سلام به همه
حمید جان امیدوارم حالت خوب باشه من که فکر می کردم الان به جاهای خیلی بالایی رسیدی
من تجربه هات را خوندم و انجام دادم و اثر داشت وسط شب همون احساس تو بهم دست داد داشتم به بیرون کشیده می شدم
راست می گی ترس مانع بزرگی هست البته نا امیدی بدتر از اون هست اما یه چیزی کهمن تازه بهش رسیدم اینه که بعد از یه مدت انجام تمرین یه حالت روزمره توی ما پیدا میکنه انگیزه اولیه بدون اینکه بفهمیم توی ما از دست می ره شاید هنوز داریم به تمرینات ادامه می دیدم اما اونا یه حالت عادی گرفتند مثل کسی که داره ممطلبی را گوش می ده ولی اصلا نمی فهمه چی می گند . نمی دونم درست گفتم یا نه خلاصه اروم اروم قسمتی از تمرینا حذف می شند و در نهایت ناخوداگاه به حالت اول بر میگردیم یعنی ذهن در مبارزه خودش علیه تغییرات جدید پیروز می شه پس بهتره اراده را بکار ببندیم و با عزم راسخ کاری را که شروع کردیم تموم کنیم . چند وقت پیش تلوزیون یه سریال چنینی گذاشته بود یه جیز جالبی گفت: ادما به طمع بدست اوردن چیزی کاری را شروع می کنند اما اونا نیمه تموم رها می کنند . برای من این حرف جالبی بود.
حمید جان هر چند منزل شلوغی داشته باشی اما فکر کنم شب بشه در ارامش و سکوت بسر برد . ببین تمرین حلسه را انجام بده اگه خیلی شلوغ هست می تونی از گوشیهای مخصوص که صدا را می گیره استفاده کنی البنهشاید این مانع از ریلکس کامل بشه ولی اگه دیلکس شدن در بدنت جا بیوفته و بدنت شرطی بشه دیگه تاثیری نداره اما یکار بهتر اینکه یک تکه پنبه بردار فشارش بده یکم اونا چرب کن که گوشتا اذیت نکنه و توی گوشات بذار و بعدش هم یه کرم مثلا ویتامین A+d روی پنبه ها بمال خیلی خوب می تونه جلوی سر و صدا را بگیره و یه مدت به صورت جدی تمرینات خلسه را انجام بده فکر کنم وقت خوابیدن دیگه کسی کاری به ادم نداشته باشه البته هر شب انجام بده تا بدنت شرطی بشه اونوقت حتی بدون گوشی هم می تونیحتی در یه حالت غیر عادی هم بدنت سریع رلکس شده و می شه به حالت الفا هم رسید. می دونید چیه خوندم که توی حالت الاف وارد نیمکره راست مغز می شیم و خوندم که خیلی از مشکلات را میشه براشون راه حلهایی پیدا کرد و خیلی کارای دیگه می شه توی او مرحه از خلسه انجام داد. مرور دسا هم بهتر انجام میشه حتی با داشتن یه خلسه خوب می تونید شروع به کتاب خوندن بکنید.
در ضمن به همه توصیه می کنم که مطالبی که قبلا هم می دونستند داستانهای در این مورد تجربه هایی در این باره هر چند تکراری باشه بازم بخونند تا انگیزه سابقشون را بدست بیارند و.اقعا کارسازه.
نگاه کردن بصورت پخشی سخت نیست کافیه به دور دست خیره بشید اونوقت می بینید که می شه هر چهار طرف چشمها را دید بعد تمرکزتون را به ناحیه های اطراف چشم انتقال بدید خیلی راحت البته نمیگم دقیق می شه گوشه ها را دید اما می شه یکم از اطراف را دید البته نمی دونم منظور مرسدس همین مقدار بوده یا نه.
درباره تا کردن پول فکر نکنم زیاد به انرژی درون مربوط باشه منم گذاشتمش کف دستم البته پول کاملا صافی نبود و بهش هم فکر نکردم دیدم خودش تا شد.
ولی حرکت دادن جسمی روی زمین نه اینکه روی بدن ما قرار گرفته باشه اون خیلی سخت می ش البته من روی بدنم جسمی باشه بازم نمی تونم کاریش کنم .
بچه سعی کنید از امروز حتی اگه شده چند ثانیه هم برای خاموش کردن گفتگوی درونی تلاش کنیم و زمانش را زیاد کنیم و اونوقت تاثیراتش را ببینیم. منظورم اینه دیگه با خودمون حرف نزنیم ذهنمون را خاموش کنیم . فکر کن توجه کردید که مثلا داریم یه مسیری را طی می کنیم چقدر توی فکرمون درباره هرچی می بینیم با خودمون حرف می زنیم . می دونید کسایی که برای تمرکز برای حرکت چیزی تلاش می کنند اگه این ذهن خاموش نشه مدام تمرکزشون را بهم می زنه.
یه توصیه دیگه به همه اگه بتونید به هیچی فکر نکنید سریع خوابتونمی بره خیلی سریعتر از اونی که فکر کنید خب حالا اگه بتونید هوشیارتونا حفظ کنید میشه گفت که جالب می شه اگه مطالب این تاپیک را خونده باشید بهتر می فهمید چی می گم. ولی حفظ کردن هوشیاری خیلی سخت هست در ضمن طریقش هم مهمه چطوری باشه که از بخواب رفتنمون جلوگیری نکنه از طرفی باید بدن کاملا اماده برای خواب باشه می دونید چیه این مطلب توی ذهنم هست نمی دونم جایی خوندم یا بهش رسیدم و اون اینکه وقتی روح کاری نداره که برای بدن انجام بده اونا ترک می کنه و بدن به خواب می ره.
خب امیدوارم مفید باشه.
بیایید سعی کنیم لحظاتی چشمامون را ببندیم و به هیچ چیز فکرنکنیم تا اروم اروم ندای درونمون را بشنویم.