-
شیشه های دل در تلاطمی طوفانی با صدای بیصدایی میشکنند
و این روزگار نومده در دوردست های تاریخ گم خواهد شد
جایی که نه برای صدا جایی هست نه برای اواز
پرواز چون رویای بچگکان ان دشت بی غباراست
و مردمان ان چون ساقه ای خشکیده اسیر پاییز غم انگیز هستند.........
-
درد محرومي ديدار مرا كشت افسوس
يار حال من بيمار ندانست دريغ
وحشي بافقي
-
غرق ادبارم ز زندان آمده
پای و سر گم کرده حیران آمده
باد در کف خاک درگاه توم
بنده و زندانی راه توم
روی آن دارد که نفروشی مرا
خلعتی از فضل درپوشی مرا
زین همه آلودگی پاکم بری
در مسلمانی فرو خاکم بری
چون نهان گردد تنم در خاک و خشت
بگذری از هرچ کردم خوب و زشت
آفریدن رایگانم چون رواست
رایگانم گر بیامرزی سزاست
-
تو تا زنده ايي پرده كس مدر
بدرد خدا پرده ي پرده در
اديب پيشاوري
سلام دوستان
شب خلوتي است
آقا جلال بدون خون ريزي تاپيكو صاحب شديم
-
روزهاي تنگ و تارش ، چون شب اندر قعر افسانه
با قلاع سهمگين سخت و ستوارش
با لئيمانه تبسم كردن دروازه هايش ،سرد و بيگانه
هان ، كجاست ؟
پايتخت اين دژآيين قرن پر آشوب
قرن شكلك چهر
بر گذشته از مدارماه
ليك بس دور از قرار مهر
قرن خون آشام
قرن وحشتناك تر پيغام
كاندران با فضله ي موهوم مرغ دور پروازي
چار ركن هفت اقليم خدا را در زماني بر مي آشوبند
-
ديدگان تو در قاب اندوه
سرد و خاموش
خفته بودند
زودتر از تو ناگفته ها را
با زبان نگه گفته بودند
از من و هرچه در من نهان بود
مي رميدي
مي رميدي
يادم آمد كه روزي در اين راه
ناشكيبا مرا در پي خويش
مي كشيدي
مي كشيدي
...
-
یک متکا
یک لحاف
وسط هال دراز کشیده ای!
با گل های فرش اشتباه می گیرمت!
-
(( تا شقايق هست زندگي بايد كرد ))
خبري از دل پر درد گل ياس نداشت
بايد اينجور نوشت
هر گلي هم باشي
چه شقايق چه گل پيچك و ياس زندگي اجبارست
***
salam
frank in akhary sms bood ya sher??
-
تو بدری و خورشید تو را بنده شدهست
تا بندهی تو شدهست تابنده شدهست
زان روی که از شعاع نور رخ تو
خورشید منیر و ماه تابنده شدهست
-
تالار هاي عدالت همه سبز رنگند
Money Is Talking