من مست و تو دیوانه، ما را که برد خانــــه؟
صد بار تو را گفتم ، کم خور، دو سه پیمانه [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Printable View
من مست و تو دیوانه، ما را که برد خانــــه؟
صد بار تو را گفتم ، کم خور، دو سه پیمانه [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
هر چند که رنگ و بوی زیباست مرا
چون لاله رخ و چو سرو بالاست مرا
معلوم نشد که در طربخانۀ خاک
نقاش ازل بهر چه آراست مرا
به یاد امضای قدیمم
ـــــــــــــــــــ
آب طلب نکرده همیشه مراد نیست
گاهی بهانه ایست که قربانیت کنند
به یاد یکی از گزینه های امضام
----
در بهاران کی شود سرسبز سنگ
خاک شو تا گل بروید رنگ رنگ
کدوم گزینه ایا؟
ـــــــــــــــ
گفتم : ز سرنوشت بينديش و آسمان
گفتي : غمين مباش كه آن كور و اين كر است !
ديدي كه آسمان كر و سرنوشت كور
صدها هزار مرتبه از ما قوي تر است ؟
دو تا گزینه بیشتر نبود
------
تا در این دهر دیده کردم باز
گل غم در دلم شکفت به ناز
بر لبم تا که خنده پیدا شد
گل او هم به خنده ای وا شد
هر چه بر من زمانه می ازود
گل غم را از آن نصیبی بود
همچو جان در میان سینه نشست
رشته عمر ما به هم پیوست
چون بهار جوانیم پژمرد
گفتم این گل ز غصه خواهد مرد
یا دلم را چو روزگار شکستی هست
می کنم چون درون سینه نگاه
آه از این بخت بد چه بینم آه
گل غم مست جلوه خویش است
هر نفس تازه روتر از پیش است
زندگی تنگنای ماتم بود
گل گلزار او همین غم بود
او گلی را به سینه من کاشت
که بهارش خزان نخواهد داشت
فقط 2 تا ؟!!!!!!!! پس چرا قضیه را نمی گیرم من !!!!!!!!!
ـــــــــــــــ
تا باد هست خواهم لرزيد
و تا عشق هست خواهم ورزيد
تا نگاه هست خواهم ديد
تا پگاه هست خواهم روييد
تا راز است ، خواهم جست
تا ريا هست خواهم شست
تا هستي است ،خواهم زيست
و تا مرگ هست ، خواهم گريست
تنها انسان گریان نیست
من دیده ام پرندگان را
من برگ و باد و باران را
گریان دیده ام
تنها انسان گریان نیست
تنها انسان نیست که می سراید
من سرودها از سنگ
نغمه ها از گیاهان شنیده ام
من خود شنیده ام سرودی از باد و برگ
تنها انسان سرود خوان نیست
تنها انسان نیست که دوست می دارد
دریا و بادبان
خورشید و کشتزاران یکسر
عاشقانند
تنها انسان تنهایی بزرگست
انسان مرگ رای
اندیشه های مرگش ویرانگر
رؤیای آتشِ زرتشت
در طپشِ
فواره های دود
خاکسترِ وجود
در هوسِ
موجِ گنگ رود.
یک مستِ هوشیار
و یک
جامِ بی شراب
مخمورِ هفت سالهِ این کوزهِ تهی
گمگشته در خرابی میخانه ای خراب
افسونِ چشمهِ می
در نگاهِ دشت
با دستهای سربی افسانهِ سراب
چون نقشه های زندگی
آب
شد بر آب.
سلام نانازم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
=------------
با بنفشه ها نشسته ام
سالهای سال
صیحهای زود
در کنار چشمه سحر
سر نهاده روی شانه های یکدگر
گیسوان خیس شان به دست باد
چهره ها نهفته در پناه سایه های شرم
رنگ ها شکفته در زلال عطرهای گرم
می ترواد از سکوت دلپذیرشان
بهترین ترانه
بهترین سرود
مخمل نگاه این بنفشه ها
می برد مرا سبک تر از نسیم
از بنفشه زار باغچه
تا بنفشه زار چشم تو که رسته در کنار هم
سلام مونیکای خوشگلم
ــــــــــــــــ
می توانی بنویسی
سلام
مرا ببخش
نشانی جزیره ی سرگردان شما را
در آبهای شور این اواخر
از دست داده ام
و ادامه دهی که : به هر حال
میان هر بطری به گل نشسته
نشان گنجی نیست
اصلا فراموش کن عزیزترینم
که روی مدار چند دقیقه مانده به امید
حجمی شناور است
تا به سوي تو پرکشان آيم
گم کنم خويش و بي نشان آيم
خويش را گم کنم ، تو را جويم
بي زبان گردم و تو را گويم
مستان خرابات ز خود بی خبرند
جمعند و ز بوی گل پراکنده ترند
ای زاهد خودپرست باما منشین
مستان دگرند و خودپرستان دگرند
دم بهدم ناى من آواى تو مىخواند و بس
به دمى كن كرمى با من و بشتاب بيا
نى روشنگر جان بودم و سودائى عشق
پيش از آنى كه شوم تيره چو مرداب بيا
آنكس كه گفت بهر تو مردم دروغ گفت
من راست گفته ام كه براي تو زنده ام
مگذر از من ای که در راه تو از هستی گذشتم
با خیال چشم مستت از می و مستی گذشتم
دامن گلچین پر از گل بود از باغ حضورت
من چو باد صبح از آنجا با تهی دستی گذشتم
من از آن پیمان که با چشم تو بستم سال پیشین
گر تو عهد دوستی با دیگری بستی گذشتم
چون عقابی می زنم پر در شکوه بامدادان
من که با شهبال همت زین همه پستی گذشتم
پاکبازی همچو من در زندگی هرگز نبینی
مگذر از من ای که در راه تو از هستی گذشتم
من عطا خواهم کرد به زمستان تو ٬گل
و به تابستانت٬ خنکای صبح بهار
وبه بالای تو خواهم افشاند٬ پاکی شبنم را
سایه ات خواهم شد تا فراموش کنی
رنج تنهایی را در باغ
که بدانی که نگاهت کنجی است برای آرمیدن
و آغوشت اندک جایی برای زیستن
ترا می بینم در لابه لای بوته های گل
لبخند سپیده در بهاران داری
پویایی جویبار و باران داری
نرمای نسیم و بوی گل و خنده ی باغ
داری همه را و بی شماران داری
یکتا خدای خویش را کشتند
کانان تمام بت های مرا شکستند
کانان مسیحای خویش را بر صلیب کردند
با شما مي گويم اي تمام بت هاي جهان
کانان دخترکان خویش را زنده بگور کردند
و او اينهمه گفت و هيچ نگفت
تنها
غمگین
نشسته با ماه
در خلوت ساکت شبانگاه
اشکی به رخم دوید ناگاه
روی تو شکفت در سرشکم
دیدم که هنوز عاشقم آه
هر سو كه نگاه مي كنم آوخ
غرق است در اشك و خون نگاه من
هر گام كه پيش مي روم برپاست
سر نيزه خون فشان به راه من
نسیم صبح بوی گل پرکند
افق دریایی از نور است و لبخند
دل افروزان شادی را صلا زن
سیه کاران غم را در فروبند
دیگر اختیارم نیست
توانم نیست
تابم نیست
به خود می پیچم از این رشک
اما خنده بر لب با تو گویم
اضطرابم نیست
تو عاشقانه ترین نام
و جاودانه ترین یادی
تو از تبار بهاری تو باز می گردی
تو آن یگانه ترین رازی ای یگانه ترین
تو جاودانه ترینی
برای آنکه نمی داند
برای آنکه نمی خواهد
برای آنکه نمی داند و نمی خواهد
تو بی نشانه ترین باش
ای یگانه ترین
نیمکت رو به بلوکا شد مال یک کس دیگه
اخه دیر رسیده بودم اینو یک پرنده میگه
قبل من یکی طلسم قلعه دورو شکسته
حالا رفته توی قلعه خوش و بی غصه نشسته
هدیه ای که که دیده بودم قبل من یکی خریده
من همون مسافرم که به ترن باز نرسیده
هر دم به گوشم میرسد آوای زنگ قافله ................ این قافله تا کربلا دیگر ندارد فاصله
هیچ و باد است جهان ؟
گفتی و باور کردی!؟
کاش، یک روز ،به اندازه هیچ
غم بیهوده نمی خوردی!
کاش ،یک لحظه، به سرمستی باد
شاد و آزاد به سر می بردی!
يادم دادي در خيالم سياهي را پاك كنم
يادم دادي در آسمانم ابرها را پاك كنم
زيبايي زندگي را در چشمانت آموختم
حرفهايت را در سكوت لبانت آموختم
می سرایم به خاطر عشقت،
عاشقانه ترین غزلها را
بی تو از کوچه های چشم من،
عابر خواب شب گریزان است
کاش می شد تورا ببینم باز
لااقل از دریچه ی رویا
اگر شراب خوری جرعهای فشان بر خاک
از آن گناه که نفعی رسد به غير چه باک
برو به هر چه تو داری بخور دريغ مخور
که بیدريغ زند روزگار تيغ هلاک
-----------------
اینم اولین پست من تو متفرقه ... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ...خدا بخیر بگذرونه ... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بعضیا هنوز دست از سر این تاپیک بر نداشتن ؟ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سلام و عرض خیر مقدم
چشممون روشن
ــــــــــــــــ
كسي كه ديوونه ي چشمات مي شه
مثل من آخر به جنون مي رسه
جاده اي كه تو توش قدم مي ذاري
تا كهكشون راه شيري مي ره
به هر كي مثل من نگا بندازي
يه عمري قلبش به اسيري مي ره
اتاقي كه خواباتو توش مي بيني
بدون اينكه بدوني بهشته
زيبا نمي دونم چرا يه جوري
اسم تو رو خدا با من نوشته
کی اینو راه داده بیاد اینجا؟ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
اینم اولین پست من تو متفرقه ... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ...خدا بخیر بگذرونه ... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بعضیا هنوز دست از سر این تاپیک بر نداشتن ؟ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
چه قدر شاعرانه عارفانه دوره یه جدیده دسترسی به متفرقه رو شروع کردی تبریک می گم باغبانه متفرقه [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
-----------------
هاتفي گويد مرا در بيت بيت
اي قلمزن مارميت اذ رميت
ما قلم را در كفت جان مي دهيم
ما به شعرت نور عرفان مي دهيم
من با ستاره ها
من با پرنده ها
من با شکوفه های سحر ، زاده می شوم
من با نسیم هر نفس آشنا، چو موج
از نو برای زیستن آماده می شوم
مهربان ، زيبا ، دوست چشم در راه كسي هستم
كوله بارش بر دوش ،
آفتابش در دست
خنده بر لب ، گل به دامن ، پيروز
كوله بارش سرشار از عشق ، اميد
آفتابش نوروز
باسلامش ، شادي
در كلامش ، لبخند
از نقش هايش گُل مي بارد
با قدم هايش گُل مي كارد
مهربان ، زيبا ، دوست
روح هستي با اوست !
قصه ساده ست ، معما مشمار ،
چشم در راه بهارم آري ،
چشم در راهِ بهار....!
روح بزرگوار من دلگيرم از حجاب تو
شکل کدوم حقيقته چهره ي بي نقاب تو؟
وقتي دستِ بيدريغت ، توي قصه کيميا شد !
گريه تنها سرپناهِ اَمنِ دلواپسيا شد !
وقتي شونههاي آواز ، از حضورِ گريه لرزيد ،
تازه فهميدم که عشقت ، به سقوطم نميارزيد !
مثلِ افسانهي طاووس ، سختيِ سفر باهاته !
عُمريه ترانهسازت پا به راهِ جادههاته !
منِ ساده به خيالم که سفر تنها علاجه !
ندونستم تو خيابون پَرِ طاووسا حراجه !
هر آن کس را که در خاطر ز عشق دلبری باريست
سپندی گو بر آتش نه که دارد کار و باری خوش
عروس طبع را زيور ز فکر بکر میبندم
بود کز دست ايامم به دست افتد نگاری خوش
---------------------------------------
ممنون لطف داشته بیدی ... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] میبینم که عکس نوت رو میزنی واسه آواتارت ... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
بزنم به تخته [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] به بچه گی های مامان بزرگش رفته [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ...
در هم شد انگا شلوغه پستها قاطی می گردد
بهدا می یام
از نگاهت ترانه مي ريزد
غزل عاشقانه مي ريزد
تا كه عاشق ترم كند هردم
از دو چشمت بهانه مي ريزد
-------------
تاپیکه مشاعره که جایه این حرفا نیست [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آقا لطفا [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] تا یه کم بخندیم
دلم رميده شد و غافلم من درويش
که آن شکاری سرگشته را چه آمد پيش
چو بيد بر سر ايمان خويش میلرزم
که دل به دست کمان ابروييست کافرکيش
---------------------
کی ؟ من بن شم ؟ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] عمرااان ! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] انشالله بزودی بن میشی اونم از مدل for ever ... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]