-
یک صبح ببام آی و ز رخ پرده برانداز
آوازه به عالم زن و خورشید برانداز
زه شد چو کمان تو پی کشتن مردم
گوزه ز کمان اجل ایام برانداز
بربند به شاهی کمر و طوق غلامی
در گردن صد خسرو زرین کمر انداز
بهر دل مشتاق مکش تیر ز ترکش
نخجیر چنین را به خدنگ دگر انداز
-
زير باران آتشي در جان توست؛
قمري تنها پي دستان توست
پيله پروانه از دنيا جداست؛
زندگي يک مقصد بي انتهاست
هيچ جايي انتهاي راه نيست؛
اين تمامش ماجراي زندگيست...
-
تو را بانو نامیدهام
بسیارند از تو بلندتر، بلندتر.
بسیارند از تو زلالتر، زلالتر
بسیارند از تو زیباتر، زیباتر.
اما بانو تویی.
از خیابان که میگذری
نگاه کسی را به دنبال نمیکشی.
کسی تاج بلورینت را نمیبیند،
کسی بر فرش سرخ زرین زیر پایت
نگاهی نمیافکند.
و زمانی که پدیدار میشوی
تمامی رودخانهها به نغمه در میآیند
در تن من،
زنگها آسمان را میلرزانند،
و سرودی جهان را پر میکند.
تنها تو و من،
تنها تو و من عشق من،
به آن گوش می سپریم.
سلام .
(اگه وقت ندارید خدا حافظی هم بکنیم:دی)
-
مي شنيدم نيمه شب در خواب
هايهاي گريه هايش را
در صدايم گوش ميكردم
درد سيال صدايش را
سلام
اره راستش دارم می رم فردا صبح زود باید بیدار شم چون دیدم شما تو مشاعره اومدین موندم
شبتون خوش
-
آخرهای شب
از آینه بیرون میآید
شانهها و کمرم را نوازش میکند
دستهایم را میبوسد
دریچههای قلبم را بتادین میزند
باندهایم را عوض میکند
میگوید
قوی باش
و من
پیش از آن که
به صورتش نگاه کنم
به خواب میروم
آرام
شب شما هم خوش
موفق باشید
-
ماه من غصه نخور‚زندگی جذر و مد داره
دنیامون یه عالمه‚آدم خوب و بد داره
ماه من غصه نخور‚همه که دشمن نمی شن
همه که پر ترک مث تو و من نمی شن
ماه من غصه نخور‚مثل ماها فراوونه
خیلی کم پیدا میشه کسی رو حرفش بمونه
شب خوش
-
هيچ كس اشكي براي ما نريخت
هر كه با ما بود از ما مي گريخت
چند روزي هست حالم ديدني است
حال من از اين و آن پرسيدني است
سلام
-
تنها بركهاي كه در آن برهنه ميشوم
تنهايي است
آن جا تن ميشويم
آوازهايي ميخوانم كه واژههاشان را نميدانم
تنهايي
و آن گوزن ناآرام
با شاخهاي پيچخورده
كه آهسته آهسته در غروب راه ميافتد
سر بالا ميگيرد
شامهي قوياش مسيري بر ميگزيند
شاخهايش
شاخههاي خشك و باكرهي بيشه را كنار ميزند
سلام محمد.
-
در دل هوسي هست دريغا نفسي نيست
ما را نفسي نيست كه در دل هوسي نيست
سلام دوستان
چند وقت بود اين جمع شكل نگرفته بود.......حداقل من نديدم
-
تلفن زنگ میزند
شبِ شب است
میرود روی منشی
- سارا بیداری ؟
گوشی را بر میدارم
- چیزی شده ؟
- مرا ببخش،
یک تک پا بیا پشت پنجره
نگاه کن
ماه گم شده
سلام پایان عزیز.
درسته. دوستان جمع شده اند.