ولي آن دم كه ز اندوهان روان زندگي تار است
ولي آن دم كه نيكي و بدي را گاه پيكاراست
فرو رفتن به كام مرگ شيرين است
Printable View
ولي آن دم كه ز اندوهان روان زندگي تار است
ولي آن دم كه نيكي و بدي را گاه پيكاراست
فرو رفتن به كام مرگ شيرين است
تمام روز های زندگی زیباست
اما برای من که در گرداب غم خشم و
گناه بی کسی غرقم
چه تاریک است
مسیحا همدمی میخواهم
........
مجوييدم نسب
فرزند رنج و كار
گريزان چون شهاب از شب
چو صبح آماده ديدار
مبارك باد آن جامه كه اندر رزم پوشندش
گوارا باد آن باده كه اندر فتح نوشندش
...
شهريست پر كرشمه خوبان ز شش جهت......چيزيم نيست ور نه خريدار هر ششم
...
سلام دوستان.
ماه اگـر در شبکلاه زر زری زیباتر است
ماه عالمتاب من در روسری زیباتر است
گر چه زیبا می زند پیدا شدن بر مـوی او
گم شدن در آن شب نیلوفری زیبا تر است
عشق را در گنجه ًسبز قدیمی دیده ام
چشمش از نار و ترنج کودری زیباتر است
سلام
تو خود چه لعبتی ای شهسوار شیرین کار
که توسنی چو فلک رام تازیانه توست
چه جای من که بلغزد سپهر شعبده باز
از این حیل که در انبانه بهانه توست
سلام
خوبی فرانک خانوم؟
این منم که در وجود خود تو را می بینم
تو هم می بینی
و در دالان شب ، گهی کنار من می نشینی
آرزو ، گم کرده در خیال تو
تکیه گاهی نیست در مدار روشنایی
و از تو می پرسم
کدامین ره به رویای تو می پیوندد
و از نگاه تو می یابم
رنگ بی تو ، در شب سرودن را
سلام
ممنون شما خوبی ؟
اگر دستم رسد روزي كه انصاف از تو بستانم
قضاي عهد ماضي را شبي دستي برافشانم
رفيقانم سفر كردند هر ياري به اقصايي
خلاف من كه بگرفتست دامن در مغيلانم
من
گلدان بی رنگ
گل میخک
و رویای ممتد
تق تق در
زمان دوباره آغاز می شود
سلام
رسیدن به خیر
دستانت را پر مهر کردی تا فراموش نشوی
قلبت را به یاران سپید دادی تا فراموش نشوی
قضاوت سرنوشت را عدالت کردی
آخرین بار مرگ را زندگی کردی
هدایت را پناه بی پناهان کردي
عشق را راز نیت هر خانه کردی
چه درسها بر من آموختی هست در خاطرم
برای آخرین بار نفس می ماند در خاطرم
سلام:
خيلي ممنون فرانك خانوم