مينويسم ز دو چشمت كه برايم دنياست..،
همه زيبايي دنيا ز دو چشمت پيداست...
Printable View
مينويسم ز دو چشمت كه برايم دنياست..،
همه زيبايي دنيا ز دو چشمت پيداست...
می نویسم د ی د ا ر تا اگر با منو در فکر منی تک تک فاصله ها رو بردار
دلم به حال عشق مي سوزد
زمان می گذرد و در انتهای راه می فهمی چقدر حرف نگفته دردل باقی ماند
حرفهایی که می توانست راهی به سوی عشق باشد
حرفهای نا تمامی که در کوچه های بن بست زندگی اسیرند
ناگهان لحظه غربت می رسد و تو در میابی که چقدر زود دیر شده
به تکاپو می افتی ....در غربت بیابان و در کوچ شبانه پرستوها
در لحظه وصال موج و ساحل دنبال عشق می گردیژ
دیر شده خیلی دیر
هر روز دوست داشتن را به فردا می انداختی و حالا می بینی دیگر فردایی وجود ندارد
سالها چشمت را به رویش بسته بودی و نمی دانستی
و یا شاید نمی فهمیدی
امروز حقیقت را باور می کنی....
اما افسوس که زودتر از آنچه فکر می کردی دیر شده
درنگاهت خوانده ام غرق تمنایی هنوز
گرچه درجمعی ولی تنهای تنهایی هنوز
بی توامشب گریه هم با من غریبی میكند
دیده درراهندچشمانم كه بازآیی هنوز
با اینکه می دانم دوست داشتن گناه است دوستت دارم
با اینکه می دانم پرستش کار کافر است می پرستمت
با اینکه می دانم آخر عشق رسوایی است عاشقت می شوم
پس گناهکارم ، کافرم ، رسوایم ولی همچنان دوستت دارم
و آن زمان که عاشق می شوی
و می دانی که عشقی هست
و باور داری کسی که تو را دوست دارد
و در آن شبهای سرد و یخبندان با تو می ماند..
در آن لحظات می فهمی دوست داشتن چقدر زیباست .....
و آن زمان که کسی در فراسوی خیال تو نیست
و تو تنهای تنها در جاده های برهوت زندگی قدم می زنی
تنها اوست که به تو
آرامش خیال می دهد.....
عاشقت خواهم ماند بی آنکه بدانی
دوستت خواهم داشت بی آنکه بگویم
درد دل خواهم کرد بی هیچ کلامی...
در آغوشت قرار خواهم گرفت بی هیچ کلامی
در آغوشت خواهم ماند بی هیچ کلامی
شاید احساسم اینگونه نمیرد
هرگاه كم مي آورم
مي گويم "اصلا مهم نيست..."
اما
تو كه ميداني نبودنت چقدر برايم مهم است...
من فقط میخواهم که تو باشی و من و پنجره ها
پیچک سبز سکوت دورتادور حیاط
و زمان ذوب شود توی تنهایی ما.
امشب سیاهی شب را
به سیاهی گیسوانت
گره خواهم زد
امشب روشنایی مهتاب
را با برق نگاهت
آشنا خواهم کرد
من امشب
ستاره را به بالینت خواهم آور
یاد ان روز که در صفحه شطرنج دلت
شاه عشق بودم وبا کیش رخت مات شدم..!
رفتيُ خاطره هاي تو نشسته تو خيالم
بي تو من اسير دست آرزوهاي محالم
ياد من نبودي اما، من به ياد تو شکستم
غير تو که دوري از من ، دل به هيچ کسي نبستم
ياد من باش تا بتونم، هميشه برات بخونم
بي تو وُ عطر تن تو، يه چراغ نيمه جونم
همترانه! ياد من باش
بي بهانه ياد من باش
وقت بيداريِ مهتاب،
عاشقانه ياد من باش
اگه باشي با نگاهت، ميشه از حادثه رد شد
ميشه تو آتيش عشقت، گُر گرفتنُ بلد شد
ميشه از چشم تو پرسيد، راه کهکشون ِنورُ
ميشه با دشت تو فهميد، معني پل عبورُ
اگه دوري، اگه نيستي، نفس فرياد من باش
تا ابد، تا تهِ دنيا، تا هميشه ياد من باش
همترانه! ياد من باش
بي بهانه ياد من باش
وقت بيداريِ مهتاب،
عاشقانه ياد من باش
عشق يك روز گريبان تو را مي گيرد
منتظر باش شبي جان تو را مي گيرد
تو دگر خسته شدي از من و خودخواهي من
و من از هر چه كه وجدان تو را مي گيرد
مست امروز زياد است ولي بي انصاف
هيچ كس جاي دو چشمان تو را مي گيرد؟
با دستهاي تونقل قول:
من يك پرندهام
كه آبيترين نقاط آسمان را
فتح ميكند...:11:
روزگاری ماهم ای گل چون تو یاری داشتیم
این چنین رسوا نبودیم ، اعتباری داشتیم
ما که امروز این چنین افتاده ایم از چشم خلق
روزگاری سر در آغوش نگاری داشتیم
ای که در فصل خزانم دیده ای با پشت خم
این زمستان را نبین ، ما هم بهاری داشتی
نقاش نیستمــــــــــ . .
امــــــــا
تمام لحظهــــــ های بی تو بودنـــــــ را
.
.
درد میکشمــــــــــــ . .
به همين سادگي رفتي، بي خداحافظ عزيزم
سهم تو شد روز تازه، سهم من اشک که بريزم
به همين سادگي کم شد، عمر گل بوته تو دستم
گله از تو نيست مي دونم، خودم اينو از تو خواستم
به جون ستاره هامون تو عزيزتز از چشامي
هر جا هستي خوب و خوش باش، تا ابد بغض صدامي
تو رو محض لحظه هامون نشه باورت يه وقتي
که دوستت ندارم اينو، به خدا گفتم به سختي
من اگه دوستت نداشتم، پاي غمهات نمي مردم
واست اين همه ترانه از ته دل نمي خوندم
اگه گفتم برو خوبم، واسه اين بود که مي ديدم
داري آب مي شي مي ميري، اينو از همه شنيدم
دارم از دوريت مي ميرم، تا کنار من نسوزي
از دلم نمي ري عمرم، نفسامي که هنوزي
تو رو محض خيره هامون که نفس نفس خدا شد
از همون لحظه که رفتي، روحم از تنم جدا شد!!!
تو که تنها نمي موني، منه تنها رو دعا کن
خاطراتمو نگه دار، اما دستامو رها کن
دست تو اول عشقه، بسپرش به آخرين مرد
مردي که پشت يه ديوار واسه چشمات گريه مي کرد...
گريه مي کرد...
گريه مي کرد...
گريه مي کرد...!
---------- Post added at 06:30 PM ---------- Previous post was at 06:28 PM ----------
چشمهای تو افســــــانه نیستــــ
که تموم خواب و خیالم بود
تقدیر من عشق تو شد.....
که همیشه فکر محالم بود!!!
این ترانهی آذری
عجیبْ دلم را بُرده است
حیف، نیستی بفهمی میگوید:
دوستت دارم!
كاش به خواب هايم سرك بكشي
وقتي كه فرصت حضور در لحظات بيداري ام را نداري
به خدای عاشقان سوگند
که اگر بدانم که دوستم نداری
گریه نمی کنم بلکه آرزو می کنم
کسی را دوست بداری که
دوستت نداشته باشد.
پاورقه :
دوستی که پست مرا حذف کردی بدون علت
مانده ام به تو ای مدیر زیبا چه نویسم
من عضو غریبه به مدیر تایپیک چه نویسم
ترسم که پستم شعله کشد بلوک شوم من
با این دل تنگم به مدیر تاپیک چه نویسم
از بس که مدیر است شده ورد زبانهانقل قول:
کارش شده آزردن و افسردن جانها
یک پست مرا حذف نمود آه نگفتم
چیزی به ... ... گمراه نگفتم !!!
(اولین جای خالی کلمه 2 حرفی و دومی 4 حرفی بوده!!)
جایی که احترام شما حفظ نمیشه پست ندید!
یک بار پست منو حذف کردش
از اون به بعد دیگه تو این تاپیک پست ندادم تا از طریق من یکی نتونه عقده هاشو خالی کنه:27:
باران که می بارد تمام کوچه های شهر پر از فریاد من است که می گویم: مـــن تــــنها نیستم, تــــنها منتظرم :10:نقل قول:
نقل قول:بیخود توپ رو به همدیگه پاس ندین دوستاننقل قول:
مدیر ها با هیچ کدوم از ماها دشمنی که ندارن
پست تکراری میدین اونا هم مجبور به حذف میشن
اگه میخواین پستتون حذف نشه قبل ارسال یه جستجوی کوچیک میتونه مشکلتونو حل کنه
:11:
گریه کردم اشک بر داغ دلم مرحم نشد
ناله کردم ذره ای از دردهایم کم نشد
در گلستان گل بسیار بوییده ام
ولی از هزاران گل گلی همچون تو پیدا نشد
عشق ورزیدن خطاست
حاصلش دیوانگیست
عشق بازان جملگی دیوانه اند
عاشقان بازیگر این بازی طفلانه اند
عشق کو
عاشق کجاست
معشوق کیست
جنبش نفس است که عشقش خوانده اند
آنکه میمیرد ز شوق دیدن امروز ما
گر بیابد بیشتر
گر ببیند دلبران تازه تر
عشق عالم سوز خاموش می شود
چهره ی ما هم فراموش می شود
در عمق آرزویـــــــــ من استــــــــ
که در وجودتــــــــــــــــــــ ــــــــــــــ
خانهــــــــ ای داشتهـــــــــــ باشم
.
.
حتی بهــــــ مساحتــــــــ یک " یاد "
گفتي
"ما به درد هم نمي خوريم..."
اما
هرگز ندانستي
كه من تو را براي دردهايم نمي خواستم...
چشمانت زمین محبت بودند و من جاذبه اش را
وقتی سیب درخت دلم افتاد فهمیدم...
لحظهــــــــ ای از یادمـــــــ . .
" فراموش نمی شوی "
جایــــــــــ پای تو
.
.
ماندهــــــــــــ بر تمامــــــــــ من . .
گفتم که نوش لعلت ما را به آرزو کشت
گـفـتا تو بـندگی کن کو بنده پرور آید
.
.
.
گفـتـم خوشا هوایی کز باد صبح خیزد
گفـتا خنـک نسیمی کز کوی دلبر آید
ببخش اگه تو قصه مون دو رنگ و نامرد نبودم
ببخش که عاشقت بودم خسته و دل سرد نبودم
ببخش که مثل تو نشد خیانتو یاد بگیرم
اگر که گفتم به چشات بزار واسه تو بمیرم
ببخش اگه تو گریه هام دو رنگی و ریا نبود
اگر که دستام مثه تو با کسی آشنا نبود
ببخش اگه تو عشقمون کم نمیذاشتم چیزی رو
ببخش که یادم نمیره اون روزای پاییزی رو
لیاقت دستای تو بیشتر از این نبود عزیز
نه نمی خوام گریه کنیِ ، برای من اشکی نریز
ببخش اگه نتونستم مثل تو بي وفا شم
ببخش اگه نتونستم مثل ادم بده قصه ها شم
ببخش اگه قلبم معني شكستن رو بلد نبود
اگه عاشق بود مثل تو نامرد نبود
بازم ببخش اگه دارم ميرم از پيش دله هوس بازت
خيانت تو مرام ما نيست لعنت به اون نگاه نازت
لیاقت چشمای تو ،نگاه ِ پاک ِ من نبود
بازم اخره قصه بازم يكي بود و يكي نبود
مادرم می گفت:
عاشقي
یک شب است و
پشیمانی
هزارشب
حالا
هزارشب پشيمانم
که چرا؟!
یک شب عاشق نبودم. ...
نقل قول:
نوشته شده توسط as13851365
به خدای عاشقان سوگند
که اگر بدانم که دوستم نداری
گریه نمی کنم بلکه آرزو می کنم
کسی را دوست بداری که
دوستت نداشته باشد.
پاورقه :
دوستی که پست مرا حذف کردی بدون علت
مانده ام به تو ای مدیر زیبا چه نویسم
من عضو غریبه به مدیر تایپیک چه نویسم
ترسم که پستم شعله کشد بلوک شوم من
با این دل تنگم به مدیر تاپیک چه نویسم
نوشته شده توسط Alireza_SA [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
از بس که مدیر است شده ورد زبانها
کارش شده آزردن و افسردن جانها
یک پست مرا حذف نمود آه نگفتم
چیزی به ... ... گمراه نگفتم !!!
(اولین جای خالی کلمه 2 حرفی و دومی 4 حرفی بوده!!)
جایی که احترام شما حفظ نمیشه پست ندید!
یک بار پست منو حذف کردش
از اون به بعد دیگه تو این تاپیک پست ندادم تا از طریق من یکی نتونه عقده هاشو خالی کنه [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دوستان این قوانین تاپیک هست :20::
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اگه پستی از شما حذف میشه مسلما دلیلی داره
یعنی فکر کردین که یه مدیر با پاک کردن پست کاربری که حتی نمیشناستش عقدش رو خالی میکنه ؟
متاسفم :13:
این قوانین برای ایجاد نظم بهتر در اینگونه تاپیک ها لازمه و ممنونم از دوستان که اونها رو رعایت کنند [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مرداب بوسه بر لبهاي نيلوفر ميزند...
چرا که می داندنیلوفر، تنها شریک بی کسی اوست...
و با تمامی زیباییهایش،
هر لحظه قصه ی عشق را در گوش مرداب، زمزمه می کند...
و مرداب اگر هنوز زنده است، امیدش به نیلوفر است...
تو مرداب نیستی! دریایی...
و من حتی سزاوار نبودم که نیلوفرت باشم...
من ماهی کوچکی بودم در اعماق دل دریاییت و دریا،
کی خبر از دل ماهی کوچکی چون من دارد.....
مجنونم و شکل بید دارم دکتر
می لرزم و ضعف دید دارم دکتر
لبهای من از تب جنون می سوزند
بوسیدگی شدید دارم دکتر!
از
دوستت دارم
به
دوستت دارم
که
دوستت دارم
نه!
دوستت دارم
بی هیچ حرف اضافه ای
وقتش رسیده حال و هوایم عوض شود
با سار ِ پشت پنجره جایم عوض شود
هی کار دست من بدهد چشم های تو
هی توبه بشکنم و خدایم عوض شود
با بیت های سر زده از سمت ِ ناگهان
حس می کنم که قافیه هایم عوض شود
جای تمام گریه ، غزل های ناگــــــزیر
با قاه قاه ِ خنده ی بی غم عوض شود
سهراب ِ شعرهای من از دست می رود
حتی اگر عقیده ی رستم عوض شود
قدری کلافه ام و هوس کرده ام که باز
در بیت های بعد ، ردیفم عوض شود
حـوّای جا گرفته در این فکر رنج ِ تلخ
انگــار هیچ وقـت به آدم نـمی رسد
تن داده ام به این که بسوزم در آتشت
حالا بهشت هم به جهنم نمی رسد
با این ردیف و قافیه بهتر نمی شوم !
وقتش رسیده حال و هوایم عوض شود
می آمدی و تو را نشان می دادند
دل را به دم گرم تو جان می دادند
می رفتی و می وزید بر دشت، نسیم
گلها همگی دست تکان می دادند
محمدحسین امیدی
گفته بودم بی تو هرگز !
بی تو خواهم مرد روزی . . .
تو رفتی و . . .
مرا ببخش اگر هنوز زنده ام !
پس از تو تیره شد تمام روزگار من
و گریه کرد آسمان به حال و روز زار من
تمام هستی ام خراب شد
دلم برای دیدنت چه شاعرانه آب شد !
ولی چه سود !
رفتنت مجال آمدن نداشت
زمان گذشت سالها . . .
مرا ببخش اگر هنوز زنده ام !
حقیقت است نازنین
کمی برای زندگی دلم دوباره لک زده . . .
جوانی ام به پای تو تباه شد
ولی کنون:
ببین مرا بدون تو
چه دلخوشم به بازی ستاره ها !
نگاه کن درون قلب من
دوباره سبز شد جوانه ها
مرا ببخش اگر هنوز زنده ام !
مرداب بوسه بر لبهاي نيلوفر ميزند...
چرا که می داند نیلوفر، تنها شریک بی کسی اوست...
و با تمامی زیباییهایش،
هر لحظه قصه ی عشق را در گوش مرداب، زمزمه می کند...
و مرداب اگر هنوز زنده است، امیدش به نیلوفر است...
تو مرداب نیستی! دریایی...
و من حتی سزاوار نبودم که نیلوفرت باشم...
من ماهی کوچکی بودم در اعماق دل دریاییت و دریا،
کی خبر از دل ماهی کوچکی چون من دارد.....