يار اگر رفت و حق صحبت ديرين نشناخت
حاش لله که روم من ز پی يار دگر
گر مساعد شودم دايره چرخ کبود
هم به دست آورمش باز به پرگار دگر
--------------------
آره دوست میشویم ... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Printable View
يار اگر رفت و حق صحبت ديرين نشناخت
حاش لله که روم من ز پی يار دگر
گر مساعد شودم دايره چرخ کبود
هم به دست آورمش باز به پرگار دگر
--------------------
آره دوست میشویم ... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
روي ديوارهاي شب
تو هنوز ميگريزي و من
باز هم در تاب و تب
بس که دنبال تو گشتم
کفشهايم پاره شد
جان من اخر رسيد و
باز پيدايت نشد
اي نسيم در گريز بي وطن
اي که بردي جان من با خويشتن
هر کجا خواهي برو کين بي رمق
در پي ات مي ايد او با جان و تن
پيش خود پنداشتي جا مانده ام؟
خسته و درگير و رسوا مانده ام؟
--------------
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
معاشری خوش و رودی بساز میخواهم
که درد خويش بگويم به ناله بم و زير
بر آن سرم که ننوشم می و گنه نکنم
اگر موافق تدبير من شود تقدير
-------------------
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
روز همان روز ,
شب همان شب ,
اما حالا دیگر این منم که تغییر کرده ام .
قلبم می تپیده ,
نفس می کشیدم ,
حرف می زدم , گوش می دادم !!!
اما اینک حالم دگرگون است .
تا به حال هر چه بوده
مقتضای جسم بوده و یک عمل طبیعی....
................
...............
اما اکنون دیگر من نیستم ,
همه اوست
قلبم برای اوست که می تپد ,
نفسهایم بوی عطر او دارد,
هر لحظه نام اوست
که بر زبانم جاری است
حرفم برای اوست,
حرکتم ,
راه رفتنم ,
نگاهم ,
همه او شده .....
-------------
چرا انقدر زود آشتی کردی؟ من حوصله مسر رفت حالا چی کار کنیم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
هزار شکر که ديدم به کام خويشت باز
ز روی صدق و صفا گشته با دلم دمساز
روندگان طريقت ره بلا سپرند
رفيق عشق چه غم دارد از نشيب و فراز
----------------------
ییییی ... اول من آشتی کردم یا تو ؟؟؟ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ... (الان بزام میزنیم تو سروکله هم ... خوبه ؟)
زندگي زيباترين افسانه است
بهرفردي كه به كم قانع است
زندگي زيباترين حس وجود
زندگي سرمايه بود ونبود
زندگي راميتوان زيبانمود
يك قطره راباسعي چون دريا نمود
درنهايت زندگي با عشق معنا ميدهد
چون عشق رونق به هر جا مي دهد
---------------------
نچ اول برو اون دپرس رو از تو امضات وردار .....
تا کی ما دعوا کنیم جوکه بقیه بشیم بیا یه کم یشرفت کنیم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
در اين مقام مجازی بجز پياله مگير
در اين سراچه بازيچه غير عشق مباز
به نيم بوسه دعايی بخر ز اهل دلی
که کيد دشمنت از جان و جسم دارد باز
-------------------------
خب وقتی دپرسم نمیشه که نشون بدم نیستم ... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اشکال نداره بذار بخندن بروبچ ... فایده ای که نداریم حداقل ملت رو بخندونیم ... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
حالا چجوری پیشرفت کنیم ؟ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
زير گوش برگ تنها،
ميگه طعمه خزوني...!
برگ سبز و تر و تازه، رنگ سبزشُ مي بازه،
غرق بوسه هاي باد و
وحشت روزاي تازه
مي کَنه دل از درخت و، ميشه آواره کوچه
کوچه اي که يادگارِ
روزاي رفته و پوچه...
مي شينه گوشة کوچه، چشم به آسمون مي دوزه
مي کُنه ياد گذشته،
دلش از غصه مي سوزه...
ياد باد...!
يادِ گذشته شاد باد!
اين دلِ زرد و تهي،
در حسرتِ ديدار باد...!
يادِ روزايي که کوچه، زير سايه تنم بود،
مهربون درختِ عاشق، مستِ عطر نفسم بود
سهمِ من از بوسه باد،
چي بگم اي داد و بيداد!
همه زردي و تباهي،
مُردن و رفتن از ياد...
----------------
آخه اونو که اونجا نوشتی یه عده دیگه ام دپرس می کنی [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بیا به جایه اینکه دعوا کنیم بقیه رو بندازیم به جونه هم یه کمم خودمون بخندیم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نه حالا جدی می خوام برم یه تاپیک بزنم بگن ملت بیان راه پیشنهاد بدن واسه در مان افسردگیه مقطعیه یو [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دل کز طواف کعبه کويت وقوف يافت
از شوق آن حريم ندارد سر حجاز
هر دم به خون ديده چه حاجت وضو چو نيست
بی طاق ابروی تو نماز مرا جواز
--------------------------
ای بابا ... خب چییز کنین بزنین منو اگنور کنین تا دیگه نبینین ... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ایول فکر شیطانیه خوبیه ... از همین الان پایه بیدم ... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اونم فکر خوبیه اما فکر نکنم جواب بده ... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ز خاک پست آمدمو به آن باز گردم
وزروح خدایمو به آن باز گردم
مخورم غم جهان گذران
گز خاک آمدمو به آن باز گردم
---------------
من که خودمو نگفتم من که عادت دارم باید فعله شوم شخضه جمع استفاده می کردی [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
جدی برم بزنم؟ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مرا به کشتی باده درافکن ای ساقی
که گفتهاند نکويی کن و در آب انداز
ز کوی ميکده برگشتهام ز راه خطا
مرا دگر ز کرم با ره صواب انداز
-------------------
تو رو میدونم ، واسه بقیه دارم میگم ... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نه بابا ولش کن وقتی نتیحه نداره ! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
زيبايي نخستين بارقه الهي است
هر آينه كه زيبايي را ميبيني،
به ياد آر كه در فضايي مقدس هستي.
ميگويم در هر جا:
در چهره يك انسان،
درچشمان يك كودك،
در گلبرگهاي يك نيلوفر،
يا در بالهاي پرندهاي در پرواز،
در رنگ رنگ يك رنگين كمان،
يا در سكوت يك صخره.
هر جا كه زيبايي ميبيني،
به ياد آر كه در فضايي مقدس هستي
خداوند نزديك توست.
-------------
اوخی..... باشه ... ولی خودکشی نکن [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دوست جون من برم به زندگیم برسم 4 ساعته الافم اینجا
مواظبه خودت باش [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تو خفتهای و نشد عشق را کرانه پديد
تبارک الله از اين ره که نيست پايانش
جمال کعبه مگر عذر ره روان خواهد
که جان زنده دلان سوخت در بيابانش
---------------
نه بابا خودکشی چیه ... خووووب میشم ...
برو به زندگیت برس [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ... منم برم ...
مرسی ... همچنین [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
شما که در پارکها قدم ميزنيد
- خوش پوش و مغرور و مغموم-
و در چشمهايتان
بر سبزه های زيبای پارک
زير درختان تنومند همراز هزار عاشق سر شکسته.
زير پای کودکان ،
آنجا که بدون توپ جنگی
با يکديگر بازی می کنند
سنگ قبرتان را سفارش ميدهيد
و بی آنکه دانسته باشيد
خواب مردگان آينده را می بينيد.
اجساد خواب می بينند
خواب مردگان آينده را.
آقايان، خانمها!
با سلام
آن تــرک پـری چـهـره که دوش از بر مـا رفـت*******آیـــا چـه خــطـا دیــــد کــه از راه خـطـا رفـت
تـا رفـت مـرا از نـظـر آن چـشــم جـهـان بـیـن*******کـس واقـف ما نیست که از دیـده چهها رفـت
بــر شـمــع نـرفــت از گـــذر آتــــش دل دوش*******آن دود کــه از ســوز جـگــر بـر سـر مــا رفـت
دور از رخ تـــو دم بــه دم از گـوشــه چـشـمـم*******ســیــلاب سـرشـک آمـد و طـوفـان بـلا رفـت
از پـــای فـتـــادیــم چــو آمــد غــم هــجـــران*******در درد بــمـــردیـــم چـــو از دســــت دوا رفـت
دل گــفـت وصــالــش بـه دعــا بـاز تـوان یـافـت*******عـمـریسـت که عمـرم همه در کـار دعــا رفـت
احـرام چه بنـدیـم چو آن قـبـله نه ایـن جـاسـت*******در سـعـی چه کوشـیم چو از مـروه صـفـا رفـت
دی گــفـت طبیـب از سـر حـسـرت چو مـرا دیــد*******هـیــهـــات کــه رنـــج تــو ز قــانــون شـفـا رفـت
ای دوســت بـه پــرســیــدن حــافــظ قــدمــی نه*******زان پـــیـش کــه گـویــنـد کــه از دار فـــــنـــا رفـت
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ویرایش شد
لطفا توی این تاپیکو در مورد تکنیک هاش شعر گفتنم توضیح بدید
که مثلا به چیزهایی نیاز هست ؟ به چه مواردی باید توجه کرد .
تو خواستي من نخواستم، با هم باشند دلهامون
نشستي من نشستم، به پاي لحظه هامون
تو بودي من نبودم، ديوونه مثل مجنون
تو موندي من نموندم، به پاي عهد و پيمون
نماز شام غریبان چو گریه آغازم
به مویه های غریبانه قصه پردازم
به یاد یار و دیار انچنان بگریم زار
که از جهان ره و رسم سفر براندازم
من از دیار حبیبم نه از بلاد غریب
مهیمنا به رفیقان خود رسان بازم
خدای را مددی ای رفیق ره تا من
به کوی میکده دیگر علم برافرازم
خرد ز پیری من کی حساب برگیرد
که باز با صنمی طفل عشق می بازم
بجز صبا و شمالم نمی شناسد کس
عزیز من که بجز باد نیست دمسازم
هوای منزل یار آب زندگانی ماست
صبا بیار نسیمی ز خاک شیرازم
سرشکم آمد و عیبم بگفت روی به روی
شکایت از که کنم خانگیست غمازم
ز چنگ زهره شنیدم که صبحدم می گفت
غلام حافظ خوش لهجۀ خوش آوازم
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توام راهنمایی
همه درگاه تو جویم همه از فضل تو پویم
همه توحید تو گویم که به توحید سزایی
يه زخم كهنه روي بالم
يه آسمون كه چشم به رام نيست
به غير واژه ي غريبي
چيزي توي ترانه هام نيست
حتي يه آينه پيش روم نيست
كه اسممو يادم بياره
تنهاترين مسافر شب
تو خلوتم پا نمي ذاره
****
دل من از نژاد عشقه
از تو و از ترانه لبريز
يه دنيا غم توي صدامه
مثه سكوت تلخ پاييز
من يه پرنده ي غريبم
من از نژاد آسمونم
ميون اين همه ستاره
من يه شهاب بي نشونم
ازم نخواه با تو بمونم
تو هيچي از من نمي دوني
اگه بگم راز دلم رو
تو هم كنارم نمي موني
تو هم كنارم نمي موني...
====================
كامل اين پست:
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یاد داری که در یاد سرد و خاکی قدیم سوز صدایی نام را از یاد بردی،
یاد داری که هر نفس شکستن را آزمودی ،
یاد داری که سکوت لحظه ات را بی هیچ حرفی از آغاز نگاه شکستند ،
نام در پس برف بی روشن شبی تیره گون از یاد رفت ،
خواب در پس خوابی از آغاز راه دور این همه آغازها پایان یافت ،
این ها همه در او افتاد،
سرد افتاد،
یاد افتاد،
مرگ افتاد،
و دیگر صدایی از بغض پرپر کوچه مه گرفته نبود که بشتابد و ما را نجات دهد،
در کلبه سنگین و سرخ وار ما جز مات ،جز یاد خوردن،جز نفس کشتن،چیزی نبود،
من همه در یادی گم بودم،
و او یاد نداشت
مونیکاجان !!!!!
....................
تنها همینه جرم من
دیوونه ام همین و بس
با خاطرات خوب تو
همخونه ام همین و بس
نگو که باور میکنی
دیوونه ها دل ندارن
جرم اونا فقط اینه
که دل عاقل ندارن
(زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست/ پیرهن چاک و غزلخوان و صراحی در دست)
نرگسش عربده جوی و لبش افسوس کنان
نیمشب دوش به بالین من آمد بنشست
سر فرا گوش من آورد به آواز حزین
گفت ای عاشق دیرینه من خوابت هست
عاشقی را که چنین باده شبگیر دهند
کافر عشق بود گر نشود باده پرست
(چون قشنگ بید بیت اول رو هم وذاشتم)
این تاپیک مشاعره ما فرق داره با بقیه !نقل قول:
(چون قشنگ بید بیت اول رو هم وذاشتم)
................
ممكن كه نيست آبي دريا كشيدنت
بايد به قدر تشنگي اما چشيدنت
حتي عقاب ها به تماشا نشسته*اند
مـانند آسـمان به هواي پريدنت
دستان باد پيش قدمهات بسته است
پاهاي رود، ماتِ به مقصد رسيدنت
تضمين نسل گل قدمت مي پراكند
مثل نسيم، خاطره دارد وزيدنت
آقا! روايت است كه آهوي خسته*اي
روزي گرفت گوشه ی دامان ديدنت
اين خاك، سهم غربت ما بي پناه هاست
با قصـه ضمانـت آهـو شنيـدنت
تقدير اگر چه تلخ، ولي آقتاب عشق
اينگونه خواست از شب مشهد دميدنت
دستي به جام بردي و دستي به زلف يار
لا جرعه بود لَختِ جگر سر كشيدنت
يوسف جمال داشت ولي ما دلي كه ترد
قيمت شكست موقع ما را خريدنت
...
یعنی چی فرق داره؟نقل قول:
تو نازک طبعی و طاقت نیاری
گرانی های مشتی دلق پوشان
یعنی ما اینجا اجباری نداریم که حتما شعری که برای مشاعره خونده میشه کوتاه باشهنقل قول:
یعنی چی فرق داره؟
درضمن سعی میکنیم که از اشعار تکراری هم استفاده نکنیم
و دیگه این که بعضی وقت ها شعر رو کامل مینویسیم و بیت مورد نظرمون رو پر رنگ تر میکنیم تا معلوم بشه برای مشاعره اون قسمتش مد نظرمونه
.............
یعنی بیشتر ما اینجا به خود شعر اهمیت میدیم
البته همراه با مشاعره !
.............
نامه ی تو چقدر زیبا بودنقل قول:
تو نازک طبعی و طاقت نیاری
گرانی های مشتی دلق پوشان
نامه ی تو چقدر زیبا بود
هر خطش را سه مرطبه خواندم
بعد آنرا به روی یک دفتر
تا نخورده قشنگ چسباندم
نامه ی تو چقدرخوشبو بود
بوی گلهای رازقی می داد
حرفهایت هنوزهم طعم عطر پاییز عاشقی میداد
گفته بودی عجیب دلتنگی
دل من هم برای تو تنگ است
پیش من هم غروب غمگین است
پیش من هم طلوع کم رنگ است
خوشم آمد چقدر دانایی
خوشم آمد چقدر دانایی
حالی از حال من نپرسیدی
ولی از پشت قاب دلتنگی
زردیم را چه زود فهمیدی
یاس زرد دو خانه آنورتر
داشت دیشب تو را دعا میکرد
تشنه بود و نبودی و او داشت التماس پرنده ها میکرد
گفته بودی ز غیبت باران باز هم درد مشترک داری
تا بخواهی شقایق تشنه
گل سرخ پر از ترک داری
دوریت کار دست من داده
فاصله که میان ما کم نیست
هیچکس روزگار و اقبالش مثل ما بی نشان و مبهم نیست
فکرت اینجا میان گلدان است
جلوی چشم آرزوهایم
تو خودت را به جای من بگذار
تو خودت را به جای من بگذار
تو دلت سوخت من چه تنهایم
سالها میشود که با عکست توی این شهر زندگی کردم
با یکی دو تماس کوتاهت ماهها رفع تشنگی کردم ولی آخر چقدر بنشینم
نامه ای حرف روشنی چیزی
گل خشکی میان این کاغذ که به آن وعده ای بیاویزی
بنویس از خودت از این نامه
دو سه خط مختصر فقط فهرست
فقط اینبار خواهشی دارم
عکس تازه برای من بفرست
بنویس از خودت از این نامه
دو سه خط مختصر فقط فهرست
فقط اینبار خواهشی دارم
عکس تازه برای من بفرست
تا چند حدیث پنج و چار ای ساقی
مشکل چه یکی چه هزار ای ساقی
خاکیم همه چنگ بساز ای ساقی
بادیم همه باده بیار ای ساقی
ببخشید میشه یه توضیحی بدید چه جوری تو شونصد صفحه میشه فهمید شعر تکراریه یا نه;) :cool:نقل قول:
تا بی سر و پا باشد اوضاع فلک زاین دست
در سر هوس ساقی در دست شراب اولی
از همچو تو دلداری دل بر نکنم آری
چون تاب کشم باری زآن زلف بتاب اولی
چون پیر شدی حافظ از میکده بیرون شو
رندی و هوسناکی در عهد شباب اولی
در ضمن اگه شاعر رو هم بنویسید بهتره
دوست عزیز بالای صفحه توی "جستجو در این تاپیک "میشه جستجو کرد.نقل قول:
-------------------------
یک جرعه می کهن ز ملکی نو به
وز هرچه نه می ، طریق بیرون شو به
دردست به از تخت فریدون صدبار
خشت سر خم ز ملک کیخسرو به
اونقل قول:
یعنی خودتونهم اول جستجو می کنین بعد می نویسین ایول بابا
بعد هم خواهش کردم اگه ممکنه دوستان اسم شاعر رو هم بنویسیند
همچو حافظ به خرابات روم جامه قبا
بو که در بر کشد آن دلبر نو خاسته ام
من که رفتم زین چمن باغ و بهاران گو مباش
بوسۀ باران و رقصِ شاخساران گو مباش
چون گلِ لبخندِ من پژمرد ، ابری گو مبار
چون خزان شد عمرِ من صبح بهاران گو مباش
من که سر بردم به زیرِ بال خاموشی ومرگ
نغمۀ شورافکنِ بانگِ هزاران گو مباش
تیشه را فرهاد از حسرت چو بر سر می زند
نقشِ شیرینی به طرفِ کوه ساران گو مباش
این درختِ تشنه کام اینجا چو در بیداد سوخت
کوه ساران را زلال جویباران گو مباش
گر نتابد اختری بر آسمانِ من چه غم
پرتوِ شمعی به شامِ سوگواران گو مباش.
م.سرشک
شرمش از چشم می پرستان باد
نرگس مست اگر بروید باز
حافظ
زان بادۀ دیرینۀ دهقان پرورد
در ده که طراز عمر نو خواهم کرد
مستم کن و بی خبر ز احوال جهان
تا سرّ جهان بگویمت ای سره مرد
حافظ
دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد / یاد رفیق و شهر گذر نکرد
-------------
فرانک [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] مجبور نبودی قول بدی که [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] عجب [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
در باغ چو شد باد صبا دایۀ گل
بربست مشاطه وار پیرایۀ گل
از سایه به خورشید اگرت هست امان
خورشید رخی طلب کن و سایۀ گل
حافظ
لبخند مي زني دلمان عاشقت شود
اين چشمهاي بسته زبان عاشقت شود
صياد چشم راه به جايي نمي برد
وقتي که دست و تير و کمان عاشقت شود
موهات را به شانه باران سپرده اي
طولي نمي کشد که جهان عاشقت شود
اين شعر را مقابل باران گذاشتم
تا واژه هاي تشنه آن عاشقت شود
مي ترسم از نگاه اهوراييت که باز
درکوچه هر چه مرد جوان عاشقت شود
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دست در حلقهء آن زلف دو تا نتوان کرد
تکیه بر عهد تو و باد صبا نتوان کرد
آنچه سعی است من اندر طلبش بنمودم
اینقدر هست که تغییر قضا نتوان کرد
ــــــــــــــــ
گفتم که همین چند روزه چشم
در اینجا کس نمی فهمد زبانِ صحبتِ مارا
مگر آیینه دریابد حدیثِ حیرتِ مارا
سزد گر اشکِ لرزان و نگاهِ آرزو گویند
به جانان با زبانِ بی زبانی حالت مارا
نهانی با خیالت بزم ما آیینه بندان بود
به هم زد دودِ آهِ دل صفای خلوتِ مارا
بهاران خود نمی آید به سوی ما مگر روزی
خزان گلچین کند این باغ های حسرتِ مارا
نمی سازند با این تنگنای عالمِ هستی
بلند است آشیان مرغانِ اوجِ همتِ مارا
سری بر زانوی غم داشتم در کنجِ تنهایی
کمینگاهِ جنون کردی مقامی عزلتِ مارا.
اي كدامين شب
يك نفس بگشاي
جنگل انبوه مژگان سياهت را
تا بلغزد بر بلور بركه چشم كبود تو
پيكر مهتابگون دختري كز دور
با نگاه خويش مي جويد
بوسه شيرين روزي آفتابي را
آخرین برگِ سفرنامۀ باران ،
این است :
که زمین چرکین است.