ای ول . دمش گردم ، هواپیماهای ایرانی (بخوانید فشفشه !) رو تحریم کرده :دی !
Printable View
ای ول . دمش گردم ، هواپیماهای ایرانی (بخوانید فشفشه !) رو تحریم کرده :دی !
دمش گرم خیلی باحاله این علی کریمی .
آره خیلی حال کردم با این تیکه....نقل قول:
(راستی عجب تیکه ای انداخت فردوسی پور اخر نیمه ی اول "یه چند دقیقه ای رو استراحت میکنیم , بعد میایم تا فردا در خدمتتون هستیم")
از اون جالبتر گل برهانی بود که عادل تیکه انداخت "ساعت 12:20 دقیقه است. فکر کنم این دیرترین گل تاریخ لیگ ایران باشه"
دوستان از شما بعیده!
بالاخره باید آدم از اخبار داخلی و خارجی خبر داشته باشه یا نه!
از طرفی نباید این مدیریت علمی و کارشناسانه رو در رسانه ملی! زیر سوال ببرین
به نظر من برای پخش فوتبال بعد از سریال و اخبار وسط فوتبال و پیام بازرگانی وسط همه چیز (شایدم پخش همه چیز وسط پیام بازرگانی) نشانه پیشرفت و قدرت سوئیچ کردن مدیران در رسانه ملیه.
بیایید پیشرفت ها را ببینیم!؟!
رسانه ملی واژه عجیبیه :دینقل قول:
بالاخره باید آدم از اخبار داخلی و خارجی خبر داشته باشه یا نه!
بابام نزدیک بود بزنه تلوزیونو بشکنه!!!
از اینکارا این رسانه میلی زیاد انجام میده! بار اول دومشونم نیست...
اين پست شما شوخي بود ديگه؟ نه؟نقل قول:
دوستان از شما بعیده!
بالاخره باید آدم از اخبار داخلی و خارجی خبر داشته باشه یا نه!
از طرفی نباید این مدیریت علمی و کارشناسانه رو در رسانه ملی! زیر سوال ببرین
به نظر من برای پخش فوتبال بعد از سریال و اخبار وسط فوتبال و پیام بازرگانی وسط همه چیز (شایدم پخش همه چیز وسط پیام بازرگانی) نشانه پیشرفت و قدرت سوئیچ کردن مدیران در رسانه ملیه.
بیایید پیشرفت ها را ببینیم!؟!
چون سوئيچ كردن اگه قرار باشه معيار پيشرفت رسانه باشه كه بقيش واويلاست!
خوبه یه شبکه خبر داریم 24/7 داره اخبار میگه . بقیه شبکه ها هم هر یه ساعت یه بار یه بخش خبری دارن باز وسط فوتبال میان خبر میگن !
خدایا توبه !
خب آره دیگه،شوخی کرده بودنقل قول:
دقیق بخون بازم پستشو:دی
چیچی باحاله ؟ با این که من ارادت خاصی بهش دارم ولی به نظرم کارش خیلی بچگونه و سوسول واره !!
هرچند هم وضع هواپیما های کشور بد باشه اینو مطمئن باشید امنیت سفر هوایی از جاده خییلی بیشتره
البته توپولف رو جز هواپیماها حساب نکنید
سايت گل – تبريزي ها دوست دارند اولين ميزباني بزرگشان از ليگ برتر به زيبايي هرچه تمام تر برگزار شود و كاملا آبرومندانه از كار دربيايد . بنابراين كارگران در دو شيفت مشغول كارند تا طبق گفته مهندس نظيفي از شركت توسعه و تجهيز ونگهداري اماكن ورزشي سازمان تربيت بدني ،اسكور برد ورزشگاه يادگار امام براي بازي يكشنبه تراكتورواستقلال تهران افتتاح ومورد بهره برداري قرار خواهد گرفت.
به گفته وي اين نمايشگر ، بزرگترين اسكوبورد ايران است و ابعا دآن 12 در9 متريعني حدود 100 متر مربع است. اين اسكوربورد به ورزشگاه يادگار جلوه متفاوتي خواهد بخشيد . پيش بيني مي شود بيش از 70 هزار نفر از بازي تراكتور – استقلال استقبال كنند. فكر مي كنيد در پايان بازي چه نتيجه اي روي اين نمايشگر نقش بسته باشد؟
من طرفدار تراکتور سازی نیستم ولی امیدوارم روی این اسکوربرد این نتیجه آخر بازی باشه:::
تراکتور سازی 3
استقلال 1
تایید می شود با این تفاوت که من طرفدار تراکتور هستم !نقل قول:
در ضمن تا الان ساعت 3.30 دقیقه حدود 30 هزار نفر تو ورزشگاه هستند !
خبرگزاري فارس: براي اولين مرتبه در ليگ برتر ايران فروش بليت الكترونيكي در تبريز انجام شد.
به گزارش خبرگزاري فارس و به نقل از پايگاه خبري باشگاه استقلال، بنابر اعلام مقامات محلي پيش فروش بليت بازي تراكتورسازي و استقلال تهران ساعت 14 با فروش تمامي بليت ها به پايان رسيد.
همچنين بخشي از اين بليت فروشي به شكل الكترونيكي توسط هيات فوتبال اذربايجان شرقي انجام شده است ظرفيت دقيق استاديوم يادگار امام تبريز 72 هزار نفر اعلام شده و فقط 10 درصد ورزشگاه يعني 7 هزار و 200 استقلالي مي توانند اين بازي را از نزديك مشاهده كنند. گفته مي شود با پايان بليت فروشي رسمي، بازار سياه فروش بليت در اطراف ورزشگاه باغشمال به وجود آمده است.
*تمرين استقلال در كنار هتل
بازيكنان استقلال صبح امروز تمرين كوتاهي در محوطه بيروني هتل پارس برگزار كردند. اين تمرين 20 دقيقه اي كه به نرمش، حركات كششي و دوهاي سرعت زمان كوتاه اختصاص داشت، با ميدان داري عنايتي و زير نظر كادر فني برگزار شد.
حضور يك مرغابي در حوض كنار هتل حسابي براي آبي پوشان جالب توجه بود و پس از تمرين براي دقايقي بازيكنان را سرگرم كرد.
*شفق در هتل استقلاليها
مديرعامل تراكتورسازي به ديدار كاروان استقلال آمد به گزارش روابط عمومي باشگاه استقلال ، ناصر شفق مديرعامل باشگاه تراكتورسازي ظهر امروز در هتل پارس تبريز حضور يافت و با مسئولان تيم استقلال ديدار كرد. شفق در اين ديدار ابتدا با اطمينان از پيروزي تيمش سخن گفت ولي پس از آن كه مظلومي و مباشري نيز از آمادگي استقلال براي كسب 3 امتياز اين بازي حرف زدند و تاكيد كردند استقلال در تبريز فقط براي بردن به ميدان خواهد رفت، مديرعامل تراكتورسازان نيز گفت: ما بازي را هم ببازيم، كري را نمي بازيم.
*تماشاي بازي استقلال - تراكتورسازي
بازيكنان استقلال فيلم بازي تراكتورسازي و پيكان را با توضيحات مرفاوي مرور كردند. بررسي نحوه ارسال ضربات ايستگاهي توسط بازيكنان حريف و عملكرد تراكتورسازان به هنگام دفاع و حمله بيشتر مورد توجه بازيكنان بود. دومين و آخرين نشست فني استقلالي ها عصر امروز و پيش از ترك هتل برگزار خواهد شد.
*تبليغ براي جلب تماشاگر
طرفداران تراكتورسازي تبليغات وسيعي براي جلب تماشاگر براي بازي امشب داشته اند. انتشار پوستر هاي اين تيم و قرار دادن آن در بين روزنامه ها و نصب پلاكاردهاي متعدد براي آگاهي تماشاگران از جمله موارد براي جذب تماشاگران است.
اين ديدار ساعت 21:30 امشب برگزار ميشود.
آن شی از کجا آمد؟
در بازی تراکتور-استقلال شی ایی به سر مجیدی برخورد کرد... اما آن شی از کجا آمد؟
ادعای دروغین !!! / تصویر گویای حقیقت است
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
توضیح: این عکس از سایت استقلال تهران اخذ شده است.
سخنان موهن و وقیحانه ناظر بازی
متاسفانه گویا اراده ای جدی برای محرومیت تراکتور در فدراسیون فوتبال وجود دارد و گویا پایتخت نشینان از این همه علاقمندی به تراکتور سازی و ظهور رقیب جدی برای سرخابی های پایتخت دچار عصبانیت شده و با ادعا های مکرر دروغین سعی در محروم کردن این هواداران مشتاق دارند.
بخشی از سخنان شرم اور یداله سلیمانی در ذیل اورده میشود و به جد از باشگاه خواسته میشود در برابر اجحاف در حق تیم سکوت نکند. حتی اگر تخلف و محرومیتی هم در نظر گرفته شود اقایان اجازه ندارند به تراکتور و هواداران ان توهین نمایند.
" ....يداله سليماني روز دوشنبه در گفت و گو با خبرنگار ايرنا " تراکتورسازي حدود 8 سال از سطح اول ليگ دور بوده و معتقدم هواداران اين تيم براي حضور در ورزشگاه نياز به فرهنگ سازي دارند.
ناظر بازي استقلال و تراکتور گفت: هواداران منتسب به تراکتورسازي در طول بازي دائما در حال پرتاب سنگ بودند و اين حرکت آنها مي توانست اتفاقات بسيار تلخي را به وجود آورد...."
منبع: tractorfans.com
خوب این یعنی تماشاگرای استقلال زدن !!!؟
خود تماشاگرای تراکتور هم تو جو بودن تا حالا انقدر آدم تو استادیوم ندیده بودن اصلا !! دیده بودن !! اصلا TV که نشون میداد بطری آب و اینا بود که داشتن تو سر و صورت خودشونم پرت میکردن دیگه چه برسه به غیر خودی !!
تماشاگرای متعصب استقلال فهیم تر از اینن که کاپیتان متعصب خودشون رو بزنن !
تایید میشه !نقل قول:
خوب این یعنی تماشاگرای استقلال زدن !!!؟
خود تماشاگرای تراکتور هم تو جو بودن تا حالا انقدر آدم تو استادیوم ندیده بودن اصلا !! دیده بودن !! اصلا TV که نشون میداد بطری آب و اینا بود که داشتن تو سر و صورت خودشونم پرت میکردن دیگه چه برسه به غیر خودی !!
تماشاگرای متعصب استقلال فهیم تر از اینن که کاپیتان متعصب خودشون رو بزنن !
بعید میدونم هوادارای استقلال به تیم خودشون سنگ پرتاپ کنن ! اونم بعد از گل ! اینو هر جای دنیا بگی میخندن !
نمی خواستن بزنن.نقل قول:
تماشاگرای متعصب استقلال فهیم تر از اینن که کاپیتان متعصب خودشون رو بزنن
ولی اتفاقی خروده.
داداش منم ورزشگاه بودم ، دروغ چرا بعضی طرفدارهای 2 آتیشه ی تراکتور بطری خالی آب معدنی پرات میکردن ، اما چون ورزشگاه خیلی بزرگه و مجیدی هم جلوی جایگاه طرفدارن استقلال بود ، اصلا بطری ها بهش نمیرسیدن !! و کاملا اتفاقی یه بطری که از طرف طرفداران استقلال بعد خوشحال اومد بهش خورد ! در ضمن بطری خالی با اون ضرب کم هم سر کسی رو نمیشکنه !! مجیدی هم کمی بزرگ نمائی کرد ....
سلام دوستان
کاریه که شده و خدا را شکر به خیر گذشته .
من نبودم ولی دوستان می گفتند که در آخرای بازی بیشتر از 1000 هوادار برای استقلال نیود .
با حرف جناب یدالله جهانبازی موافقم ... هوادارای به ظاهر محترم تبریزی هنوز ظرفیت دیدن 70 هزار نفر رو در یک جا ندارن و متأسفانه زود جوگیر میشن !
یا همون فرهنگ سازی که گفته شد بشه یا محرومیت خوبه.
عباس قریب، پیشکسوت فوتبال و قدیمیترین عضو نخستین تیم ملی تاریخ فوتبال ایران درگذشت.
به گزارش مهر، این پیشکسوت فوتبال که از مدتی پیش بر اثر بیماری در یکی از آسایشگاههای تهران بستری بود در سن 93 سالگی دارفانی را وداع گفت.
عباس قریب کارمند بازنشسته بانک ملی و از بازیکنان برجسته دهه 40 بود که تنها بازمانده ازنخستین نسل تیم ملی فوتبال ایران به شمار می رفت.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پیکر این پیشکسوت خوشنام فوتبال ایران ساعت 9:30 فردا پنج شنبه از مقابل ورزشگاه شیرودی تهران تشییع و در قطعه نام آوران بهشت زهرا به خاک سپرده خواهد شد.
خدا رحمتش کنه...
مارش جدید تراکتورسازی
با خبر شدیم یکی از هنرمندان عزیز خطه آذربایجان سرودی و مارشی برای تراکتورسازی تهیه کرده است که در روز بازی استقلال نیز در استادیوم پخش شد.
کد:http://www.tractorfans.com/downloads/category/1-marches?download=1%3Amarch2
شعر این سرود در زیر می آید:
گلمیشیق بیز میدان لاردان ظفر آلماقا
سهندیمه، ساوالانا باش اوجاتماقا
غیرتیمدن، شرفیمدن الهام آلماقا
آذری ائلینه افتخار یاراتماقا
قهرمانلیق چوخ یاراشیر سنه ترختور
آذربایجان چوخ گوونیرسنه ترختور
سئل تک جوشاریق، داغ تک دوراریق
آرخان دا هر آن، قارتال ترختور
تبریز سنه فخر ائیله یر بوقون دونیادا
یاشاد هر آن افتخارلار قالسین یادلاردا
الهام آلیب قرمز رنگی «عینال» داغین دان
سینه ن اوسته قیزیل اولسون تمام تورلاردا
منبع: TractorFans.com
بی زحمت ترجمه فارسیشم بزار مام بفهمیم!:31:
:40:
نقل قول:اینم معنیش... (با تشکر از کمک t.s.m.t )نقل قول:
آمده ایم از میادین پیروزی بگیریم
برای سربلند کردن سهند و ساوالان
از غیرت و شرف آنها الهام بگیریم
برای آفرینش افتخار برای ملت آذربایجان
قهرمانی خیلی برازنده ی توست، تراکتور
آذربایجان خیلی به تو افتخار می کند، تراکتور
مثل سیل می جوشیم، مثل کوه استقامت می کنیم
پرواز کن در اوج مانند عقاب،تراکتور
تبریز اکنون به تو در دنیا افتخار می کند
پایدار بمان تا افتخار ها در یادها بمانند
رنگ قرمز از کوه "عینال" الهام گرفته است
در تمامی تورها جلادهنده تو طلا باشد
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
لطفا دوستم داشته باش
فوتبال- امير حسين ناصري:
پرويز دهداري به هيجان آمده بود. 14بازيكن سرشناس تيم ملي كنار كشيده بودند اما پرويز دهداري جاي آن بازيكنان مطرح دهه60 شمسي، تعدادي جوان گمنام را به اردوي تيم ملي فوتبال فراخواند
و «او» همان بازيكني بود كه پرويز دهداري را به وجد آورد؛ «يه بازيكني پيدا كردم...»!
بازيكن تازهكشفشده دهداري، سيهچردهاي بود از جنوب؛ از همان آدمهايي كه سرمربي تيم ملي ناخودآگاه در برابرشان به احترام سكوت ميكرد؛ ساكت، آرام، درونگرا، كمحرف و در زمين فوتبال مسئوليتپذير؛ با ميل به پيشرفت. جوان 22سالهاي كه دهداري كشف كرده بود، با ديگران كمتر ميجوشيد و به راحتي با اطرافيانش ارتباط برقرار نميكرد. او كشف تازه پرويز دهداري بود؛ صمد مرفاوي.
خيابان بهروزي
مردادماه 1343، فصل خرماپزان خوزستان، خرمشهر، خيابان بهروزي؛ يكي از همان خيابانهايي كه شايد روي نقشه هم به راحتي پيدا نكنيم؛ خياباني با مردماني از طبقه مياني يك شهر كوچك؛ نرسيده به چهارراه نقدي، پشت حسينيه خيابان كه هنوز هم مراسم عزادارياش در ماههاي عزا در شهر كوچك خرمشهر شهرت دارد. آن زمان كه بچههاي دسته عزاداري حسينيه تصميم ميگيرند تيم «جاويد» را در گرماگرم شهرت «شاهين» در شهرهاي خرمشهر و آبادان راه بيندازند، درست در روز 22مردادماه، كوچكترين عضو خانواده به دنيا ميآيد. عضو جديد خانواده مرفاوي،عبدالصمد» نام ميگيرد.
سربندر
1349 - اما كودكي صمد نه در خرمشهر، بلكه در بندري در چند كيلومتري اين شهر شكل ميگيرد. سربندر (كه امروز به نام بندر امام خميني(ره) ميشناسيمش) همانجايي است كه صمد در 6 سالگي همراه خانوادهاش به آنجا كوچ ميكنند. پدر در اداره گمرك شهر كار ميكند و پس از انتقالش به سربندر، خانواده مرفاوي با 5فرزند پسر و 3دختر، راهي اين شهر صنعتي و كوچك بندري ميشوند؛ خانهاي سازماني با حياط بزرگ. كودكي صمد، همينجا شكل ميگيرد. فوتبال پاپتيها هم كه خاص بچههاي خوزستان است. در گرماي 50درجه و شرجي 90درصد، مرد ميخواهد كه پابرهنه فوتبال بازي كند اما بچههاي جنوب، پاپتيهاي جنوب، خون به خون، فوتبال پاپتيها را به نسل بعد منتقل ميكنند.
صمد هم پاپتي توي حياط خانه كنار برادران بزرگتر توپ را براي اولين بار لمس ميكند؛ «برادرام فوتبالي بودن. دستمو ميگرفتن و منم ضربهاي به توپ ميزدم. اين ضربهها كمكم به علاقه تبديل شد و وقتي سنم بالا رفت، ديگه كسي نميتونست توپ رو از من بگيره». كريم، سلمان، رزاق، رحمان و صمد، خوره فوتبال شدهاند. صمد كوچكتر از همه است. برادرهاي بزرگتر هواي او را دارند اما صمد اصلا تاب باخت ندارد. خانواده مرفاوي عزايشان است كه تيم صمد كه اغلب با كريم (بزرگترين برادرش كه 17سال از او بزرگتر است) شكل ميگيرد، بازنده بازي باشد؛ «واي به روزي كه ميباختيم. فوتبال تعطيل ميشد. واقعا كسي تحملام رو نداشت. خب تهتقاري خونه بودم».
يك جاي خالي
1359 - حالا پشت لب صمد، سبيل سبز شده است. مادر(ستون خانواده مرفاوي) ديگر ميانشان نيست. 2خواهر صمد در تصادف جان باختهاند و غربت عجيبي ميان مرفاويها به وجود آمده است؛ «ضربه سنگيني بود. من به شدت بهش وابسته بودم. وقتي بود، نميذاشت بچهها از دوروبرش دور شن. راستش اگه بود، هيچوقت اجازه نميداد از خوزستان دربيام». بعد چند لحظه مكث، از جنگ تحميلي ميگويد: «جنگ شروع شد». فاميلها از خرمشهر به سربندر ميآيند.
سربندر به دليل بافت اقتصادياش از پدافند خوبي بهره ميبرد. اغلب، پيش ميآيد كه وسط زمين خاكي تيم پاس بندر امام خميني كه كريم سرمربياش است، هواپيماها با فاصله كمي از زمين حركت ميكنند. بازي قطع ميشود، بچهها با انگشت، آهنپاره توي آسمان را به هم نشان ميدهند و چند لحظه بعد، صداي انفجار، آنها را به «خيز» واميدارد.
خدمت سربازي
1360 - باشگاه سعدآباد از رحمان ميخواهد كه به تهران سفر كند. يك سال بعد، صمد هم به تهران ميآيد تا در تهران خدمت كند. او يك فصل در باشگاههاي تهران براي نيروي زميني بازي ميكند اما نميتواند دوره خدمت را پشت سر بگذارد؛ برميگردد خوزستان و يك سال ديگر در هياهوي جنگ، در زمينهاي خاكي سربندر دنبال توپ ميدود. 1362 دوباره به تهران ميآيد. دفترچه اعزام به خدمت ميگيرد و تيم ستاد مشترك ارتش با امريهاي او را جذب خودش ميكند؛ اواخر سال 1362 تا اواخر سال 1364.
پول اولين قرارداد
1364 - اميرابوطالب از تيم دارايي روبهروي صمد مينشيند؛ «ميخواي بياي تيم ما؟». صمد شانهاي بالا مياندازد. بلافاصله با تمام برادرها مشورت ميكند؛ «خدمتم تموم شده بود. تا اون موقع خرجم رو برادرام ميدادن اما خب منم مثل بقيه دوست داشتم دستم تو جيب خودم باشه. از يه طرف ديگه رحمان رفته بود آلمان. پول لازم داشت». چند روز بعد رودرروي مديران باشگاه دارايي مينشيند و اولين قرارداد رسمي عمرش را امضا ميكند؛ 30هزار تومان پيش، ماهي 3000تومان حقوق به علاوه خانه. به نظر ميرسد مسئولان باشگاه براي صمد دستودلبازي كردهاند. او بلافاصله 30هزار تومان را به «مارك» تبديل ميكند و ميفرستد آلمان؛ «ديگه پولي نموند.
باشگاه هم نتونست بلافاصله برايم خونه تهيه كنه. من موندم توي شهر، سرگردون. ميرفتم تمرين و بعد تمرين حتي پول نداشتم شام بخورم. شبم كه جايي نداشتم بخوابم. ميرفتم خونه همخدمتيام؛ شهنام اردشيرزاده، رضا غلامي، جواد يا خندان. خجالت ميكشيدم اينقدر ميرفتم خونه اين دوست و اون دوست». تحملش تمام ميشود. ساكش را برميدارد و برميگردد خوزستان. 3هفته آنجا ميماند و در سربندر تمرين ميكند: «خدا بيامرزدش! مصطفي الهي كه از مسئولاي دارايي بود، برام توي استاديوم آزادي خوابگاه جور كرد. برگشتم تهرون. توي تموم اون سالها مثل پدر بالاي سرم بود. هر چي بگم ازش، كم گفتم».
هيجان پرويز دهداري
1365 - يكي از بزرگترين رخدادهاي زندگي صمد مرفاوي به وقوع ميپيوندد. 14بازيكن مطرح تيم ملي، دست به كودتا ميزنند. پرويز دهداري را لاف خوزستاني برميدارد و منت هيچكدام را نميكشد. ميرود و بچههاي گمنام را شناسايي ميكند. عابدزاده را از تام اصفهان ميآورد، زرينچه را از ژاندارمري و عباس سرخاب را در يكي از بازيهاي محلي ميناب ميبيند و پسرك را يكشبه، هزارسال جلو مياندازد و با مخ مياندازد وسط اردوي تيم ملي. صمد هم طي همين فرآيند، وارد اردوي تيم ملي ميشود. پرويز دهداري در برابر كويت براي اولين بار به صمد فرصت حضور در ميدان را ميدهد؛ آن هم نه در پست تخصصياش – فوروارد – بلكه در خط دفاعي. اولين بازي صمد، در دفاع راست تجربه ميشود.
جواب منفي به استقلال
1366 - در همين سال استقلاليها براي جذب صمد وارد عمل ميشوند ولي صمد كه نميخواهد از دارايي جدا شود، به آنها پاسخ منفي ميدهد.
روزهاي آشفته دارايي
1367 - وضعيت دارايي به هم ريخته است. از تركيب اوليه دارايي جز چندتايي باقي نماندهاند. منوچهر مصلحتي مديرباشگاه از ايران به سوئد رفته و جايش را به جاويد داده است. جاويد هم بعد از مدتي ميرود و ديگر دارايي ويژگيهاي قبلياش را ندارد. صمد كه حالا ديگر آقاي گل ليگ قدس (ليگ سراسري كشور) و از طرفي شرايط به هم ريخته دارايي برايش غيرقابل تحمل شده، تصميم ميگيرد از دارايي جدا شود. امير آصفي- سرمربي تيم- به اردشير لارودي - مربي تيم - ماموريت ميدهد صمد را براي ماندن راضي كند؛ «جام حذفي سال67 بود.
براي يك بازي به اصفهان رفته بوديم. برگشتني، امير آصفي گفت تو با بچهها بيا و حميد(بابازاده) و مهدي (فنونيزاده) رو راضي كن بمونن. اگه اونا بمونن، صمد هم ميمونه. خب اينطوري نشد و اونا رفتن». صمد پاي ميز مذاكره استقلاليها مينشيند. مذاكرات زود به نتيجه ميرسد و صمد با قراردادي سفيد اما در ازاي 80هزارتومان پيش و ماهي 3000 تومان حقوق، پيراهن آبيهاي پايتخت را برتن ميكند. قرارداد صمد از سال67 تا سال 1371 با باشگاه استقلال پابرجا ميماند.
زن گرفتن مهاجم تيم ملي
1370 - فروردينماه است. يكي از مربيان قديمي صمد با او تماس ميگيرد؛ «پسر تو كي ميخواي سروسامون بگيري؟ الان وقتشه. يه دختر خوب برات سراغ دارم؛ اهوازيه، زبون همو ميفهمين». يكي از دختران اقوام را معرفي ميكند و چند روز بعد صمد كت و شلوار پوشيده در اهواز جلوي در يكي از خانههاي شهر با دستهگل ايستاده است.صحبت به مراحل حساس نزديك ميشود: «آقا مهريه رو بفرماييد»، «500 سكه»، «اينا جوونن، پولم كه خوشبختي نميياره. ما بزرگترا بايد كمكشون كنيم توي زندگي پا بگيرن». نتيجه بحث و چانه زدنها ميشود: «مباركه! 250سكه به علاوه 14سكه به نيت 14معصوم؛ جمعا 264 سكه».
روز سيزدهم تيرماه1370، مراسم ازدواج برگزار ميشود و صمد براي آنكه گربه را دم حجله كشته باشد، فرداي مراسم براي شركت در اردوي استقلال به شمال ميرود و 2روز بعد به همراه آبيهاي پايتخت در مسابقات جام باشگاههاي آسيا در بنگلادش شركت ميكند. قهرماني در مسابقات، سوغات تازهداماد است براي عروسي كه فرداي عروسياش داماد را تنها فرستاده ماه عسل!
كوچ به كويت
1371 - يك سال بعد، باشگاه «الكويت» نامهاي به باشگاه استقلال فكس ميكند با مضمون دعوت رسمي از صمد مرفاوي براي حضور در اين تيم. پيشنهاد مالي الكويتيها وسوسهانگيز بود. صمد مقاومت نكرد و راهي كويت شد. قراردادي 2ساله بست و پيراهن اين باشگاه را بر تن كرد.
برگرد استقلال
1373 - قرارداد صمد با الكويت به پايان رسيده است. منصور پورحيدري براي مهاجم سابق تيمش پيغام ميفرستد. صمد هم بدون چون و چرا ميپذيرد كه دوباره به جمع آبيپوشان تهراني ملحق شود. اولين حضور مجدد او در استقلال، مصادف است با بازي فينال جام حذفي در تهران و مصاف استقلال و برق شيراز. صمد با تشويق هواداران وارد زمين ميشود و 2 گل به برق شيراز ميزند. دورهاي كه تا سال 1377 به طول ميانجامد.
برو از استقلال
1377 - ناصر حجازي مربي خاصي است؛ تفكرات مختص به خود را هم دارد. در تفكرات او جايي براي صمد مرفاوي كه حالا ديگر 33ساله شده، پيشبيني نشده. اختلاف بالا ميگيرد اما صمد به دليل درونگرايياش اجازه نميدهد كسي از اين مسأله مطلع شود. يكي از روزهايي كه صمد با خود مشغول يكي به دو كردن است، تلفن منزل زنگ ميخورد. آن سوي خط، مجيد نامجومطلق نشسته است؛ «صمد از سنگاپور زنگ ميزنم. اينجا براي فوتبال بد نيست. دوس داري بياي اينجا؟». او 6ماه براي سنگاپوريها بازي ميكند. براي مسابقات جام حذفي سنگاپور به توافق نميرسد و برميگردد تهران.
بدترين قرارداد عمرم
1378 - اواخر سال او به تهران بازميگردد. «بهمن كرج» به او پيشنهاد ميدهد. به باشگاه ميرود و پاي ميز مذاكره با نمايندگان «اپل» در ايران به توافق ميرسد. بهمن هنوز هم از خاطر او نرفته است. وقتي قرار است از اين دوره از زندگياش ياد كند، نفرت تمام وجودش را پر ميكند و هنوز پس از گذشت سالها با حرص صحبت ميكند؛ «تا اينجا انتخابام درست بودن اما با اين يكي كه آخريش هم بود، بدترين انتخابم رقم خورد. يك تيم بيدر و پيكر و ورشكسته. بهمنيها مديراني بودن كه فقط با فكر پُركردن جيبشون وارد فوتبال شدن».
ديگر بازي نميكنم
چند تيم به او پيشنهاد ميدهند كه برايشان بازي كند اما او ديگر حاضر نيست پا به توپ شود؛ «ضربه سنگيني بود. نميدونستم چطور بايد بهمن و كارم رو هضم كنم. اونقدر بهم فشار اومده بود كه تصميم گرفتم براي هميشه كفشامو آويزون كنم و خداحافظ». فتحاللهزاده- مديرعامل وقت باشگاه- از اين ماجرا مطلع ميشود. كامران منزوي - معاونش - را سراغ صمد ميفرستد و پيشنهاد ميكند يكي از تيمهاي پايهاي استقلال را براي شروع كار مربيگري انتخاب كند؛ «ميتونستم از رده بالاتري شروع كنم اما همونطوري كه فوتبال رو از زمين خاكي شروع كردم، دوس داشتم مربيگري رو هم از رده نوجوانان شروع كنم».
او با اين تيم در پايان فصل در جايگاه ششم ميايستد. صمد كه به مربيگري علاقه خاصي دارد، در طول يك سال ميتواند مدرك C آسيا را هم كسب كند.
همكاري با پورحيدري
1379 - او يك دوره را كنار منصور پورحيدري در تيم بزرگسالان تجربه ميكند، سپس به پيشنهاد باشگاه، مربيگري در تيم جوانان را ميپذيرد. او كلاس مربيگري درجه B را هم در اين سال با موفقيت سپري ميكند؛ «با تيم جوانان، قهرمان ايران شديم».
1380 - رضا احدي از تيم اميد استقلال به عقاب ميرود و صمد مرفاوي با پيشنهاد باشگاه، جانشين او ميشود؛ «توي مسابقات تهرون دوم شديم اما تو مسابقات كشوري به خاطر مسائل مالي نتونستيم شركت كنيم».
پيشنهاد قلعهنويي
1381 - امير قلعهنويي با پيشنهاد وسوسهانگيزي مواجه است. آبيهاي اهوازي اين فرصت را به او دادهاند كه تجربه مربيگري در ليگ برتر را هم در كارنامه داشته باشد. به فهرست همكارانش نگاه ميكند؛ يك جاي خالي هنوز وجود دارد؛ صمد. صمد بهتر از بقيه است. او هم اهوازي است، هم تجربه مربيگري از رده پايين را دارد و هم در حال دريافت مدرك A آسيا است. او همكار خوبي است. تلفن را برميدارد و شماره صمد را ميگيرد؛ «رفتن به اهواز برام خوشحالكننده بود. هم خودم خوزستاني بودم، هم همسرم».
آرزوهاي بزرگ
1382 - با اين حال، اقامت همبازيهاي قديمي در اهواز بيش از يك سال طول نميكشد. يك پيشنهاد اغواكننده ديگر، چمدانهاي آنها را دوباره ميبندد تا با اولين پرواز به تهران سفر كنند. آنها رسما با استقلال كارشان را آغاز ميكنند. سه فصل حضور و قهرماني در پايان برنامه 3ساله و دو نايبقهرماني، روزهاي خوبي را براي استقلاليها رقم ميزند؛ «ما با شرايط استقلال آشنا بوديم. ميدونستيم نسلها تغيير كردهن ولي شرايط كلي، فرقي نكرده بود».
همه چيز زود تمام شد
1385 - همه براي سرمربي جديد تيم ملي كف ميزنند و او با افتخار، دستيارانش را انتخاب ميكند. در اين سو باشگاه استقلال ميداند كه ديگر نميتواند روي قلعهنويي حساب ويژهاي باز كند. صحبتها ادامه پيدا ميكند. قريب- مديرعامل وقت- وعده ميدهد بهزودي سرمربي را انتخاب خواهد كرد.عصر يك روز، قريب پس از تمرين تيم، شماره همراه صمد را ميگيرد؛ «سلام! تصميم گرفتم تو سرمربي تيم باشي. فردا هم اعلام ميكنم. كاري نداري؟». به همين سرعت، همه چيز تمام ميشود.تا هفتهها بحث مطبوعات، سايه بزرگ قلعهنويي بر سر استقلال و صمد است. مصاحبههايي كه هر روز جنجاليتر ميشود؛ «من زياد بهشون اهميت نميدم. مسلمه وقتي من سرمربي بشم، اختيارات با منه؛ همونطوري كه پاسخگو هم منم.
من چند سال با امير كار كردم، خب مسلمه طرف اصلي مشورتم اون باشه اما تصميم نهايي با خودم بوده از اول تا حالا. امير هم ميدونست چون از تيم دور بود».
استقلال اگرچه در نتيجهگيري موفق عمل ميكند اما اين تمامي آمال و آرزوهاي هواداران تيم نيست. آنها معتقدند به تيم صمد نميشود اطمينان كرد؛ كمااينكه در بازي مهم سال(داربي) او در نهايت، نتيجه را واگذار كرد. براي آنها تفاوتي ندارد اگر حتي بدانند تركيب استقلال در داربي، نظر امير قلعهنويي بوده نه صمد مرفاوي. حتي وقتي امير قلعهنويي براي بازگشت روي خوش نشان ميدهد، مقداد نجفنژاد فراموش ميكند كه تا چند روز پيش صمد را ميشناخت. او بلافاصله مصاحبه ميكند و با ابراز خرسندي خبر ميدهد كه امير قلعهنويي روي نيمكت مينشيند. با اين حال، سرمربي تيم ملي در حمايت از صمد به هواداران مژده ميدهد كه مربي بزرگي از دل كادر فني بيرون خواهد آمد؛ «عبدالصمد مرفاوي».
زندگي صمد
1385 - خانواده صمد امروز 4نفره است. دو دختر 13 و 6ساله، صمد را حمايت ميكنند. آنها مثل بقيه در مدرسه دولتي درس ميخوانند؛ «به غيرانتفاعي اعتقادي ندارم و به خاطر مسائل مالياش هم نيست. خب اونجايي كه ميرن نزديك محل سكونتمونه و جاي خوبي هم هست». اما كدام محله؟ او حاضر نيست محل سكونتش را فاش كند. ميخندد و جواب ميدهد: «نه كاخ سعدآباد زندگي نميكنم. سال72 از پول قراردادم با الكويت، آپارتماني خريدم كه تا امروز هم دارمش.
شايد يك روزي بروم يك جاي ديگه اما فعلا همينجا هستم». و خرجي خانه؟ اگر كرايه و قسط و وام و اينجور چيزها را كه صمد ندارد كم كنيم، چقدر هزينه زندگياش ميشود؟ «400 – 500 تومن. خب بعضي وقتا تا يهميليون هم بالا ميره اما مديريتش با خانممه. خب اون بيشتر از من تو بطن زندگيمونه. اينجا اون اصلحتره!».
منبع:
کد:http://www.hamshahrionline.ir/News/?id=9466
کانون هواداران پرسپولیس : تیم های استقلال تهران و استیل آذین امروز در حالی به میدان رفتند که این بازی با تاخیر 45 دقیقه ای، بطور کامل از شبکه سوم سیمای ایران پخش شد و علت آن نیز اشکالات فنی ذکر شد.
به گزارش کانون هواداران پرسپولیس؛ این اتفاق در حالی رخ داد که مزدک میرزائی مجری برنامه فوتبال برتر دلیل این تاخیر را اشکالات فنی اعلام کرد.
اما بعد از دقایقی تصاویر بازی که کاملا معلوم بود سانسور شده است از این شبکه پخش شد و از حواشی آن هیچ خبری نبود !!!
این ترفند از سوی مسئولین صدا و سیما در حالی به کار گرفته شد که هواداران تلوزیونی ساعت ها منتظر بودند تا این مسابقه را بطور زنده مشاهده کنند، اما همچنان سیاست بر ورزش ترجیح داده شد ...
سايت گل- در استانه 64 سالگي باشگاه استقلال، وب سايت رسمي فيفا در گزارشي به معرفي اين باشگاه پرداخته است. گزارش فيفا با اين مقدمه شروع مي شود :"اين باشگاه همانند رقيب همشهري خود يعني پرسپوليس، از محبوبترين و بهترين باشگاههاي فوتبال ليگ برتر ايران به شمار ميرود. استقلال در طول 64 سال سابقه خود همواره يکي از با ثباتترين باشگاهها نه تنها در ايران بلکه سراسر آسيا بوده که علاوه بر دو قهرماني در قاره کهن، بارها قهرمان ليگ داخلي ايران هم شده است" . در ادامه ضمن اشاره به تاريخچه و تاسيس اين باشگاه با نام دوچرخه سواران و سپس تاج، عناوين و افتخارات استقلال معرفي شده است. همچنين به بازيکنان تاريخ ساز و اسطوره هاي باشگاه نيز اشاره شده است که در اين بخش نام بازيکناني چون قلعه نوعي، منصوريان، فکري، زرينچه، مجيدي، روشن و دانايي فرد به عنوان اسطوره هاي استقلال ذکر شده است.
لازم به ذکر است که وب سايت فيفا چندي قبل گزارشي از باشگاه پرسپوليس تهران نيز ارائه کرده بود و استقلال دومين باشگاه ايراني است که مورد توجه سايت فيفا قرار گرفته است.
جهان ورزشی : دیدار استقلال و استیل آذین در حالی به صورت مستقیم از شبکه 3 پخش نشد که شایعات زیادی در این مورد بوجود آمد.
روز گذشته دو تیم استقلال و استیل آذین در چهارچوب مسابقات لیگ برتر رو در روی یکدیگر قرار گرفتند که این بازی با نتیجه 2برصفر به نفع استقلال به پایان رسید.
این درحالی است که حاشیه های بوجود آمده در مورد پخش تلویزیونی این دیدار شایعات زیادی را بوجود آورد.این بازی هرچند از ساعت 21 با سوت ممبینی آغاز شد اما شبکه 3 از پخش مستقیم آن خود داری کرد.مجری برنامه هم مدام اعلام می کرد که دلیل عدم پخش مسابقه به صورت مستقیم اشکالات فنی است.
این درحالی بود که همزمان شبکه ماهواره ای متعلق به صدا وسیمابا گزارش خیابانی دقایقی از مسابقه را به صورت مستقیم به نمایش در آورد اما تصویرهای ارسالی همگی سیاه و سفید بود و این پخش هم طولی نکشید که قطع شد.البته خیابانی هم اعلام کرد که بازی در حالتی بسیار عادی در حال برگزاری است . هیچ مشکلی هم پیش نیامده است.
درچنین شرایطی شیکه 3بازی مورد نظر را با یک نیمه تاخیر روی آنتن بردکه تصاویر هم رنگی بود و نشان می داد نقص مورد نظر از ارسال تصاویر هم نبوده است.
نکته جالب تر اینکه پخش با یک نیمه تاخیر دیدار هم با قطع صدای استادیوم با همان بهانه نقص فنی همراه بود . در صورتی که بالاخره مشخص نشد تصاویر ارسال شده با اشکال مواجه بود یا اینکه صدای ورزشگاه با ایراد مواجه بوده است.
پس اگر همان طور که آقای خیابانی گفته تصاویر ایراد داشته به همین دلیل سیاه وسفید روی آنتن ماهواره قرار گرفته پس چطور تصاویر تاخیر دار شبکه 3 همگی رنگی بودند.
نکته جالب اینکه پخش یا یک نیمه تاخیر بازی نشان می دهد تصاویر از استادیوم برای استودیو ارسال شده . این سوال را بوجود می آورد که اگر تصاوی دریافت کردند و مشکلی هم نبود پس چطور بازی را به صورت مستقیرم و از نیمه دوم پخش نکردند. را با یک نیمه تاخیراین بازی در حضور 80 هزار هوادار استقلال و استیل آذین برگزار شد.
فارس: سرمربي تيم فوتبال استقلال اهواز از سمت خود استعفا كرد.خداداد عزيزي پس از شكست 5 بر 2 استقلال اهواز برابر ذوبآهن، مقابل دوربينهاي تلويزيوني با اعلام اينكه بيشتر از اين چيزي نداشتم تا به بازيكنان تيمم ارائه دهم، استعفاي خود را از سمت سرمربيگري اين تيم اعلام كرد.
پيش از اين شهرام شفيعزاده، مديرعامل باشگاه استقلال اهواز گفته بود اين بازي آخرين فرصت خداداد عزيزي در سمت سرمربيگري استقلال اهواز است كه با اين وضعيت بايد منتظر تصميم مسئولان باشگاه استقلال اهواز در مورد پذيرش يا عدم پذيرش اين استعفا باشيم.
در پايان مسابقه از اعضاي كادر فني استقلال اهواز هيچ فردي براي پاسخگويي به خبرنگاران در نشست مطبوعاتي شركت نكرد.
آقاي خداداد قهرمانه نه پهلوان صد حيف
واقعا خوشحالم که حالش گرفته شد و فهمید هیچی بارش نیست
البته به قیمت نابود کردن یه تیم و عذاب دادن طرفداراش
این خداداد دیگه شورشو دراورده بود هرچی دلش می خواست می گفت وهرکار دلش میخواست میکرد حالا خوبه یه گل به استرالیا زد اگه دوتا میزد با مشت میکوبید پای چشم کفاشیان :دی
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] !نقل قول:
حداقل از خیلی از کسایی که الان همه کاره ی فوتبالن بیشتر بارش بود .
خداداد ضد دلالی فوتبال و کلا مافیای کثیف فوتبال بودنقل قول:
خودتون دید که میخواست اسم چندتا دلال میکروفن به دست(خبرنگار) رو جلوی دوربین بگه بعد از اون قضیه به طرز مشکوکی از مصاحبه تلوزیونی محروم شد تا اخر فصل!
مرگ بر مافیا!
چه ایران
چه ایتالیا
ضد هرچی که بود
تو عرصه مربی گری چیزی بارش نبود
تو ابومسلم و استقلال اهواز به خوبی ثابت شد(پیام رو نمیگم چون شرایط پیام کلا قاراشمیمش بود ولی اونجا هم خوب نبودش)
اون فصلی هم که تو ابومسلم خوب کار کرد اولش تیم رو میثاقیان توپ بسته بود
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] علی کریمی می گوید مچبندهای سبز بازی ایران و کره را نکونام از جانمازش به ما داد. به گزارش خبرنگار ورزشی «فردا» علی کریمی بازیکن سابق تیم ملی فوتبال ایران درباره احتمال سیاسی بودن حرکت برخی بازیکنان فوتبال در یک بازی بین المللی می گوید: همه بازیکنان فوتبال مچبند سبز میبندند و فکر نمیکنم کاری کا ما کردیم اتفاق جدیدی بوده باشد.
وی درباره منشاء آن مچ بندها به دنیای فوتبال می گوید: آن مچبندها را جواد نکونام از جانمازش به ما داد و میتوانید این را از خودش بپرسید. در نیمه دوم بعد از اینکه دیدیم این کار ما حرف و حدیثهای زیادی را به وجود آورده آنها را باز کردیم.
کریمی تاکید می کند: من آدمی هستم که اصلاً علاقهای به سیاست ندارم که بخواهم کار سیاسی انجام بدهم.
بازیکن فعلی تیم استیل آذین درباره اینکه بستن مچبندهای سبز باعث شد تا از پرسپولیس اخراج شود می گوید: نه. من هم این شایعات را زیاد شنیدم اما هیچ کدام صحت ندارد. در تیم ملی خیلی از بازیکنان به غیر از من این کار را انجام دادند و فقط من نبود. ضمناً کار ما سیاسی نبود که بخواهد چنین تبعاتی داشته باشد.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] امير ابراهيمخواه بازيكن اسبق تيمهاي برق و دارايي و تيم ملي در زمان مرحوم پرويز دهداري چند روزي است كه به دليل عارضه قلبي در بيمارستان قلب تهران در اميرآباد بستري است.
به گزارش ايلنا، ابراهيمخواه كه چندي پيش حمله قلبي به سراغش آمد، فردا در بيمارستان قلب تهران مورد عمل جراحي قرار خواهد گرفت.
طي روزهاي گذشته بازيكنان آن روزهاي تيم ملي با عيادت از ابراهيمخواه در بيمارستان قلب تهران باعث افزايش روحيه او پيش از عمل جراحي فردا شدند كه به گفته كادر پزشكي بيمارستان اين اتفاق پيش از عمل به لحاظ روحي بسيار مفيد بوده است.
ابراهيمخواه بازيكن اسبق تيم ملي ايران ضمن تقدير از همبازيان گذشته خود كه از او عيادت كردهاند از دكتر احمدي پزشك معالج خود و كليه كاركنان مركز قلب ايران تشكر كرد و از مردم و علاقهمندان به فوتبال خواست كه براي سلامتي دوباره او ادعا كنند.