گاهی نا خواسته ایم
ونام هایی داریم که ناخواسته از ماست،
سطر های نوشته ناخواسته اند،
نگاه کن!
من هنوز ناخواسته ام...
Printable View
گاهی نا خواسته ایم
ونام هایی داریم که ناخواسته از ماست،
سطر های نوشته ناخواسته اند،
نگاه کن!
من هنوز ناخواسته ام...
همه چيز در سکوترنگ تو را پيدا مي کندانگار سکوت يعني تمام حرف هاي تونگاه کن......سکوت کرده ام!سراغم را نمي گيري ؟
چند وقتیست که دغدغه ای تازه
در من رخنه کرده است. . .
مرا سخت آشوبیده. . .
پیدا شدن کسی . . .
جز من . . .
در من . . .
زیر این آسمان ابری
به معنای نامش فکر می کند
گل آفتابگردان.
پرواز هم دیگررویای آن پرنده نبوددانه دانه پرهایش را چیدتا بر این بالشخواب دیگری ببیند
هرگاه کودکی می میرد
چشم اش در خانه می ماند
بر حلوایی که مادر می پزد
برای
شب هایی که کنارم بودی
یا برای
شب هایی که نبودی
باید گریه کنم!
اشک ترجُمان کدام احساس است
شوق یا بیم و اندوه!
و پژواک های بی سرانجامِ حسرت
که دوباره
به سینه ام باز می گردد
برای لحظاتی که می دانستم
هیچ سهمی
از تو نمی توانستم داشته باشم
دو ره بر پیش پای انسان گشودست
یکی از آن دو پوچ است و پوچ است
دگر هم چون حسرت این راه پوچ است!
هر چیز که می خرم هنوز برای دو تن می خرم
به من نیاموختی بی تو چگونه زندگی کنم
هر جا که می روم در خود و با خود تو را می برم
یارتا یاران
من و تو یکی بودیم
یکی بود،
یکی نبود!…
محمد علی بزرگ نیا