يا رب بر خلق تكيه گاهم نكني
محتاج گدا و پادشاهم نكني
موي سيهمم سپيد كردي به كرم
با موي سپيد روسياهم نكني
مرسی یک عشقولانه تر می دادی
Printable View
يا رب بر خلق تكيه گاهم نكني
محتاج گدا و پادشاهم نكني
موي سيهمم سپيد كردي به كرم
با موي سپيد روسياهم نكني
مرسی یک عشقولانه تر می دادی
یاد باد آن که خرابات نشین بودم و مست
وآنچه در مسجدم امروز کم است آن جا بود
یاد باد آن که به اصلاح شما میشد راست
نظم هر گوهر ناسفته که حافظ را بود
-----------
واسه همین ی دادی
در حکمت سلیمان هر کس شک نماید
بر عقل و دانش او خندند مرغ و ماهی
تا عشقولانه ندی ی ادامه داره ها
یک نفر میاد که من منتظر دیدنشم
یک نفر میاد که من تشنه بوییدنشم
مثل یک حادثه اسمش تو کتابها اومده
تن او شعرهای عاشقانه گفتن بلده
-----------------------------------------
بیا خاله حکایتی
اینم عشقولانه
هرچند دارم میروم امروز امّا
راه مرا شاید همین فردا بندند
ازبس کبودی دیدم و گفتم ندیدم
حرفی ندارم چشمهایم را ببندند
شب به خیر
در افق های دور بر روی ابر ها سوارم اما در این زمین خاکی چه؟.........
همیشه خوابتو دیدن
دلیل بودن من بود
چراغ راه بیداری اگر بود
از تو روشن بود
نه از دور و نه از نزدیک
تو از خواب آمدی ای عشق
خوشا خودسوزی عاشق
مرا آتش زدی ای عشق
قدح مگیر چو حافظ مگر به ناله چنگ
که بستهاند بر ابریشم طرب دل شاد
خون هر آن غزل كه نگفتم بپاي تست
اينجا براي از تو نوشتن هوا كم است
دنيا براي از تو نوشتن مرا كم است
اكسير من نهاينكه مرا شعر تازه نيست
سلام اقا یزدان
خوبی؟
سلام فرانک خانوم!
مرسی اگه خدا بخواد خیلی افتضام!