تنهایی یک طبقه بالاتر از دنیاستوقتی آدم تنها می شودمی نشیند آن بالاآدم ها را زیر نظر می گیردو این قشنگ ترین فیلمی است که تو می توانی ببینیتنهایی یک طبقه بالاتر از دنیاست
Printable View
تنهایی یک طبقه بالاتر از دنیاستوقتی آدم تنها می شودمی نشیند آن بالاآدم ها را زیر نظر می گیردو این قشنگ ترین فیلمی است که تو می توانی ببینیتنهایی یک طبقه بالاتر از دنیاست
کسی اینجا پیام آورد؟
نگاهی،یا که لبخندی؟
فشارِ گرم دستِ دوست مانندی؟
...
و می بینی صدائی نیست،نور آشنایی نیست،حتی از نگاهِ مرده ای هم ردّ پایی نیست.
اخوان
دروغین بود هم لبخند و هم سوگند.
دروغین ست هر سوگند و هر لبخند.
و حتی دلنشین آواز جفتِ تشنه ی پیوند
اخوان
مثل یک گل قرمز بودم
از آن قرمزهایی که خیلی آدم را تحریک می کند
اما
تو
مرا پژمردی
تو
مرا
پرپر کردی
اشکالی ندارد
گلبرگ ها در سطل آشغال خان اتان می ماند همیشه
گفت "شیرین بودن آسان است...اما فرهاد بودن...نه..."
و دیگر هیچ نگفت
هی، فلانی! با شما بودم.
هیچ می دانی که زندان چیست؟
از کدامین قاره ست این بوم؟
هیچ می دانی که این بوم آشیان،این شوم،
از چه اقلیمی ست؟
اصلش اوّل یادگار از کیست؟
اخوان
نه چراغ چشمِ گرگی پیر،
نه نفسهای ِغریب کاروانی خسته و گمراه،
مانده دشت بیکرانِ خلوت خاموش،
زیر بارانی که ساعتهاست می بارد،
در شب دیوانه ی غمگین،
که چو دشت او هم دلِ افسرده ا ی دارد
اخوان
راوی توسی روایت می کند اینک
من همیشه نقل خود را باسند همراه می گویم
تا که دیگر خردلی هم دردلی باقی نماند شک.
در این آخر دم ،شدم بازیچه ی هر کم
فضولی می بینم؛
که باید قطع کرد دست وی را از بیخ
یا که سوزاند زبان هرزه گویم را
که شاید عبرتی باشد وی را
یا وداعی ، تلختر از رفتن
تو رفتيخودم که هستم
خودم می نشینم تنها
روی پای خودم
برای خودم
نسكافه درست مي كنمسيگارم را ميكشم
حرف می زنم با خودمدرد و دل مي كنم
توی آینهخودم را به خود نشان خواهم دادقهرمان مرده را به خود نشان خواهم داد
غمگين ترين شعرهايم را خواهم گفت
و نقد خواهم کرد
شعرهای خودم را
هیچ کس دیگری نباشد در دنیا
به درکتو نباشي در دنيا
بالفرض که
تنها باشم
خودم که هستم
شعر می خوانم
برای خودم
و در غمهای خودم
شریک خواهم شد