خوشا آنان كه هر شامان ته وينند
سخن با ته گرند با ته نشينند
مو كه پايم نبي كايم تو وينم
بشم كانان بوينم كه ته وينند
Printable View
خوشا آنان كه هر شامان ته وينند
سخن با ته گرند با ته نشينند
مو كه پايم نبي كايم تو وينم
بشم كانان بوينم كه ته وينند
هرگز وجود حاضر غايب شنيده اي..................من در ميان جمع و دلم جاي ديگر است
نتوتن ترک تو ای قبله دلها کردن مه محال است دگر مثل تو پیدا کردن
از تو به كه نالم كه دگر داور نيست
وز دست تو هيچ دستي بالاتر نيست
صورت زیبای ظاهر هیچ نیست
ای برادر سیرت زیبا بیار
سعدی
من به تو جز علم نگویم سخن
علم چون آید به تو گوید چه کن
نظامی
یک قصه بیش نیست غم عشق و این عجب
کز هر زبانی که میشنوم نا مکرر است
سعدی
گرید و سوزد و افروزد و نابود شود
هر که چون شمع بخندد به شب تار کسی
بی گمان دست در اغوش نگارش ببرند
هرکه یک بوسه ستاند ز لب یار کسی
گرگ زمانه نبود حريف جنگيدن...
تو پلنگ تيز پنجه رادريدن.....
زراه وحيلت روباه پيش ايد.....
او براي انتقام خويش ايد
دلا داری سر بارندگی را
هوای می خوش بخشندگی را
دلها خود را بدریا می سپاری
عجب جدی گرفتی زندگی را
تکيه بر ديوار کردم خاک بر پشتم نشست
دوستي با هر که کردم عاقبت قلبم شکست
آن قدر رنجي که دنيا بر دل ما مي کند
در دل هر کس کند او ترک دنيا مي کند
جانا همه امید من امروز تویی
هستند دگران ولیک دلسوز تویی
شادند جهانیان به نوروز و به عید
عید من و نوروز من امروز تویی