناختی تو پستی و بالا را
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] از آن، دراز نکردم سخن درین معنی ××× که کار زندگی لاله کار مختصریست
ماشالله .........یه نفسی تازه کنید
یه کم وقت بدید ما هم بنویسیم !!!!!!!!!
...........
تنگ بلوري دلت درست مث دل من
کلي لبش پريده بود همش پره ترک بود
وقتي که عاشقم شدي چيزي ازم نخواستي
توقعت فقط يکم عاشقي و نوازش و کمک بود
چه روزا که با هم ديگه مسابقه گذاشتيم
که رو گل کدوممون قايق شاپرک بود؟
تقويم که از روزا گذشت دلم يه جوري لرزيد
راستش دلم خونه ترديد و هراس و شک بود
ديگه نه از تو خبري بود و نه از آرزوهات
قحطي مژده و روزاي خوش و قاصدک بود
يادم مياد روزي رو که هوا گرفته بود و
اشکاي سرخ آسمون آروم و نم نمک بود
تو در جواب پرسشم فقط همينو گفتي
عاشقيمون يه بازي شايد الک دولک بود
نه باورم نميشه که تو اينو گفته باشي
کسي که تا ديروز برام تو گل دنيا تک بود
قصه با تو بودن و مي شه فقط يه جور گفت
کسي که رو زخماي قلبم مث نمک بود...
در طغيان بهم رسيدن
دستانت را دراز كردي
چون جريان هاي بي سرانجام
لبهايت با سلام بوسه
ويران گشتند ...
يك لحظه تمام آسمان را
در هاله اي از بلور ديدم
خود را و ترا و زندگي را
در دايره هاي نور ديدم
گويي كه نسيم داغ دوزخ
پيچيده ميان گيسوانم
من کیم گردی زخاک انگیخته
قالبی از آب و خاک آمیخته
""""""""""""""""""""
ببخشید شاید غلط داشته باشم