آدم های تنها آزروهای کوچکی دارند
شبیه اینکه که کسی
در خانه را به رویشان باز کند.
...
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
طاهره قصدی
Printable View
آدم های تنها آزروهای کوچکی دارند
شبیه اینکه که کسی
در خانه را به رویشان باز کند.
...
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
طاهره قصدی
دوســــــــتـ دارمـ یه اطلاعـــــیه پشتمـ بچســــــبونمـ
و روش بنویســــــــمـ
“تا اطلاع ثانــــــــــوی خســـــــــــته امـ”
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
گاهی اوقات دلم میخواهد خرمایی بخورم
و برای خود فاتحه ای بفرستم ؛
شادیش ارزانی کسانی که رفتنم را لحظه شماری میکردند !
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سوختن قصه ی شمع است ولی قسمت ماست
شاید این قصه ی تنهایی ما کار خداست آنقدر سوخته ام با
همه بی تقصیریکه جهنم نگذارد به تنم تاثیری.....
انسان
موجودیست که گاهی سیگار.
گاهی درد میکشد
انسان موجودیست که گاهی
سیگار را با درد میکشد!!
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
علیرضا روشن
امــــــــــــــــــــــا هیچکدام تو نیستی…!
دلم خوش کرده خودش را به اینکه شاید پا برهنه بیایی …
من اینجا بس دلم تنگ است
و هر سازی که می بینم بد آهنگ است...
بیا ره توشه برداریم
قدم در راه بی برگشت بگذاریم
بینیم آسمان هر کجا آیا همین رنگ است...
لیلی !
تو بزرگ ترین اشتباهِ تاریخ را مرتکب شده ای
مردی را آواره ی کوچه و بیابان کردی
که مردانه
پایِ تو ایستاد
این روزها هیچکس پایِ هیچکس نمی ایستد
چه برسد
مردانه
برو !!!!
ترس از چیزی ندارم
برو!!!
ترس برای چه؟؟؟
وقتی میدانم یک روز تف می اندازی
بروی تمام انهایی که به خاطرشان مرا از دست دادی!!!
برو . . . / /
خاطرات را بايد سطل سطل . . .
ازچاه زندگی بیرون کشید . . . !
خاطرات نه سر دارند و نه ته . . .
بی هوا می آیند تا خفه ات کنند . . .
میرسند . . .
گاهی وسط یک فکر . . . !
گاهی وسط یک خیابان . . . !
سردت می کنند . . . داغت میکنند . . . !
رگ خوابت را بلدند . . . زمینت می زنند . . . !!!
خاطرات تمام نمی شوند . . .
تمامت می کنند...
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
روزهای بی خاطـــــــره شبهای بلند و یاد تـــــــــــو.....
خنده هایت را هنوز بخاطر دارم
کاش میشد باز در یک غروب خاطره انگیز
دوباره با تـــــــــــــو قدمی زد....
یادت در شبهای پر از بی تابی
لحظاتی ارامم میکند...
اما گذر لحظه ها نبودنت , همه ی بودنم را به اتش میـــــــــــکشد....
میدانم
میدانم که هیچگاه دیگـــــر برنمیگردی.....
زندگی
پس از تــــــــو
درمیان خاکستر خاطـــــــــرات سوخته ات
به یکباره جــــــــــان سپرد در درونم......
بزُرگ که میشـَـــو ܨ . .
غُصـه هایَت زودتَـر اَز خُـودَتـ ، قـَد مـܨ کِشـَـند . .
دَرد هـایَت نــیز !!!
غــافِل از آنکه لبخـَـندهـایت را . .
دَر آلبـُـوم کـودکــܨ اَت جــا گــُذاشتܨ. . .
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
وقتی رفت ... گفت شاید برگردم...
رفتنش مرا نمی ازارد, شایدش دردناک است ..
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
از لحظه ها که مستِ تکاپویِ رفتن اند
تنها صدای پایِ ـ چرا؟ ـ
می رسد به گوش!
ساعت چنانکه
تشنه ی درجا دویدن است
بی آنکه ناله ای بزند، می رود ز هوش!
با دفترم...
اقامه ی دعوا نمی کنم!
حاشا هر آنچه واژه مهیا کنم عزاست
نفرین به من...
که شاعرِ این شهرِ مرده ام
اینجا... کنارِ پنجره تنها نشسته ام
دلخسته از شبی که
چراغش ستاره نیست
عمری چنین به نامِ رها در اسارتم
بیچاره عاشقی که دلش سنگِ خاره نیست!
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
باران تـــندي مي زند، وقــت است بـــرگردي
تا مثل هر شــــب خسته و بد مست برگردي
آب از سرم رد مي شود، باران خوبي نيـسـت
يك جیغ ممتد در خيابان، يــك صـــداي ايست!
یک انفجار ســـاده در چشمم و صد هاشــور
بر شیشه بر دیوار، در کوچـــه به راهــی دور
ته مانده های دود را با حــــرص بــلعیـــدن...
یک بار دیگر ضـــربه خوردن باز ترســـیـدن ....
از تو، از این کابوس بی رحــــم پـــُر از رخــوت
از بوســـه های ســـرد یک آغوش بــی لـذت
آن عكـــس هاي چشم در چشم كذايي كـــو؟
آن عشق بازی های ِ پـــــنهان ِ دوتــایی کــو
يك آلـــبوم غمــگين و يــــك موزيــك تكـــراري
با هق هــق بی طـــاقــت یـک زن که انـگـاری
خونابه های عشق را با غــــیــــظ تــف کــرده
بــر روی عـکسـی پـاره با چشمان پف کـــرده
باران دوبـــاره دود ، الــکـــل، زخم ، نامـــردی
شـــاید که از بیراهــــه های کــوچه برگـــردی
شـــاید دوبـــاره در خــیــــابان یا که در ایــوان
اصــلا کنار پنجــــره ، یا پـــیـــش آن گــلـــدان
یک عکس خوب دست در دســـت دوتایـــی را...
امـــا نه ، دیـــگر دیر شد ، خالیســت پشــت ما
تو مست و من بدمـــست تر، ما هر دو ويــرانيم
ما هــــر دو خيس و خسته از طوفان و بارانـيـم
ساعــت گذشـــتــــه از یــک و رگبــار خوابـیده
یک مرد خستــــه، در کـــنار ِ بـــــار خـــوابیـده
ســــاعت ، بدون عقربه، سرمســـت می خـندد
یک زن شــبـیه مـــن که دارد سـاک می بندد....
تاج و تختی…
برای خودش به هم میزند….
دل تنگی …!!!
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ناتوان گذشـته ام ز کوچـ ـه ها
نیمه جان رسیده ام به نیمه راه
چون کلاغ خسته ای در این غروب
می بـ ـرم به آشـ ـیان خود پنـ ـاه
در گریز از این زمان بی گذشت
در فغـ ـان از این ملال بی زوال
رانده از بهشت عشـ ـق و آرزو
مانده ام همه غم و همه خیال
سر نهاده چون اسیر خسته جان
در کمنـ ـد روزگـ ـار بد سـ ـرشت
رو نهفته چون سـ ـتارگان کور
در غبار کهکشان سرنوشت
می روم ز دیده ها نهان شوم
می روم که گریه در نهان کنم
یا مرا جدایـ ـی تو می کشد
یا تو را دوباره مهـ ـربان کنم
این زمان نشسته بی تو با خدا
آنکه با تو بود و با خـ ـدا نبود
می کند هوای گریه های تلخ
آنکه خنده از لبش جدا نبـ ـود
بی تو من کجا روم کجـ ـا روم
هستی من از تو مانده یادگار
من به پای خود به دامت آمدم
من مگر ز دست خود کنم فرار
تا لبـ ـم دگر نفس نمی رسـ ـد
ناله ام به گوش کس نمی رسد
می رسی به کام دل که بشنوی
ناله ای از این قفس نمی رسـ ـد
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
يه ستاره،باورت نمي شود،
در ميان باغ بي ترانه ي زمين،
ساقه هاي سبز آشتي شكسته است
لاله هاي سرخ دوستي فسرده است
غنچه هاي نورس اميد
لب به خنده وا نكرده مرده است!
...
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
زندگی تاریک است
اما خوابم نمی برد
شبیه دو دست که مُچ انداخته اند
گاهی به پهلوی چپ می افتم
گاهی به پهلوی راست.
مجيد سعد آبادي
تنـــــــــــها ایستاده ام
کنار تمام نبودن هایتـــــــ . . . !
نبض لحظه رو نگه دار نذار عشقمون بمیره
نذار ضربه های ساعت منو از تو پس بگیره!!!!
عقربه های زمونه خستگی سرش نمی شه
برمی گردی فردا دل که باورش نمی شه....
جایی خواندم ما آدمها زنده ایم
به سبب آنکه کسی دوستمان داشته باشد
سوالی پیش آمد…!!!
من برای چه زنده ام..؟!!
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
گوسفندهایم تمام شدهاند
اما خوابم نمیبرد
خوابم نمیبرد
دلتنگم
اندازه یک «گاو» دلتنگم ...
الیاس علوی
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
"بـا تـو بـودن را تـصـویـر کـردم...بـی تـو بـودن را، تـجـربـه!
ایـن بـود سـهـم مـن از رویـا تـا واقـعـیـت ... !! "
گاهی وقت ها ,
تو زندگی میرسی به یه جایی که ...
بن بست نیست ,
اما .. . . .
دیگه مقصد نداری
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بیچاره تنهایی
این عروس نگون بخت
آه و اشک را دوست ندارد
اما همنشین همیشگی اش
چشم امیدش به دلی ناامید
و شکستن سکوتش
میداند عادت ، دشمن است
اما عقل کجا و دلتنگی کجا !
دل ناامید امیدوار میرود
و باز تنهایی میماند و تنهایی . . .
آب دستت هست بگذار
من قایقم شکسته
تنهایی غرقم میکند
ثریا کهریزی
از کتاب "تنهایی، جدایی و ... هدهدها"
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
درون مـرا هیـچ کـس نمـی توانـد ببینـد ،
حتـی نزدیـک تریـن کسـانِ مـن ،
تـازه چـه مـی تـوانند بـکنند ؟
در نهـایت احسـاس همـدردی ...
/ محمود دولت آبادی /
چمدان را که برداشت
زندگی از تنم بیرون رفت
سال هاست
آغوشم تارِ تنهایی بسته است
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
در کنار تو بودن زمان را بی معنا می کند
و در بی تو بودن زمان به کار نمی آید
حالا تنها سه سطر مانده تا لحظه ی خداحافظی
و من دارم با همین شعر لعنتی
آخرین فرصت بوسیدنت را
از دست ...
دادم !
حالا دیگر هر چه که شعر بگویم
از تو
دورتر می شوم
و هر چه شاعرتر باشم
بیچاره ترم ...
فرستاده شده از LG-P713ِ من با Tapatalk
حالا دیگر پنج شنبه های عزیز ، عزیز تر شده اند ..
چون با " خودم " قرار گذاشته ام
خودم که هرگز ترکم نمی کند ..
" فریبا عرب نیا "
یکی
خاطراتش را دود میکند,
(▓▓▓(̅(_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅()ڪے
یکی
دل تنگیهایش را،
(▓▓▓(̅(_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅()ڪے
و دیگری
خودش را،
(▓▓▓(̅(_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅ ()ڪے
بی آنکه - حتی -
سیگاری آتش زده باشد!
(▓▓▓(̅(_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅ ()ڪے
کوه چون سنگ بود تنها شد
یا چون تنها بود سنگ شد !
من که نه سنگ بودم نه کوه،
من چرا؟
من چرا تنها شدم ؟ ...
ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﮔﻔﺘﻪ
ﺩﻝ ﺑﻪ ﺩﻝ ﺭﺍﻩ ﺩﺍﺭﺩ ؟؟!!
ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻦ ﻃﻮﺭ ﺍﺳﺖ
ﭘﺲ ﭼﺮﺍﺍﺍﺍ ﺍﻭ ﻫﻢ
ﻣﺜﻞ ﻣـــﻦ
ﺩﻟﺘﻨﮓ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ؟
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
درنقاشی هایم تنهاییم را پنهان می کنم
در دلم دلتنگی ام را
در سکوتم حرف های نگفته ام را
در لبخندم غصه هایم را
دل من
چه خردسال است
ساده می نگرد
ساده می خندد
ساده می پوشد
دل من
از تبار دیوارهای کاهگلی است
ساده می افتد
ساده می شکند
ساده می میرد
ساده
فرستاده شده از LG-P713ِ من با Tapatalk
وضـــع مـــا در گـــردش دنـیا چـــه فرقی می کند
زنـــدگی یا مــرگ، بعــد از ما چه فرقـی می کند
مـــاهـــــیـان روی خـــــاک و مــاهــــیـان روی آب
وقت مـــردن، ســـاحل و دریا چـه فرقی می کند
سهـم ما از خاک وقتی مستطیلی بیش نیست
جـای ما اینجاست یا آنجا چه فرقی می کند؟...
فاضل نظری
اشکهایم که سرازیر میشوند دیری نمی پاید
که قندیل میبندند... عجیب سرداست هوای نبودنت
...
نه هم جنسیم نه هم درد
ولی خوب حرف دل مرا میفهمد
دیوار اتاقم !
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مرگ
من شعر مرگ را برای لبانم خواستمو
همه آنها آهنگ بد نوای زندگی را نعره میزدند
کویر لبهایم
سکوت اشکهایم
زندان سینهام
پاهای لرزانم
من یک انسانم
مثل همه آنها٬ مثل تو......
تو، ساعتِ شنی
من، شنریزه.
تا تو بخواهی برگردی
من در جهانِ دیگری هستم!