چه مسخره!نقل قول:
واسه شب عید یه اهنگ جدید میخوند دیگه :|
Printable View
چه مسخره!نقل قول:
واسه شب عید یه اهنگ جدید میخوند دیگه :|
چرا تاپک رو از بخش دانلود اوردن اینجا اونجا گشتم نبود تعجب کردم .
اقا این ورژن جدید اهنگ ستمگر نیومده؟ چندتا سایتا دیدم دانلود کردم ولی با قبلی فرقی نداشت
اون آهنگی که قبلا قرار بود برا شب عید بده هم رفت برای سال آینده :n01:
بعد از عمومی شدن صفحهی اصلی انجمن موسیقی، همه تاپیکای اختصاصی به صفحه اصلی منتقل شدن (و قانون ممنوعیت لینک دانلود در صفحه اصلی، برای این تاپیکها برداشته شد) :n16:نقل قول:
اینو در پیج فیس بوک محسن نوشته بود :نقل قول:
قطعه ستمگر با تنظیم جدید ، هدیه محسن چاوشی و کوشان حداد به مناسبت سال نو منتشر خواهد شد .
اطلاعات تکمیلی اعلام می گردد .
آلبوم جدیدش که چند روز پیش منتشر شد :n02:نقل قول:
اگه منظورت آلبوم بعدیه تابستون 92
چه جوری تا تابستون صبر کنیم اخه کاش بعد عید میداد :n29::n03:نقل قول:
تابستون کجا بودنقل قول:
همون اخرای سال دیگه میاد اگه بیاد سال دیگه البته
خودش تو یکی از مصاحبه هاش گفته بود.نقل قول:
اینطور که خودش گفته بود بعضی از ترکام الان آماده س و ضبط کرده !!
البته اگه قرار باشه واقعا به بهروز صفاریان کار کنه بعید میدونم اینقد زود آماده شه.
مطمئن باشید که اسفند 92 آلبوم بعدی خواهد بود نمی دونم چرا محسن عزیز همش تو آهنگاش دم از پاییزی بودن میزنه بعد آلبومهاش رو زمستونی میکنه البته آخرای زمستون با طعم بهارنقل قول:
همین آلبوم 13 رو که از قبل همه آهنگاش آماده بود از پاییز تاب دادن تا اسفند ماه بعد چجوری اونی رو که فعلا دارن ظیط میکنن رو میگن تابستون من که دیگه دارم به این نتیجه میرسم که فقط اسفند ماه منتظر آلبوم جدید چاوشی باشم
سلام،من البوم جديد محسن رو گوشيدم ولي اصن نظرمو نسبت به كاراي قبليش جلب نكرد.البوم قبليش خيلي بيتر بود.
Sent from my iPad 2
دیگه عادت کردیم 4 سال پشت سر همه داریم بهمن و اسفند آلبوم ازش میشنویم البوم بعدی هم همینطوره لابد :دی
چاوشی خودش میخواد پاییز بده ولی خوب دیگه وضع پخش البوما رو که میدونید چطوره طرف میگه بهار میاد البوم اسفند میاد :دینقل قول:
انتخاب هوشمندانه اشعار و تنظیم های مدرن!
یادداشتی برای آلبوم «من خود آن سیزده ام» محسن چاوشی
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مصطفی امامی: پنجمین آلبوم محسن چاوشی بعد از پنج سال وارد بازار شد. این شاید مهم ترین خبر موسیقی در سالی که پشت سرگذاشتیم باشد. همه اهالی موسیقی، به خصوص طرفداران چاوشی مدت ها بود منتظر انتشار «من خود آن سیزده ام» بودند تا ببینند خواننده محبوبشان این بار با اشعاری از شعرای کلاسیک؛ چه محصولی برای آن ها آماده کرده است.
«من خود آن سیزده ام» قرار بود به عنوان اولین آلبوم رسمی چاوشی وارد بازار شود که طی این پنج سال، هر بار به دلیلی انتشار آن به تعویق افتاد و در نهایت به عنوان پنجمین آلبوم چاوشی روانه بازار شد. این آلبوم حالا توانسته با فروش بسیار خوب خود، بازار موسیقی را متحول کند.
شاید پیش از این آلبوم خیلی ها محسن چاوشی را با آهنگ های خاطره انگیزی که برای «سنتوری» داریوش مهرجویی اجرا کرده بود می شناختند و از او به عنوان خواننده سنتوری یاد می کردند اما بعد از درخشش چاوشی در «من خود آن سیزده ام» قطعا باید بعد از این او را با این آلبوم بشناسیم و این آلبوم را نقطه عطف کارنامه هنری آقای خاص موسیقی ایران بنامییم. معلوم نیست اگر «من خود آن سیزده ام» به عنوان اولین آلبوم چاوشی منتشر می شد، چه اتفاقاتی در ادامه راه برای چاوشی می افتاد اما حالا که این آلبوم منتشر شده و استقبال بی نظیری هم از آن به عمل آمده است قطعاً کار محسن در ادامه راه سخت تر و مسولیتش نسبت به مخاطبینش سنگین تر از گذشته خواهد بود. دلیل این مدعا هم کارهای خوبی است که در این آلبوم وجود دارد. انتخاب هوشمندانه اشعار و تنظیم های مدرنی که در این آلبوم وجود داشته قطعاً یکی از مهم ترین دلایل موفقیت این آلبوم است و چاوشی برای آلبوم بعد باید تلاش کند ترانه ها و تنظیم هایی را در آلبوم بگنجاند تا یک گام از «من خود آن سیزده ام» جلو تر باشد. البته به نظر می رسد چاوشی از چند ماه پیش متوجه این ماجرا بوده و به همین دلیل هم به سراغ بهروز صفاریان رفته است و از او در آلبوم بعدی استفاده خواهد کرد تا یک بار دیگر به مخاطبینش نشان دهد برای سلیقه موسیقایی آن ها احترام خاصی قائل است و نگاهش همیشه به آینده است و تلاش دارد به موسیقی روز دنیا نزدیک شود. شاید در نگاه اول به نظر می رسید مخاطبین چاوشی که پیش از این صدای محسن را اغلب با ترانه های امیر ارجینی و حسین صفا شنیده اند، نمی توانند با اشعار سنگینی که در «من خود آن سیزده ام» وجود دارد، ارتباط خوبی برقرار کنند. این فرضیه ای بود که پیش از انتشار آلبوم جدید چاوشی، باعث شده بود کارشناسان در مورد استقبال از این آلبوم مردد باشند. اما وقتی بعد از 48 ساعت، خبر رسیدن این آلبوم به تیراژ دوم روی خروجی سایت های خبری رفت، همه چیز تغییر کرد و معلوم شد نه تنها طرفداران چاوشی از این آلبوم رضایت دارند بلکه افراد جدیدی هم با شنیدن «من خود آن سیزده ام» به گروه طرفداران محسن چاوشی پیوسته اند. نکته ای که همیشه در مورد محسن چاوشی وجود داشته و نمی توان آن را نادیده گرفت این است که او هیچ وقت با سلیقه مخاطب خود جلو نمی رود، بلکه مخاطب را با سلیقه خود همراه می کند و آلبوم به آلبوم سعی دارد سبک و سیاق جدید در موسیقی را تجربه کند. تجربه هایی که اغلب در جهت رشد چاوشی بوده و توانسته محبوبیت او و آهنگ هایش را بین مردم روز به روز بیشتر کند. در «من خود آن سیزده ام» فضاهای الکترونیک بیشتری دیده می شود، فضایی که چاوشی در «پرچم سفید» هم مقداری آن را تجربه کرده و این بار در آلبوم جدید خود بیشتر به سمت این ژانر از موسیقی رفته است. یکی از ویژگی های بارز «من خود آن سیزده ام» این است که اشعار کلاسیکی که در این آلبوم وجود دارد، به شکلی مدرن خوانده و تنظیم شده است. شاید همین موضوع هم باعث شده مخاطب خیلی راحت با این آهنگ ها ارتباط برقرار کند. البته در این میان چاوشی مثل همیشه، با تکنیک خاصی کلمات شعر را ادا کرده است و با آکسان گذاری به موقع و مناسب در جهت انتقال حرف خود به مخاطب کوشیده است تا بتواند به بهترین نحو حرفش را به گوش مخاطب برساند.
از شـهــــــــریــــــــــــ ار تــا چــــــــــــــــاوشـــــ ـــــیداستان عشق شهریاراشعارآلبوم "من خود آن سیزدهم" مرتبط با این داستان است..خلاصه داستان: شهریار دختری را میخواست ولی بهش نرسید و به همین علت تا پیری ازدواج نکرد.شاعر نازک دل و جوان ما در سال ۱۳۰۰ شمسی به تهران آمد و پس گذراندن دارالفنون وارد مدرسه طب شد و در این دوران بود که داستان دلدادگی غم انگیزش آغاز شد.
روز 13 بدر شهریار معشوقه ی قدیمیشو میبیند که با فرزندش به سیزده بدر امده بودند که این مصرع رو سرود:
تو شدی مادرو من با همه پیری پسرمبه خاطر تو ازدواج نکردم و با کسی یار نشدم و هنوز هم پسرم اما تو ازدواج کردی و مادر هم شدی
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
میگویند روزی استاد صبا و استاد ملک الشعراء و شهریار جوان در خیابان پامنار در یک مغازه نشسته بودند و آتش بازی را تماشا میکردند ناگهان دختری بلند قد و بسیار زیبا که او هم با شور و شوق آتش بازی را تماشا میکرد نظر شهریار را جلب میکند
اسم این دختر زیبا صفت «ثریا» بود و فرزند یک سرهنگ ارتش بود ولی شهریار در اشعارش همیشه او را «پری» نامیده است، او چنان مجذوب این دختر میشود که به قول خودش «روحم به دنبال او به پرواز در آمد».
آشنایی شاعر جوان با «پری» منجر به دیدارهایی با والدین او و سرانجام دوستی بین این دو جوان و نامزدی میشود و روزگار بسیار خوشی در زندگی شهریار آغاز می شود.
«پری» علاقه ی فراوانی به اشعار لسان الغیب حافظ نشان میداد و این موضوع بیشتر موجب خوشحالی شاعر جوان میگردید آنها با هم فال حافظ میگرفتند و از غزلهایش لذت میبردند و بدین ترتیب ایام به مراد دل، خوشی و سرور سپری میشد و نهال امید به آینده در دل شهریار به سرعت رشد میکرد.
«پری» هم چنین علاقه ی وافری به موسیقی نشان میداد و شهریار که نواختن سه تار را از استاد صبا فرا گرفته بود آنرا به پری نیز یاد داد.
شهریار میگوید یک سال که تهران بسیار گرم بود پری به من گفت که چند روزی از دارالفنون مرخصی بگیر تا به رشت برویم ولی از آنجاییکه گرفتاریهای درسی داشتم او را تنها به شمال بدرقه کردم و سه تارم را هم به او دادم که تنها نباشد. یکی دو روزی از رفتن پری نگذشته بود که بی قراری بر من غلبه کرد به حدی که نمی توانستم به درس و کار و زندگی برسم دوستانم که حال نزار مرا دیدند و از داستان دلدادگی ما آگاه بودند برایم چند روزی مرخصی گرفتند و به این ترتیب من عازم رشت شدم. شهریار که شب هنگام خسته و کوفته به خانه ی پری میرسد با کمال تعجب میبیند که او در جلوی پنجره ی اتاق نشسته و با سه تار در دستگاه شور آهنگی را که از وی یاد گرفته بود مینوازد.
شهریار و پری، با حضور خود در محافل و مجالس بزرگان با هنرنمایی های شاعر جوان و زیبایی خیره کننده ی پری جلب توجه میکردند و داستان عشق و دلباختگی آنها وِرد زبانها شده بود همزمان با این ایام خوش توام با اشتهار شاعر جوان تدریجا متوجه بعضی تغییرات در رفتار و کردار پری میشود که در اوایل آنرا حمل بر ناز کردن و دلبری میکرده است.
اما بدبختانه کم کم تغییرات بیشتری در رفتار و گفتار پری دیده میشود و نه تنها آن ملاقاتهای غیرمترقبه و عاشقانه ی سابق قطع میشود بلکه فواصل دیدارهای عادی نیز بیشتر و بیشتر و طول ملاقاتها کمتر و کمتر میگردد و هر از گاهی اصلا بر سر وعده گاه به موقع نمی آید و یا اصلا پیدایش نمیشود. هنگامیکه شاعر دلسوخته از مسافرتهای پنهانی معشوقه اش به خارج از تهران آگاه میشود بی صبرانه منتظر پیغامی و یا نامه ای از او روز و شب میگذراند.
داستان این عشق شورانگیز به آنجا رسیده بود که شاعر جوان متوجه تغییر در رفتار پری شده بود و شکوه ها و شکایات خویش را در غزلهای سوزناک برملا می کرد گو اینکه این سردی ها و بدقولی های پری او را آزار می داد ولی خود را امیدواری می داد که شاید این رفتارها همگی ناشی از ناز دلبرانه است.
در تعریف عشق گفته اند که عشق تهی شدن از خود و پُر شدن از معشوق است و میگویند عاشق در جمال معشوقش چیزی میبیند که به چشم دیگران نمی آید. سُست عهدی ها و بدقولی های پری همچنان ادامه داشت و با اینکه شاعر جوان را با وعده های واهی دلگرم میکرد ولی در وعده گاه حاضر نمیشد، شکوه های شاعر جوان از بی مهری های پری در رفتار او تاثیری نمی کرد و یاس و ناامیدی تدریجا بر شهریار غالب میگردید و امیدوار بود که با گشودن زبان به نصیحت پری را به راه راست حکایت کند.
داستان عشق شهریار به آنجایی رسیده بود که شاعر جوان، شکایات و شکوه های خود را از بی مهری های پری در غزلهای سوزناکی میسروده است ولی معشوقه ی بی وفا به بدعهدی های خویش ادامه میداد، شهریار که از علاقه ی پری به حافظ با خبر بود شکایت خود را به درگاه خواجه ی شیراز می برد.
و اما هر از گاهی، این غزال تیز پا بر وعده ی خود وفا میکرد و جسته و گریخته به دیدار شاعر جوان می آمد. بر خلاف انتظار شاعر جوان «پری» با بی وفایی ها و بد عهدی های خود نمک بر زخمهای دل شاعر میریخت و او را پریشان تر میکرد دیدارهای کوتاه آنها کمتر و کمتر میشد و فواصل آنها بیشتر و بیشتر. پری در نامه ای که برای توجیه رفتار خویش و قطع کردن دیدارهای آنها نوشته بود به این مسئله اشاره کرده بود که: « به تو گر بگذرم، از شوق می میری».
غم عشق و انتظارهای تلخ و نافرجام و امیدهای به نومیدی گراییده ی شاعر جوان منجر به سرودن غزلهای بسیاری گردید که اینک به صورت ثروتی از ادبیات برای ما باقی مانده است. یک بهار دیگر می گذرد و از «پری» نشان محبتی بر نمی آید.
و اما این عشق چنان خاطر شهریار را مشوش کرده بود که او را از کار و زندگی و مخصوصا درس دانشکده ی پزشکی وا داشته بود و نهایتا داستان دلدادگی او به گوش پدرش در تبریز رسید و چون شهریار از عشق پری نمی توانست دست بشوید پدرش مقرری ماهیانه اش را قطع کرد و این امر طبعا بر بی سر و سامانی شاعر عاشق می افزاید.
در غزلی دل انگیز شاعر خسته دل اعلام می کند که بعد از این فقط با خاطرات این عشق و یادگاریهای شیرین آن به زندگی ادامه خواهد داد:
از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
رفتم از کوی تو لیکن عقب سر نگران
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران، وای به حال دگران
گویند که شهریار از پری پیراهنی به یادگار داشت که پارچه اش را پری برای شاعر جوان خریده بود. یک روز عصر که خسته و کوفته به منزل برمی گردد آگاه می شود که پری عصر هنگام آنجا آمده و مدتی هم به انتظار نشسته ولی چون از شهریار خبری نشده است و پری نیز عجله داشته، پیراهن را برداشته و رفته است. او قول داده است که برگردد! شهریار به هر تدبیری دست می زند نمی تواند معشوق گریز پای را به سوی خویش بازگرداند.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
شاعر جوان بالاخره آن چه را که تا کنون حدس می زد ولی با شک و تردید با آن روبرو می شد قبول کرد و برایش مسلم شد که پری دلش را به کس دیگری داده است.
با وجود تمام بی مهری های دلبر که موجب آزردگی دل شاعر جوان شده بود او هنوز در بند عشق پری است و نمیتواند به ندای عقلش که او را از این عشق برحذر میدارد گوش فرا دهد او هنوز امیدوار است که روزی این آهوی گریز پا باز خواهد آمد و خود را دلداری میدهد که روزی این قصه به پایان می رسد و پری باز می گردد.
شهریار از این حریف ناخواسته که معشوقه اش را از دستش ربوده بود با عناوین مختلف در اشعارش نام برده است که تدریجا این عناوین، عتاب آمیز و کوبنده تر شده اند و در نتیجه «رقیب» به «رقیب سفله» و «گدا» و «اهریمن» و «دیو» تبدیل شده است. ولی او نه تنها در آنزمان، بلکه تا مدتها از او مستقیما نام نبرده است چرا که رقیب عشقی شاعر جوان، مرد مقتدر دوران رضاشاه و مرد دوم مملکت «تیمور تاش» بود که پس از کشته شدنش در زندان رضا شاه شهریار که سید بود گفته بوده است جد من او را کُشت.
تیمورتاش که از ماجرای دلدادگی این دو نفر آگاه بود دستور می دهد شهریار را زندانی و نهایتا مسموم کنند ولی مادر پری که علاقه ی خاصی به شهریار داشت وقتی از این موضوع با خبر می شود شیون کنان به دیدار تیمورتاش میرود و به او می گوید که این سید بیچاره چه گناهی کرده است می ترسم نفرین او ما و شما را زیر و رو کند، مبادا دستتان به خون او آلوده شود. و تیمور تاش به احترام مادر پری دستور میدهد او را به مشهد تبعید کنند.
گفته بودیم که تیمورتاش، وزیر دربار رضاشاه رقیب عشقی شهریار بود و دستور داده بود که او را به نیشاپور تبعید کنند هنگامی که خبر تبعید به شهریار ابلاغ شد او که در دانشکده پزشکی تحصیل میکرد مجبور گردید نه تنها از درس و تحصیل دست بکشد بلکه دوستان و آشنایانش را نیز ترک کند شهریار که می دانست مادر پری با او میانه خوبی دارد از او خواست که برای آخرین بار ترتیب ملاقات این دو جوان را بدهد و مادر پری با این امر موافقت کرد و قرار شد که در بهجت آباد که میعادگاه آنها بود دوباره یکدیگر را ملاقات بکنند شاعر جوان تا صبح منتظر پری بود ولی از او خبری نشد.
و بدین ترتیب، شهریار که کمتر از یک سال به پایان پزشکی اش مانده بود در سن بیست و شش سالگی عازم تبعیدگاهش، خراسان شد و در اداره ی ثبت احوال نیشابور استخدام گردید او با استاد کمال الملک که او هم در تبعید به سر می برد، آشنا شد و از محضر او بهره های فراوان گرفت. در نیشابور ایام شاعر دل شکسته به تلخ کامی و تیره روزی سپری می شد.
شهریار بیش از چهار سال در تبعید بود ولی هیچوقت یاد تهران و خاطراتش را فراموش نکرد و خود را غریب و بی کسی می دید که از یار و دیار دور افتاده باشد.
شهریار در نیشابور با استاد کمال الملک که او نیز در تبعید بود، آشنا گردید و اکثر اوقات خویش را در محضر استاد می گذرانید و سروده های خویش را برای او می خواند. در سال ۱۳۱۳ خبر فوت پدرش به او رسید و چون اجازه ی برگشت نداشت در غربت دچار افسردگی شد که نهایتا منجر به بیماری سخت شهریار شد.
در غمت داغ پدر دیدم و چون دُر یتیم
اشک ریزان هوس دامن مادر کردم
چون درمانهای محلی موثر نیفتاد به او اجازه دادند که برای معالجه به تهران برگردد و از آنجاییکه تیمورتاش دو سال پیش در زندان رضاشاه مرده بود مانعی نیز برای برگشت او وجود نداشت. پری که از جریان مریضی و بازگشت او خبردار میشود برای عیادتش به بیمارستان میرود و عشاق دیرینه یکدیگر را در آغوش کشیده و اشک می ریزند.
با برگشتن شهریار به تهران و عیادت های متعدد پری از او در بیمارستان شور و شوق جوانی و عاشقی در سروده های شهریار دوباره خودنمایی میکنند و چنان می نماید که دوستی این دو یار قدیمی از سر گرفته شده است مشخص نیست که این دوران خوشی چقدر طول کشیده است ولی شاعر جوان تدریجا متوجه تغییراتی در رفتار پری میشود و نهایتا در می یابد که از پری خواستگاری شده است و این حریف پُر زور سرتیپ چراغعلی خان معروف به امیر اکرم یکی از پسرعمو های رضاشاه میباشد اهالی تهران می دانند که چهار راه امیر اکرم به نام این حریف تازه نفس نامگذاری شده است. پری تمایل مثبت به این ازدواج از خود نشان میدهد و مجددا باعث بروز احساسات آتش افروزی در شاعر جوان و عاشق پیشه میشود در این دوران شهریار غزلهای فراوانی سروده است که دیوان او را پُر بارتر و مزیّن تر کرده اند:
برو ای یار که ترک تو ستمگر کردمشب عروسی پری با تیمسار امیر اکرم برای شهریار یکی از تلخ ترین شبهای زندگیش بود و با شوهر کردن پری، دوباره غم و غصه و تلخ کامی ها به شاعر جوان روی آوردند و شهریار بدین ترتیب چند سالی در عُزلت تنهایی به سر برد و در همین زمان در تهران به استخدام بانک کشاورزی در آمد. تیمسار امیراکرم نیز مثل سایر اطرافیان رضاشاه نهایتا در زندان او به هلاکت میرسد و پری دوباره از قید وابستگی آزاد می شود و با دخترش به خانه ی پدر برمیگردد پس از چندی که از تنهایی و ناراحتی های زندگی کردن در خانه ی پدرش به تنگ می آید یک روز با دلی محزون و پُر از اندوه و ندامت به سراغ شهریار میرود ولی شاعر جوان چنان دلشکسته شده بود که با چشمانی گریان، به درخواست های پری جواب مثبت نمیدهد و پری با دلی پر از حسرت و اندوه از پیش او می رود.
حیف از آن عمر که در پای تو من سر کردم
عهد و پیمان تو با ما و وفا با دیگران
ساده دل من که قسم های تو باور کردم
به خدا کافر اگر بود به رحم آمده بود
زان همه ناله که من پیش تو کافر کردم
تو شدی همسر اغیار و من از یار و دیار
گشتم آواره و ترک سر و همسر کردم
منظومه ای بی همتا از شهریار احساس شاعر را از درخواست پری به نمایش می گذارد:
یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم
تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم
تو جگر گوشه هم از شیر بُریدی و هنوز
من بیچاره همان عاشق خونین جگرم
پدرت گوهر خود را به زر و سیم فروخت
پدر عشق بسوزد که در آمد پدرم
عشق و آزادگی و حُسن و جوانی و هنر
عجبا ! هیچ نیرزید که بی سیم و زرم
سیزده را همه عالم بدَر امروز از شهر
من خود آن سیزدهم کز همه عالم بدرم
تا به دیوار و دَرش تازه کنم عهد قدیم
گاهی از کوچه ی معشوقه ی خود می گذرم
تو از آنِ دگری رُو که مرا یاد تو بَس
خود تو دانی که من از کانِ جهانی دگرم
از شکار دگران چشم و دلی دارم سیر
شیرم و جوی شغالان نبود آبخورم
و بدین ترتیب، داستان عشق شهریار و پری با سرودن این غزل به پایان می رسد. شهریار پس از بازگشت به تبریز، با یکی از بستگان خویش که شغل معلمی داشت ازدواج می کند.ولی پری تا مدتها برای او نامه می نویسد و پری که خود صاحب ذوق بود در نامه ای مینویسد:
عزیز من ,مگر از یاد من میتوانی رفت
که یاد توست مرا یادگار عمر عزیز
پایان قصه ی عشق
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
حالا این درسته یا اون که چند صفحه قبل گفته شده؟ چون تو قسمت گفتن این شعر 13 تفاوت وجود داره
این اهنگ غلط کردم محشره . هم شعراش عالیه و هم موزیکش محشر
" پرچم سفید " یکساله شد ...
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به مناسبت سالگرد انتشار آلبوم پرچم سفید
بخش اول : زیرصدا ها + وکال های بدون موزیک آلبوم رو میتونید از لینک های زیر دریافت کنید
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] | [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بخش دوم : پوستر های مخاطبان
1. موضوع : با من بمون | طراح : حامد نظری
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
2- موضوع : خوان هفتصد | طراح : حامد نظری
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
3- موضوع : مردم آزار | طراح : حامد نظری
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
4- موضوع : خواب بعد از ظهر | طراح : حامد نظری
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
5- موضوع : هر روز پاییزه | طراح : امیرحسین خباز
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
6- موضوع : مردم آزار | طراح : سعید دهقانپور
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
7- موضوع : خواب بعد از ظهر | طراح : شهاب رضا محرمی
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
8- موضوع : پک آلبوم | طراح : مشخص نیست
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
9- موضوع : هر روز پاییزه | طراح : مصطفی موسوی
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
10- موضوع : کاور آلبوم | طراح : نیما همکلام
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
11- موضوع : آلبوم پرچم سفید | طراح : مصطفی موسوی
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
12- موضوع : دست نوشته ی محسن چاوشی | طراح : سعید دهقانپور
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
13- موضوع : قطار | طراح : مشخص نیست
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
14- موضوع : مردم آزار | طراح : مشخص نیست
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بخش سوم : دست نوشته ی محسن چاوشی در ارتباط با قطعه ی "هر روز پاییزه"
بخش چهارم : پرونده ی پرچم سفید - شامل نقدها و مقاله های مخاطبان ، مصاحبه و ...
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] | [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بخش پنجم : کاورهای اورجینال آلبوم + رینگتون ها
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دانلود کاورها در یک فایل فشرده
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] | [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
رینگتون ها اورجینال
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یادداشت رضا مهدوی برای محسن چاوشی؛
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آقای چاوشی ... صد هزار نفر منتظر شما هستند!
موسیقی ما - رضا مهدوی×: محسن چاووشی، اولین موسیقیدانی نیست که حریم بلند قلعهی سنگی «شعر کلاسیک فارسی» را برای ورود اسب سپید موسیقی جوان امروز، گشوده است. قلعهای به وسعت تاریخیای حافظ و مولانا، شهریار تبریزی و حتّی ژولیده نیشابوری. اما با جرأتی قریب به یقین، میتوان ادعا کرد که تا این زمان، از موفقترین تکسواران این راه بوده است. کاری که او کرده و در این آلبوم میشنویم، نه شبیه تجربههای نخستین پیشگامان این عرصه (نظیر فرامرز اصلانی و کوروش یغمایی) است و نه به تجربیات چهرههای بااستعداد بعد از انقلاب (نظیر محسن نامجو و آرش میتویی و شادمهر عقیلی) شباهتی دارد. حتی ظاهر تکنیکیِ کار او، ساده است، ولی جان ـ مایۀ کار او، که بخش مهم آن را باید در لحن و بیانِ «خودِ» چاووشی جستجو کرد، از آثار زیبای هنرمندان نسلهای گذشته و امروز، گرمتر و مردمیتر است. در «تألیف» اختصاصی این نخل بلند بالا، اکثر عناصر تجربه شدۀ موسیقیهای با کلام، در چهل سال گذشته، به شکلی غریب و در عین حال آشنا، کنار همدیگر چیده شدهاند: ریتمهای پاپ و راک، افکتها، سونوریتهها (ی شرقی و غربی)، ملودی (های ایرانی و فرنگی)، حسّ و حال اجراهای صحنهای، تمیزـ کاریهای استودیویی و رایانهای، لحنهای انتخابی از موسیقیهای مختلف، غزل خوانی عامیانۀ فارسی و نوحهها، همه از بوتهی ذهن پویا و تجربه دیدۀ چاووشی عبور کرده و در کورهی سوزان حنجرۀ او، آلیاژی اختصاصی و تقلید ناپذیر را ساختهاند. با این همه عناصر کهگاه ناب و بیتغییرند وگاه تغییر یافته و ابداعی هستند، حاصل کار او، ظاهری ساده و فروتن دارد. و شاید همین باشد که در قلب این همه مردم، در این همه سلیقههای گوناگون و گاه متضاد با هم، نفوذ میکند و با میل از آن استقبال میشود.
آشنایی با انواع موسیقیهای مردمی ایرانی و غربی، و کارورزیهای ریاضت کشانهی او در تسلط بر ابزارهای رایانهای و صداسازیهای الکترونیکی، سرمایهی هنری محسن چاووشی است. گرچه روشن است که او تنها جوان هنرمندی نیست که چنین سرمایهای از دانش هنری و تکنیکی را دارد. جوانان بااستعداد در این سرزمین، زیاده از شمارند. آنچه که او را متمایز کرده، رنجی است که برای این شناختن برده و او را به عنوان هنرمندی بااستعداد و درد آشنا، به مردم شناسانده است.
محسن چاووشی نقش مهم و تاریخیِ خنیاگر (موسیقیدان مؤلف، یا همان نغمه سازِ خواننده و احتمالاً شاعر و نوازندهی توأمان) را در فرهنگ ایران میشناسد و نبض زمانۀ خود را در دست دارد. موسیقی او به وضعی بینا و آگاه، عزیز و عاطفی، مردم دار و «مردم ـ مدار» است. در یک کلام، میتوان گفت «خدادادی» است، موهبتی که او دارد.
با همه تمجیدها و با همۀ انتقادها، چه وارد و چه ناوارد، نمیتوانیم از این واقعیت مسلّم چشم بپوشیم که محسن چاووشی و «موسیقی» او (در تمام ابعاد، از ملودی سازی تا لحنهای ابداعی)، در مجموع، «صدایی» است که راوی روح و احساسات جاری در واقعیت عینی روز و روزگار ماست...، ما مختاریم این «صدا» را دوست نداشته باشیم، و یا با آن همدل شویم و آن را بشنویم، ولی نمیتوانیم وجود و عاطفه سوزان آن را نادیده بگیریم.
در کشوری که حرف هاي اصلی و مهّم آن، در "کلام" ظاهر می شود و اشعار فاخر، چشمگیرترین جلوه های فکر و فرهنگ در تاریخ آن است، موسیقی دانی موفق و ماندگار می شود که از نوازنده ای صرفاً ماهر، از خواننده ای فقط خوش آواز، و از آهنگسازی سراسر متمرکز بر هارمونی و ارکستراسیون فراتر برود، کلام را از درون و بیرون حس کند، "خنیاگر" باشدو آوایش که از جوهري درد و داغ برخاسته، آذینی آراسته و برازنده شود بر قامت رفیعِ معنویت شعر کلاسیک فارسی. شاید نوعِ "موسیقی انتخابی" برای این هدف، آنقدر مهم نیست که نوع اجرا و از کار درآوردن آن، و می توانیم خیلی روشن و ساده، بگوئیم و بشنویم که محسن چاووشی از این عهده برآمده و خوب هم برآمده است. اما حیف که آلبوم "سیزده" در موعد خود يعني اسفند 1386 ، به برکتِ اعمال "سلیقه"های برخی از مديران فرهنگی، انتشار نیافت و موکول به امروز شد. شاید برای امروزیانِ فردا نگر... ! گرچه، هنر محسن چاووشي، در قيد و بند اين ملاحظات حقيرانه باقي نمي ماند، و مثل طوفان، راهش را باز مي كند. با "سيزده"،طالع سعد كارنامهي چاووشي كامل شد و مُهرش را بر موسيقي كوبيد. حتي اگر پس از اين هم ديگر نخواند، جايگاهش محكم و محفوظ است.
صدايي كه اين همه ناب است، در اين همه درد را در دلِسوزانش ذوب كرده، صاعقه اي بغض آلود است كه حتي بدون ساز و اركستر هم قلب آدم را مي شكافد و شنونده را مثل برادهي آهن به آهن ربا جذب مي كند. او همان جادويي را دارد كه ناصر عبداللهي و رضا صادقي از امروزي ها و بزرگاني چون داريوش رفيعي، ايرج، گلپايگاني، و نعمت اله آغاسي از ديروزي ها، از آن بهره داشتند و همين است كه طنين صدايشان را در دل ها، جاويدان كرده است. طنيني كه سهم مهمّي از فرهنگ مردم را مي سازد و در تاريخ، از آن، هميشه ياد مي شود.
"سيزده"، بداقبالي هاي خودش را از منظر ديگران داشت. هرچند كه نگارنده به چنين خرافاتي اعتقاد ندارد و اتفاقاً سيزده را به بركت سيزده رجب ميلاد مولا علي(ع) با خیر و سعادت هم ميداند. شايد خير و بركت در آن بود كه در سرماي 13/12/1386 رفت و روسياهي اش به آتش بيارهايش ماند. قرار بود كه " سیزده" بعد از " ترنج" در بیاید و حالا در 13/12/1391 اینجاست . شاهکاری از حُسن استعداد محسن در شعرشناسي، نغمه پردازي، خوانندگي و هنر تعظيم و صدابرداري او را مثل آينه، نشان ميدهد.
گوش كنيم و دل بسپاريم. اين وسط، فقط وقت عزيز نبود كه حيف شد. شعر عزيز زنده ياد حسين منزوي انتخاب چاووشي بود براي اين آلبوم که خوانده نشد. در كنار فوريت و اهميّت کار ویژۀ ما در (مرکز موسیقی حوزههنری) اين پروژه مبني بر بهره گيري هرچه بيشتر از اشعار كهن و كلاسيك با مضامين خاص اجتماعي برای گرهگشایی از کجفهمییها... . هر چند كه چند سالي ارشادي ها بر شعر و بيتي از شعر مولانا درگير بودند و سلايق دورهاي را طرح مي كردند و عاقبت چنان شد كه نبايد ميشد! عيبي ندارد. اين نيز نَهَم بر سرِ آن هاي دگر. آري گوش كنيم و دل بسپاريم.
خوب است که اين آلبوم را يك بار ديگر با تنظيم جديد سازهاي ملي هم بشنويم. آن هم حكايتي خواهد بود پُر سوز و حال. چرا که توانایی چندوجهی در این چهرۀ پاپ راکِ موسیقی ایران موج میزند و قابلیت قالبگذاری صدایش را در فرمهای متفاوت به اثبات رسانده است. اعتقاد دارم كه نقد و بررسي و اظهار نظر دربارهي اين آلبوم و حتي ديگر آثار شنيداري موسيقي در ايران امري بيهوده است چرا كه اصولاً استانداردي وجود ندارد. هر چه هم گفته شود ميتواند از طيف ديگري نقض شود. آنچه مهم است، نظرات مردم است و نه عقاید كارشناسان . کارشناسان چه بسا خود در مردم استحاله میشوند. نمونهاش در پرداختن به بخش مثبت خواننده مردمی قبل از انقلاب ، مرحوم آغاسی بود که در مقام موسیقایی سال 1383 بدان پرداخته شد و اعتراضی را شاهد بودیم ولی حمایت جامعه هنری موسیقایی را خیر... ! اما دو سه سالی است بزرگانی از عرصۀ موسیقی کلاسیک و سنتی به افتخارش و به اعتبارش موسیقی مینویسند و اجرا میکنند و تقدیمش میکنند...!! چاووشي ازجمله هنرمند اني است كه هنر را براي هنر ميداند و مردم هم هنرش را با هنر مردمی دوست ميدارند و مزه مزه مي كنند و حمايتش... حالا ديگر وقت جلوه ي حُسنِ محسن است. شوخي نيست، صد هزار نفر منتظرند. آري استاديوم يك صد هزار نفري گنجايش خوبي است براي اولين اجراي صحنه ای او.
... و اين آخرين حرف و يادداشت من خواهد بود براي محسن چاووشي كه صدايش پُر از حرف و گرمي و تألمّات درون برخاسته از جماعت برون است. صدایش مستدام و علی یارش باد.
× مدیر سابق مرکز موسیقی حوزه هنری
دوستان این زیر صدا ها منظور موسیقی بدون کلام آهنگاس دیگه؟نقل قول:
رینگتون اورجینال چیه؟
دوستان این جلد آلبومم اگه جدید باشه بهتره محسن برا آلبومایه جدیدش همشو این جوری بده!
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دوستان به [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] یه سری بزنید!
ممنون
نخستین گفت و گوی محسن چاوشی پس از انتشار آلبوم «من خود آن سیزدهم»؛
چاوشی: بغض مردم را فریاد می زنم
مصطفی امامی: هربار که رو به روی محسن چاوشی می نشینم تا با او به بهانه های مختلف صحبت کنم، جلو جلو دلم برای گفت و گو با او تنگ می شود. او آنقدر گرم و جذاب صحبت می کند که گذشت زمان را فراموش می کنی. گاهی در میان حرف ها، نکته هایی را برادرانه در مورد کار به تو گوشزد می کند که تو از این همه دقت او حیران می مانی! شاید همه شما می دانید که لقب محسن چاوشی در بازار موسیقی ایران، آقای خاص است. این عنوان شاید بهترین لقبی است که می توان به آقای چاوشی نسبت داد. محسن اگرچه یکی از بهترین های موسیقی بعد از انقلاب ایران به حساب می آید، اما بر خلاف خیلی ها هیچ رابطه ای با غرور ندارد و مثل همه مردمان خوب خرمشهر، ساده است و صمیمی. او برای دوستانش، رفیق است و سنگ صبور، برای مخاطبینش در تولید و انتشار کارهای با کیفیت و خوب حریص است و در مقابل دشمنانش هم سیاستِ مدارا و دوری و دوستی را پیش گرفته است. در وصف خاص بودن محسن چاوشی همین بس که او در تمام این سال ها از پول زیادی که می توانست از راه برگزاری کنسرت کسب کند، تا امروز چشم پوشی کرده است و دلیلش را هم احترام به مخاطب عنوان می کند. او معتقد است زمانی باید روی صحنه قرار بگیرد که حداقل ها را برای ساختن شبی به یادماندنی برای مخاطبانش در اختیار داشته باشد. این مصاحبه یکی از مفصل ترین گفت و گوهای آقای کم حرف موسیقی ایران است که اتفاقاً مصادف شده است با انتشار جدیدترین آلبوم او یعنی «من خود آن سیزدهم»! آلبومی که با وقفه ای تقریباً پنج ساله وارد بازار شد و بدون شک نقطه عطف آثار محسن چاوشی تا امروز هم به حساب می آید.
- خیلی ها معتقدند کارهایی که تو در موسیقی به اصطلاح زیر زمینی انجام دادی نسبت به کارهای مجازت حال و هوای بهتری دارند، این موضوع را قبول داری؟
اول باید این را بگویم که من هیچ وقت به صورت زیرزمینی کار نکرده ام، چرا که همیشه دوست داشتم کارهایم به صورت مجاز منتشر و پخش شود اما چه کنم که از بد روزگار برخی ساخته هایم لو رفته است و این لو رفتن به معنای آن نیست که این کارها نمی توانسته مجاز پخش شود. همه کارهای من مجاز هستند و هیچ مشکلی برای اخذ مجوز ندارند. من دوست دارم مخاطبنم کارهایم را با کیفیتی که شایسته آن هاست گوش کنند، چرا که معمولاً کارهایی که اینگونه پخش می شوند، اغلب از کیفیت خوبی برخوردار نیستند.
حالا به اصل سوال تو برگردیم، کارهایی که از من اینگونه (تو اسمش را میگذاری زیرزمینی) پخش شدند طرفداران بی شماری دارند ولی با اطمینان می گویم که همان مخاطبان امروز هم پرچم سفید را گوش می کنند و منتظر آلبوم «من خود آن سیزدهم» هستند. بالاخره من هم روز به روز تغییر می کنم و قرار نیست مدام خود را تکرار کنم. من نیز مثل خیلی از آدم های دیگر، محسن ِ 9 سال پیش نیستم و سعی کردم همیشه به سمت و سوی بهتر شدن تغییر داشته باشم. حالا این مخاطبان هستند که باید نظر بدهند، اما اگر از خودم بپرسی می گویم راه را درست انتخاب کرده ام...
- از «پرچم سفید» و تک آهنگ هایی که به مناسبت های مختلف بعد از این آلبوم منتشر کردی؛ اینطور به نظر می رسد در نوع موسیقی ات داری تغییر ایجاد می كنی، در این مورد برایمان بگو.مگر سبكی كه پیش از این طی می كردی جواب نداده بود؟
من همیشه در حال تغییر هستم، مگر این تغییر را در «حریص» احساس نکرده بودی؟! قرار نیست خودم، خودم را تکرار کنم. همین الان که در کنار تو نشسته ام خوب می دانم که قرار است در آینده در چه مسیری حرکت کنم. من برای خودم برنامه ریزی دارم، هیچ چیز در این دنیا بدون هدف و ایدئولوژی معنی ندارد. سبک هایی که تا پیش از این کار کرده ام را هم دوست دارم ولی این را مطمئن باش که دیگر بازگشتی به سبک های گذشته نخواهم داشت چرا که قبلاً یک بار آن را تجربه کرده ام. به نظرم اوج این تغییر در « من خود آن سیزده ام» نمود پیدا کرده است. در این آلبوم شما می توانید تراک به تراک تغییر را احساس کنید. ضمن این که مطمئن هستم با انتشار « من خود آن سیزده ام» بازخوردهای متفاوتی نسبت به کارهای قبلی شاهد خواهید بود.
- این تغییر سبك را می توان یک نوع احساس مسولیت نسبت به مخاطبینت تلقی كرد؟
حتماً همینطور است. دوباره تکرار شدن راحت ترین کاری است که تو می توانی انجام دهی اما مردم دوست دارند هنرمند مورد علاقه اشان هر روز حرف جدیدی برای گفتن داشته باشد و داستان جدیدی برای آن ها روایت کند. این حسی است که نه تنها در من، بلکه در همه گروه من وجود دارد.
- استارت این تغییر ذائقه را از «پرچم سفید» زدی، آن جا جواب خوبی گرفتی كه ادامه ش دادی؟
نه این شروع پیش از این ها که تو می گویی اتفاق افتاده بود. شاید از همان روز اول که کار حرفه ای خود را آغاز کردم. البته باید بگویم که با گذشت زمان متوجه شدم راه درستی را پیش گرفته ام.
- تغییر سبكی كه دنبال می كنی به خاطر جذب مخاطب بیشتر است یا دلیل دیگری دارد؟
می توانی رسانه ای اسم ببری که دنبال مخاطب بیشتر نباشد؟! همه هنرمندان علاقه دارند که مخاطبانشان هر روز بیشتر شود اما من به هر قیمتی حاضر به این کار نیستم. حاضر نیستم با حاشیه سازی تلاش کنم چشم های بیشتری را به سمت خود خیره کنم، دوست دارم اگر این اتفاق رخ می دهد، به خاطر هنرم باشد.
- سیاست خاصی برای انتشار تك آهنگ هایت داری؟
سیاست که نه ولی قطعاً هیچ چیز بدون برنامه ریزی نیست. اینطور نیست که الان تصمیم بگیرم و سر خود یک تک آهنگ منتشر کنم. همانطور که در جواب سوال قبلی هم گفتم، هر هنرمند یک رسانه است و رسانه با توجه به اتفاقات پیرامون کشور و مردم اش فعالیت می کند. من هم توجه می کنم که در چه برهه ای از زمان قرار داردم و بعد کارم را انجام می دهم. هیچ چیز اتفاقی نیست.
- به نظر می رسد به مناسبت های مختلف تك آهنگ می دهی مثل تولدت و زلزله، می خواهی این روند را ادامه دهی؟
در مورد روز تولد که دلیل انتشار موجه است، دوست دارم رو تولدم، دوستان و مخاطبانم را خوشحال کنم تا آن ها نیز در شادی من سهیم باشند. اما در مورد زلزله باید بگویم که هنرمند باید همگام و همراه جامعه خود باشد. وقتی هر کس به نوبه خود با مردم زلزله زده همدردی می کند، من هنرمند هم وظیفه دارم همراه با گروهم به صورت تمام قد در کنار این عزیزان باشم. این وظیفه هر هنرمندی است که نشان دهدهیچ برهه ای از زمان از جامعه و هموطنانش جدا نیست و در غم و شادی آن ها شریک است. خیلی خوشحالم که بسیاری از هنرمندان در آن روزهای سخت، کنار مردم آسیب دیده آذربایجان بودند و نشان دادند که انسانیت همچنان حرف اول را می زند. مطمئن باشید که در لحظات سخت کنار مردم خواهم بود و تا روزی که در توانم باشد این کار را انجام خواهم داد.
- این كه در آهنگ ماهی سیاه كوچولو در کنار دوستان آهنگی را اجرا کردی، یك اتفاق جدید بود، اتفاقی كه سال ها پیش با فرزین و یگانه انجام داده بودی، چی شد كه تصمیم به چنین کاری گرفتی؟
اولاً که اتفاق جدیدی نبود، دوم اینکه با رخ دادن حادثه دلخرانش زلزله آذربایجان، من و دوستانم تصمیم گرفتیم با همدلی یکدیگر، به همه هموطنان عزیزمان ادای دین کنیم. اتفاقاً همین در کنار هم قرار گرفتن چند هنرمند در یک اثر است که همه چیز را زیبا می کند. این در کنار هم بودن نقطه اشتراک همه ماست. نقطه اشتراکی که اصل آن همدردی با مردمی است که عزیزان خود را از دست داده اند. امیدوارم خیلی زود مردم عزیز آن مناطق زلزله زده بتوانند سرپناه امنی برای خود داشته باشند.
- در مورد انتشار «مترو» و « ماهی سیاه كوچولو» برایمان بگو، ایده این آهنگ ها از كجا آمد؟
هر اثر هنری پس از انتشار خود به یک دلیل بر تک تک انسان ها که اتفاقاً خیلی هم شخصی است، تاثیر می گذارد. به همین خاطر من دوست ندارم به این شکل در خصوص کارهایم توضیح دهم. در خصوص « ماهی سیاه کوچولو » که در سوال قبلی به صورت مفصل توضیح دادم. در خصوص «مترو» هم باید بگویم که تلاش کردم حرف دل مردم یا بهتر بگویم، بغض آن ها را فریاد بزنم.
- چی شد كه به فكر ترانه سرایی افتادی؟ با زهم این تجربه را تکرار خواهی کرد؟
پیش از این هم تجربه چنین کاری را داشته ام البته این راهم باید بگویم که خیلی کم پیش می آید چنین کاری کنم. ترجیح می دهم که آهنگسازی کنم و بخوانم. دلیلی هم نمی بینم که بخواهم چند کار را باهم انجام دهم. اما یک وقتی هست که حس می کنم خودم بی واسطه باید با مخاطبانم حرف بزنم. البته تمام این ترانه ها را حتماً با حسین صفا می خوانیم و خیلی درباره اش حرف می زنیم. صفا در این خصوص به من مشاوره می دهد که چگونه حرف را به مردم منتقل کنم. در خصوص تکرار چنین تجربه هایی هم باید بگویم که اگر لازم باشد و حس کنم چنین اتفاقی باید صورت بگیرد، حتماً انجام خواهم داد.
- اما ترانه ای كه در مترو استفاده كردی ترانه ساده ای بود، از قضاوت ها و هجمه ها نترسیدی؟
حسن این کار هم اتفاقاً همان سادگی اش بود که خودت گفتی. حس کردم برخی مواقع نیاز است خیلی ساده و بدون پیچیدگی با مخاطبانت حرف بزنی... در خصوص ترس از قضاوت هم باید بگویم که از این کلمه خوشَم نمی آید. خودم هم خیلی اهل قضاوت نیستم. زمانی قضاوت درست است که تو بدانی دقیقاً چه اتفاقی رخ داده است. اگر نگاه کنید می بینید که در هیچ کشوری همه اجازه قاضی شدن ندارند. قضاوت نیاز به علم، آگاهی و سواد دارد. اگر مقیاس ما مردم هستند که به نظرم مردم و هنر دوستان زیاد اهل قضاوت نیستند. آن ها یا از کاری خوششان می آید یا نمی توانند با آن ارتباط بر قرار کنند. پس آن ها قضاوت نمی کنند. اتفاقاً آن هایی که در موسیقی کشور در حال قضاوت های گاه و بی گاه هستند، مخاطب برایشان اهمیت چندانی ندارد. اهالی رسانه هم اتفاقاً قضاوت نمی کنند، آن ها هم تنها یک اثر هنری را نقد می کنند ولی در نهایت حکم صادر نمی کنند. می خواهم بگویم ملاک واقعی از نظر من مردم و منتقدان منصف هستند.
اما در مورد هجمه هم باید بگویم اتفاقاً من زمانی نگران می شوم که هجمه ای اتفاق نیافتد. تا وقتی این هجمه ها هستند می دانم که در مسیر درستی حرکت می کنم. همیشه آدم های پیشرو هستند که مورد هجمه قرار می گیرند. من زیاد در این مورد نگران نیستم، توصیه می کنم تو هم نگران نباشی! (خنده)
- به نظر می رسد خیلی ها تو را در حال و هوای سنتوری دوست دارند و اكثراً تو را آنجا شخصیت كاملی می دانند، چرا از آن فضا فاصله گرفتی؟
بستگی دارد منظور تو از خیلی ها چه کسانی باشد. قبلاً هم گفتم که علاقه ای به تکرار شدن ندارم. از اینکه مردم سنتوری را هنوز پس از گذشت این همه مدت دوست دارند، خوشحالم اما من به عنوان یک هنرمند وظیفه دیگری دارم و آن وظیفه، رونمایی از مشکلات و حوادثی است که شاید خیلی های دیگر به راحتی از کنار آن می گذرند.
آدم باید بداند حرفی را که عنوان می کند، کجا و در چه بازه زمانی بیان می کند. این روزها با ایامی که «سنتوری» منتشر شد، خیلی متفاوت است. اصلاً و به هیچ وجه نمی خواهم ذره ای از اهمیت سنتوری کم کنم، بلکه می خواهم بگویم من اتفاقاً دارم همان راه را ادامه می دهم ولی تلاش دارم از تکنولوژی و ابزار روز کمال استفاده را داشته باشم. گمان می کنم به زودی هنرمندان ایران باید وارد عرصه های بین المللی شوند و با حریفان جدی تری روبه رو شوند که اتفاقاً دارند از همین تکنولوژی کمال استفاده را می برند.
- و باز عده ای معتقدند آهنگ هایی مثل « بازار خرمشهر» در حد محسن چاوشی نیست....
نمی دانم چرا برخی اینگونه فکر می کنند. اتفاقاً «بازار خرمشهر» طرفداران زیادی در مناطق جنوبی کشور دارد. شاید دلیل این حرف ها این باشد که برخی نتوانسته اند ارتباط درستی با این آهنگ برقرار کنند که این موضوع یک اتفاق طبیعی است. به هرحال ترانه این تراک خیلی بومی شده و کلماتی در آن به کار برده شده است که مردم آن منطقه بیشتر با آن ارتباط برقرار می کنند و متوجه آن می شوند. البته برخی دیگر هم هستند که بر خلاف عده ای که تو عنوان کردی، از روایت درستی که در این آهنگ وجود دارد استقبال می کنند و مورد تحسین قرارش می دهند. در نهایت باید بگویم که نکته با ازش برای من این است که همشهریانم خیلی با کار ارتباط خوبی برقرار کردند و خوشحالم که توانستم دل آن ها را شاد کنم. البته مردمی که تا این حد از خود مقاومت نشان دادند، لیاقت بیشتر از این ها را دارند. اما به طور کل هر اثر هنری مخالفان و موافقان خود را دارد و من هم منکر این مساله نیستم.
- از ابتدا هم به موسیقی الكترونیك علاقه داشتی یا این علاقه در ادامه به وجود آمد؟
باور کن اگر حق انتخاب با خودم بود و شرایط همانطور که انتظارش را داشتم پیش می رفت، خیلی کارها را زودتر انجام می دادم. علاقه به موسیقی الکترونیک از روز اول در من وجود داشت اما شرایط و امکانات آن، طوری که می خواستم برایم فراهم نشده بود.
- چه چیز موسیقی الكترونیك برایت جذابیت دارد؟
بالاخره هر ژانری از موسیقی یک سری جذابیت های خاص خود را دارد. من باید برای خودم یک سبک را انتخاب می کردم، پس بهتر دیدم با توجه به پیشرفت تکنولوژی و تنوعی که در موسیقی الکترونیک وجود دارد، آن را پیش ببرم. البته اگر دقت کرده باشی می بینی که همیشه نیم نگاهی به سبک های دیگر هم داشته ام. حتی موسیقی اصیل خودمان که نقطه تلاقی اش با موسیقی الکترونیک در « من خود آن سیزده ام» تجلی پیدا کرده است.
- در موسیقی الكترونیك بازهم همان حرف های گذشته ات را خواهی زد؟
بازهم تکرار می کنم که حرف های گذشته، متعلق به گذشته است. من همیشه دوست دارم حرف جدیدی برای گفتن داشته باشم.
- شنیده ام استودیوی جدیدی تاسیس كردی، انگیزه مالی داشتی یا هدف دیگری در ذهنت بود؟
این استودیو برای من نمی تواند از نظر مالی انگیزه چندانی محسوب شود چون اگر بخواهم به فکر انگیزه های مالی باشم، کارهای بهتری برای رسیدن به انگیزه های مالی وجود دارد که به سراغشان بروم. بیشتر دوست داشتم جایی را برای خودم داشته باشم تا در زمان های مناسب بتوانم کار خودم را انجام دهم. این استودیو همچنین می تواند مکانی باشد برای همه آن هایی که می خواهند در این عرصه فعالیت کنند. جوان هایی که تازه اول راه هستند و از استعدادهای خوبی هم برخودارند.
- قصه رفتن تو به تلویزیون هم انگار خیلی دنباله دار شده است، چرا در برنامه های تلویزیونی شركت نمی كنی؟
اصولاً در این مورد ایدئولوژی خاص خود را دارم که به مرور زمان متوجه آن خواهی شد.
- مگر تلویزیون باعث دیده شدن نمی شود و هنرمندان هم میل به دیده شدن ندارند؟
فکر می کنی تا به حال من دیده نشده ام؟! آنجایی که باید دیده می شدم، دیده شدم. مهم مردم و مخاطبان من هستند که همه مرا دیده اند. همین که مردم کارهای مرا گوش می کنند، برایم حکم دیده شدن دارد. من همه حرف هایم را در کارهایم با مخاطبینم در میان می گذارم و گمان می کنم بیش از این هر چه گفته شود، گزاف و اضافی است.
- «من خود آن سیزده ام» قرار بود با نام «سیزده» منتشر شود، چرا اسمش عوض شد؟
در حال حاضر اسم آلبوم زیاد مهم نیست. مهم این است که آلبوم درست و خوب شنیده شود. اسم بیشتر سلیقه ای است این که پس از گذشت چند سال بالاخره اسم عوض شد، مساله چندان جدی و مهمی نیست.
- در یكی از مصاحبه هایت خواندم كه گفته بودی قرار بود این آلبوم اولین آلبوم مجازم باشد، چرا این همه طول كشید؟
ببین من به عنوان آهنگساز و خواننده وظیفه مشخصی برعهده دارم و همیشه تلاش کرده ام کارم را به بهترین شکل ممکن انجام دهم. چرا که گمان می کنم مخاطب، بر گردن من حق دارد. همین که مخاطبان به من اطمینان می کنند، بزرگترین دینی است که بر گردن من وجود دارد و این موضوع وظیفه ام را به مراتب سخت تر می کند. حالا چرا این آلبوم با این همه تاخیر منتشر می شود سوالی بزرگی است که برای خودم هم وجود دارد. باور کن در این میان هیچ کس به اندازه من متضرر نمی شود. من با امکانات و سلیقه چند سال پیش، این آلبوم را ساختم و زمانی که انتشار آن قعطی شد، دوباره تلاش کردم که خیلی چیزها را تغییر دهم. در حقیقت می توان گفت من دوباره این کارها را ساختم و این باعث شد که برای بار دوم انرژی بیشتری صرف این کار کنم.
- فكر می كنی مخاطبت كه با اشعار صفا و ارجینی ارتباط خوبی برقرار می كند، تو را با اشعار كلاسیك می پذیرد؟
بالاخره این هم تجربه جدیدی است که به نظرم هر خواننده ای باید حداقل یک بار به سراغ آن برود. کار روی اشعار کلاسیک که قرن ها پیش سروده شده، کار بسیار دشواری است. حال و هوای اشعار آن زمان با شعرهای معاصر تفاوت بسیاری دارد. من همواره تلاش می کردم در آهنگسازی فضا را طوری جلو ببرم که شنونده به راحتی در جریان همه چیز قرار بگیرد. معتقدم شعر و ترانه اهمیت بسیاری در تاثیر گذاری یک اثر هنری دارد. ما ادبیات بسیار غنی و پرباری داریم و به شخصه گمان می کنم تا به حال آنچنان که باید و شاید، به آن پرداخته نشده است. امیدوارم این آلبوم بهانه ای شود برای قدم گذاشتن به این راه پرخطر و البته دوست داشتنی...
- «من خود آن سیزده ام» یك كار سفارشی است؟
سفارشی هست اما فرمایشی نیست.
- این روزها بازار موسیقی با كسادی روبه رو است اما همیشه از محسن چاوشی به عنوان محرك بازار نام برده می شود، فكر می كنی آلبوم جدیدت می تواند بازار را متحول كند؟
جمله ابتدایی سوالت خیلی دردناک بود. جای تاسف دارد که در حال حاضر شاهد چنین اتفاقی هستیم. به نظرم تحت هر شرایطی، آلبوم های موسیقی نباید از برنامه زندگی مردم حذف شود. این مهم زمانی اهمیتش دوچندان می شود که می بینیم دنیای مجازی و شبکه های مختلف مدام در حال رشد هستند. با پیشرفت تکنولوژی بدون شک همه چیز دستخوش تغییر می شود و من معتقدم مدیران فرهنگی کشور باید برای این معضل چاره ای بیاندیشند. این روزها تعداد آثار مسموم شنیداری، رو به افزایش است. از طرف دیگر به نظرم در خصوص صدور مجوزها باید کمی سیاست ها را تغییر داد تا جوانان این کشور بتوانند هرچه بهتر و راحت تر آثارشان را منتشر کنند. آیا جوان تازه کاری که برای نشر استعدادش یک سال تلاش کرده این ظرفیت را دارد که چند سال منتظر اخذ مجوز باشد؟ به نظرم باید با این قشر از جامعه کمی مهربان تر بود.
- در نهایت فکر می کنی «من خود آن سیزده ام» بازار را به قول معروف تکان می دهد؟
با تمام حرف ها و حاشیه هایی که برای این آلبوم به وجود آمد که البته گمان می کنم خیلی از آن ها می توانست مدیریت شود، فکر می کنم اتفاق خوبی برای این آلبوم در حال رخ دادن است. امیدوارم با فروش خوب این اثر، کارهای جوانان نیز شنیده شود، شاید از این راه برای آن ها انگیزه ای باشم تا بتوانند با انرژی بیشتری مسیر خود را ادامه دهند.
- « من خود آن سیزده ام » آلبومی است که در لحظه مخاطب را درگیر می کند یا در طول زمان روی مخاطب تاثیر می گذارد؟
در این شکی ندارم که این کار در طول زمان همچنان قابلیت شنیده شدن دارد. دلیلش هم شعرهای اسطوره های شعر ایران زمین است که به گمانم هیچ وقت از حافظه این ملت بیرون نمی رود. از طرفی با توجه به فید بک هایی که تا الان گرفته ام، فکر می کنم « من خود آن سیزدهم» در لحظه نیز می تواند مخاطبین پروپا قرصی برای خود دست و پا کند. در هر صورت هیچ چیز قابل پیش بینی نیست.
- چه خبر از كنسرت؟
در حال برنامه ریزی هستیم.
- مگر اجرای زنده باعث خوب شدن حال خواننده نمی شود، چرا كنسرت نمی گذاری؟
برای اجرای زنده باید همه چیز فراهم باشد. تا زمانی که حداقل ایده آل های من برای برگزاری کنسرت فراهم نشود، چنین کاری نخواهم کرد. دوست دارم علاقمندان و مخاطبانم در بهترین شرایط ممکن در سالن حضور پیدا کنند. حاضر نیستم حق طبیعی مردم برای حضور در یک کنسرت خوب و ایده آل را قربانی حال خوب خودم کنم. این خیلی خود خواهی است که بخواهم علاقمندانی که این همه منتظر من بودند را به سالنی بکشانم که هیچ چیزش مهیای یک شب رویایی نیست.
منبع:
ماهنامه رویش
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
محسن چاوشی چهره فرهنگی سال خبرآنلاین شد [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
رسانه - پس از چهار مرحله نظرخواهی و نظرسنجی محسن چاوشی خواننده پاپ به عنوان چهره سال 1391 در حوزه فرهنگ و هنر انتخاب شد.
به گزارش خبرآنلاین، پس از چاوشی، محمود فرشچیان پیشکسوت هنر نقاشی و حمید فرخنژاد بازیگر سینما و تلویزیون در رتبههای دوم و سوم قرار گرفتند.
با تشکر فراوان از مشارکت صمیمانه شما کاربران گرامی در مراحل مقدماتی انتخاب چهره سال 1391، برای شرکت در مرحله نهایی میتوانید ( [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ) را کلیک کنید و به گزینه مورد نظر خود رای دهید.
===============
چهره فرهنگی سال (روزنامه 7 صبح)
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] با توجه به تعداد چهره های فرهنگی در سال 91 یک ترفند جدید نیز به کار می بندیم ما 7 چهره اول و 7 چهره ذخیره را معرفی می کنیم . شما میتوانید دو نفر انتخاب کنید .یک نفر الزاما از فهرست 7 نفراصلی ویک نفر الزاما از فهرست 7 نفر ذخیره! دو شماره گزینه مورد نظر خود یرای چهره سال فرهنگ کشور را به شماره 2000777 اس ام اس کنید. یک نفر از فهرست اول یک نفر از فهرست ذخیره ها
7 چهره مورد نظر در حوزه فرهنگ به ترتیب الفبا:1-محسن چاوشی 2-لیلا حاتمی 3-فرج الله سلحشور 4- اکبر عبدی 5-رضا عطاران 6-هانیه توسلی 7-مسعود فراستی
7چهره ی ذخیره:8-هوشنگ ابتهاج 9-مهناز افشار 10-حمید جبلی و ایرج طهماسب11-ابواقاسم طالبی 12-باران کوثری 13-امیررضا کوهستانی 14- کامران نجفزاده.
1-8 را به شماره 2000777 پيامك كنيد عدد يك شماره محسن چاوشي است و عدد دوم (8) مربوط به هنرمند ليست ذخيره ميباشد كه هوشنگ ابتهاج است
================
توصیه پوریا پورسرخ بازیگر سینما و تلویزیون برای شنیدن
آلبوم من خود آن سیزدهم محسن چاوشی
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
این روزها آلبوم های جدیدی منتشر شده است که هر کدام در ژانر خود حرف های زیادی برای گفتن دارد. اگر اهل اشعار کلاسیک هستید به شما توصیه می کنم حتما «من خود آن سیزده ام» محسن چاوشی را گوش کنید و از اجرای بی نظیر چاوشی که برای اولین بار به سراغ اشعار مولانا، وحشی بافقی و دیگر شاعران کلاسیک رفته، لذت ببرید.
اگر اهل خاطره بازی و نوستالژی هستید هم پیشنهاد می کنم «خاطرات مبهم» رضا یزدانی را از دست ندهید. این آلبوم با کنار هم قرار گرفتن یک گروه کاملا سینمایی (رضا یزدانی، کارن همایونفر و اندیشه فولادوند) بوجود آمده است و با گوش دادن قطعات آن قطعا لذت خواهید برد. پیشنهاد می کنم قطعه گرامافون را در این آلبوم از دست ندهید. نکته جالب در مورد آخرین آلبوم رضا این است که او یک dvd تصویری در کنار cd صوتی آلبوم خود قرار داده که در آن سه کلیپ تصویری از آهنگ هایش گنجانده شده است. اگر هم به دتبال فضاهای عاشقانه هستید، پیشنهاد می کنم به اولین مرکز فروش محصولات فرهنگی بروید و آلبوم «دلت با منه» محمد علیزاده را تهیه کنید و از شنیدن صدای خاص محمد علیزاده لذت ببرید.
اما اگر نظر مرا بخواهید از بین این سه اثر، کدام یک در اولویت است می گویم: «من خود آن سیزده ام» محسن چاوشی. این آلبوم به جهت اینکه دارای اشعار کلاسیک است ارزش دوچندانی دارد. در این آلبوم هم قطعه «من خود آن سیزده ام» بسیار زیبا و دوست داشتنی تر از باقی قطعات به نظر می آید.
پوریا پور سرخ
رویش
======
عکس جدید محسن چاوشی با کیفیت بالا و بدون تگ
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آلبوم بگو سیب پویا بیاتی از نظر عاشقانه آلبوم محمد علیزاده رو قورت میده :n07:نقل قول:
اگر هم به دتبال فضاهای عاشقانه هستید، پیشنهاد می کنم به اولین مرکز فروش محصولات فرهنگی بروید و آلبوم «دلت با منه» محمد علیزاده را تهیه کنید و از شنیدن صدای خاص محمد علیزاده لذت ببرید.
موسیقی بدون کلام به اون صورت که منظورته نمیشه گفت با نرم افزار زیر صداهایی که اغلب بهش توجه نمیشه و خیلی مبهمه مشخص تره توش و صدای اصلی خواننده تقریبا حذف میشهنقل قول:
رینگتون ارجینال هم یعنی اینکه خود خواننده اهنگایی که ساخته بی کلامش تیکه ای رو برای رینگتون هدیه بده که البته فقط البوم یه شاخه نیلوفر رینگتون داشت و پرچم سفید بعید بدونم داشت
مال یه شاخه نیلوفر کامل بود؟!نقل قول:
اگه کامل بودن آهنگاش لطفا" بزارین!:n16:
شهاب اکبری از آلبوم “من خود آن سیزدهم” می گوید/بهرام گور را از همه بیشتر دوست دارم
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یک هفته از انتشار آلبوم ” من خود آن سیزدهم ” محسن چاوشی می گذرد . آلبومی که با بازخوردهای متفاوتی بین اهالی موسیقی و مخاطبین این خواننده پرطرفدار مواجه شده است .
از اشعار کلاسیک این آلبوم که بگذریم ، یکی از نکاتی که بیشتر از بقیه جنبه های آلبوم جلب توجه می کند ، تنظیم های به روز این آلبوم است . به همین بهانه تصمیم گرفتیم پای صحبتهای تنظیم کننده ای بنشینیم که از ” متاسفم ” یار محسن چاوشی بوده و هیچ گاه او را تنها نگذاشته است .
” شهاب اکبری ” سالهاست درعرصه ی موسیقی پاپ حضور دارد و همواره تنظیم هایش مورد توجه دوستداران این هنر قرار گرفته است . بار اصلی تنظیم ” من خود آن سیزدهم ” نیز با ۴ قطعه بر دوش او بوده است . خواندن اولین مصاحبه اش پس از انتشار این آلبوم خالی از لطف نیست چرا که شهاب اکبری خیلی کم حرف است و کمتر اهل مصاحبه است.
از ” من خود آن سیزدهم ” شروع کنیم . چند ماه روی این آلبوم کار کردید ؟
تقریبا یک سال و چند ماه برای این آلبوم وقت گذاشته شد .
تغییر کردن تنظیم های آلبوم تصمیم شهاب اکبری بود یا محسن چاوشی ؟
۱۳ قبلا تنظیم شده بود . تنظیم های خیلی خوبی هم بودند . اما به دلیل گذشت زمان تصمیم گرفتیم که تنظیم های آلبوم را عوض کنیم و قطعات را به روز تر کنیم .
آیا مشوق محسن چاوشی در خواندن اشعار کلاسیک بودی ؟
محسن از قبل برای این کار تصمیم گرفته بود و اتفاقا تصمیم خیلی خوبی هم بود. ولی اینکه من به محسن گفته باشم اینطور نبوده و معمولاً اینگونه تصمیم ها با مشاوره های مختلف گرفته می شود.
در بین ۴ قطعه ای که در این آلبوم تنظیم کردی کدام را بیشتر دوست داری ؟
هر ۴ تراک این آلبوم را دوست دارم . بدون دلیل هر ۴ تراک را دوست دارم ( با خنده ) .
ایده ی تنظیم عجیب و غریب و جالب بهرام گور از کجا آمد ؟
شعر بهرام گور در مجموع دو بیت بود . دنبال بقیه ی شعرش بودیم تا محسن شعر را کامل بخواند . اما به این نتیجه رسیدیم که این قطعه را تنظیم محور کنیم و محسن فقط همان دو بیت را بخواند . فکر می کنم که کار جدیدی بین کارهای من و محسن بود .
با تنظیم ” نگار ” نشان دادی در تنظیم قطعات ریتمیک هم تبحر خاصی داری ؟ تنظیم این قطعه پیشنهاد محسن چاوشی بود ؟
بله پیشنهاد محسن چاوشی بود . البته در تنظیم این کار سعی کردیم در عین ریتمیک بودن ، بافت ایرانی نیز وجود داشته باشد .
تنظیم های کوشان حداد و محسن چاوشی را پسندیدی ؟
تنظیم های هر دو خیلی خوب بودند . تنظیم هایشان را خیلی دوست داشتم . خیلی زحمت کشیدند و تنظیم های خیلی خوبی انجام دادند .
تنظیم های آلبوم در مجموع خیلی خوب و به روز به نظر می رسند .
هدفمان همین بود . نمی دانم تا چه حد موفق بوده ایم ولی می خواستیم کار جدیدی در تنظیم های این آلبوم انجام دهیم . در کل کار کردن روی اشعار کلاسیک خیلی دشوار است و دقت و ظرافت خاصی می طلبد.
و البته تنظیم تراک یک آلبوم با بازخوردهای متفاوتی روبرو شد . عده ای امیر جمالفرد را تحسین کردند و عده ای این تنظیم را دوست نداشتند .
تنظیم این قطعه هم کار قشنگی بود . به هر حال چون تنظیم ، تنظیم مدرنی بوده ، شاید خیلی ها فکر کنند نباید این تنظیم برای شعری از مولانا انجام شود . ولی تصور من این است که یکی از دلایلی که باعث می شود موسیقی اصیل ایرانی از موسیقی روز عقب بماند ، این است که همه توقع دارند همیشه آن سیستم و رنگ و بوی سنتی در کار باشد . فکر می کنم با این روش بتوان فضایی جدید به وجود آورد . اینکه تلفیق شعری از مولانا با موسیقی مدرن شاید یک رنگ و بوی جدیدی به وجود بیاورد که من فکر می کنم امیر جمالفرد در این کار بسیار موفق عمل کرد .
امسال در سه آلبوم خیلی خوب تنظیم داشتی . من خود آن سیزدهم ، حباب و دلت با منه . کدام آلبوم را بیشتر دوست داشتی ؟
من کلا هر سه تا آلبوم و تمام کارهایم را دوست داشتم ولی خب ۱۳ بخاطر آن ۵ سالی که همه منتظرش بودند و اینکه تنظیمهایی داشتم که با تنظیمهای آن ۲ آلبوم تفاوت داشت ، برای خودم هم جالبتر بود و دوست داشتم بازخورد این آلبوم را ببینم .
بین تمام قطعاتی که امسال تنظیم کردی کدام قطعه را بیشتر دوست داشتی و برایت خاص تر بود ؟
( با مکث ) بهرام گور
و آخرین سوال . امسال قطعه ای بود که بعد از شنیدنش با خودتان بگویید کاش من این قطعه را تنظیم می کردم ؟
نه ( با خنده ) . خوشبختانه هر کاری را که دوست داشتم تنظیم کردم .
منبع: اختصاصی موسیقی پارس
دوستان کسی از آمار فروش خبر داره
محسن اعلام نمیکنه آمار فروش رو هیچ وقت اما تیراژ اولش رو میدونم 100000نسخه بودهنقل قول:
تو ایران اصلا فروش البوم ها اعلام نمیشه فقط بعضی مواقع میگن که پرفروشترین البوم سال چیه که سال 87 و 88 و 89 پرفروشترین البومای سال واسه چاوشی بود 89 هم اصلا جایی اعلام نشدنقل قول:
نقل قول:
!! تیراژ صد هزار تایی واسه خواننده های نه چندان مطرح هم بیشتره
البومای چاوشی کمتر از 600 هزار تا 500 هزار تا نیست مثلا حریص که از معدود البومایی بود که تیتراژ اولیه رو زدن 600 هزار نسخه بود که فروش هم رفت همش و تیراژ دوم هم کشید
واسه پرچم که 800 هزار تا بود که تو سایت تصویر گستر پاسارگاد مدیرش اعلام کرد
من خود ان سیزدهم هم با توجه به قیمت زیاد دلار و این حرفا احتمالا همون 500 هزار 600 هزار تا هست
محسن چاوشی در نظرسنجی خبرآنلاین رتبه دوم را کسب کرد
رسانه - مرحله نهایی انتخاب چهره سال هم به پایان رسید و کاربران خبرآنلاین از میان 8 نفر، فرهاد مجیدی را به عنوان چهره سال 1391 انتخاب کردند.
1- برای انتخاب چهره سال، چند مرحله انجام گرفت :
1) در گروه های 6 گانه (سیاست، اقتصاد، فرهنگ، جامعه، ورزش و بین الملل) و به صورت باز ، اسامی مورد نظر از مخاطبان در قالب نظر دریافت شد .
2) چهره هایی که بیشترین تکرار را داشتند در نظرسنجی گزینه ای در رقابت قرار گرفتند .
3) در هر گروه 2 یا 3 نفری که بیشترین آرا را به خود اختصاص داده بودند به مرحله ماقبل نهایی راه یافتند و در نظرسنجی گزینه ای رقابت کردند.
4) از آنجا که در این مرحله، شبهه حمله نرم افزاری پیش آمد با هدف تست روایی، نظرخواهی (به صورت ارسال نظر خوانندگان) دریافت شد.
5) در مرحله مرحله نهایی نفراتی که در پنج گروه ، بیشترین آرا را آورده اند بعلاوه نفرات دوم در 3 گروه در مرحله نهایی با یکدیگر رقابت کردند. این مرحله نیز به صورت دریافت نظر بود.
6) نظر هایی که به صورت متوالی از یک IP ارسال شده بود، منتشر نشد.
7) این نظر خواهی تا ظهر شنبه 26 اسفند انجام گرفت.
نتیجه نهایی: از میان 5551 کامنت تایید شده، فرهاد مجیدی با کسب بیش از چهل درصد آرا به عنوان چهره سال 1391 به انتخاب کاربران خبرآنلاین شد.محسن چاوشی با 21 درصد، اکبر هاشمی رفسنجانی با بیش از 15 درصد آرا در رتبه های دوم و سوم قرار گرفتند. محمدبنا، مجید سمیعی، مه آفرید خسروی، محمدباقر قالیباف و محسن رضایی نیز چهارم تا هشتم شدند.نمودارهای مربوطه نیز به این صورت است:
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
رتبه چهره درصد 1 فرهاد مجیدی 40.7 2 محسن چاووشی 21.0 3 اکبر هاشمی رفسنجانی 15.6 4 محمد بنا 9.5 5 مجید سمیعی 5.0 6 مهآفرید خسروی 2.9 7 محمدباقر قالیباف 2.8 8 محسن رضایی 2.5 مجموع 100.0
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] جان میشه خودت رو معرفی کنی بیشتر اشنا بشیم
رسول شریفی هستم از مخاطبای پر و پا قرص محسن چاوشی
اون پستی که واسه سالروز انتشار پرچم سفید گذاشتی رو هم بنده تو فنز زدم واسه همین لازم دیدم یه توضیحاتی رو ارائه بدم
در خصوص زیرصداها و موزیک های خالی
زیرصدا وکالی از خواننده است که برخلاف وکال اصلی فقط برای زیبایی بیشتر ، یا بیان مطلبی با لحن دیگه از اون استفاده میشه
موزیک خالی هم همون آهنگ اصلیه که با استفاده از نرم افزارای حذف وکال مثل Adobe Audition یا AV Music Morpher Gold و ... وکال خواننده رو بر حذف میکنن و بعدش میان اون فرکانسهایی که آسیب دیده رو با تغییر پارامتر های اکولایزر ترمیم میکنن
پ.ن : من اکثر زیرصداهای چاوشی رو دارم هر کی خواست بگه تا آپ کنم بزارم
پوسترها
تمامی پوسترها ساخته ی مخاطبان هست که تو این یکسال منتشر کردن . من هم سعی کردم یکسری ها رو گلچین کنم و واسه این روز مبارک مجددا منتشر کنم
این هم متنی که به همین مناسبت نوشتم :
یکسال پیش تو چنین روز مبارکی پنجمین اثر رسمی محسن چاوشی به نام "پرچم سفید" منتشر شد
روزی که چاوشیون با شاهکار جدید محسن آشنا شدن ...
ابتدا با" مردم آزار"ی ها برخورد کردن
بعد با حس نوستالژیک "جوابم نکن" روبرو شدن
از "خوان هفصد" گذشتن و سپس دوست داشتن یا عشق رو در گزینه های خود دیدن و دوست داشتن با عشق رو انتخاب کردن
خواب های بعد از ظهر و چای های تلخ ولی شیرنش رر تجربه کردن
کمی هم "بگو مگو" کردن
و بعد سوار "قطار"ی که مقصدش برای همه عجیب بود ولی با اعتماد به اینکه محسن چاوشی این مسیر رو انتخاب کرده ، برای سفری پر رمز و راز به گذشته ی تلخ آماده شدن
گذشته ای که پر بود از در به دری ، شبای بمبارون ، صف های غذا و دست های خالی . اما همراه بود با دعای مادر. هشت سال آزاگاری که سخت بود اما گذشت ...
در ادامه "تقاص" خودشون رو از روزگار گرفتن
و در پایان مسیر نتیجه ی تلخ این سفر .... "هر روز پاییزه" . اینجا بود که پل ها ریخت ، کاسه های صبر لبریز شد از دوستی های زرد. در آخر هم زیر آوار رفاقت ها جون دادن
و اینگونه بود که هر روز و هر ماه و سال مون شد پاییز
هرگونه آهنگ ، کاور ، مصاحبه و ... خلاصه هر چیزی در مورد چاوشی که خواستید بنده در خدمتم
برای شروع هم موسیقی بی کلام آهنگهای "نگار" و "شیرمردا" که خودم وکالشون رو حذف کردم رو واستون میزارم
نگار
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
شیرمردا
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
رسول جان ممنون
میشه زحمت رمیدیم و ستمگر رو بکشی؟
یه کار اسپانیایی هم بود که شایعه کرده بودن چاووشیه :n02:
اونو داریش؟
ممنون
آهنگ جدید محسن چاووشی و سینا حجازی به نام خلیج ایرانی در راهه خبر دارین؟ :n19:
راستی مبارکه تاپیک رسید صفحه 600 :n19:
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] آهنگ "خلیج ایرانی" محسن چاوشی و سینا حجازی برای عید نوروز!
منبع : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ای جان :n12::n20:
چقد بگیم محسن کجا این سینا حجازی کجا اصلا فایده نداره....!نقل قول:
تو آهنگ ماهی سیاه کوچولو فقط این آهنگو خراب کرده بود..!
+
نظرم در مورد سیزده کاملا کاملا مثبته...
بعد از حریص دارم با آلبوم جدید محسن چاوشی حال میکنم..!
دوست من یه چیزی این جوری که صدا ها رو حذف میکنی قطعه ی نگارو کلا" نابود کردی به نظر من!نقل قول:
ویولون هاشو کلا" حذف کردی!:n03:
چاوشی: من خود آن سیزدهم!
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
"کاری متفاوت و فوقالعاده و تأثیرگذار که درفضای به هم ریخته موسیقی پاپ کشورمان، نقطه عطفی به شمار میرود"
برخی اتفاقات باعث شد انتشار « [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] » که تولید و ضبطش از پنج سال پیش شروع شد، به تأخیر بیفتد.این آلبوم چهرهای جدید از [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] به مخاطبانش عرضه میکند. شاید به خاطر همین متفاوت بودن او این بار سراغ شعرهایی از وحشی بافقی، مولانا، شهریار، خیام نیشابوری و بابا طاهر رفته است.
خود چاوشی درباره تجربه این فضا و ریسک ورود به این سبک و سیاق میگوید: «قبل از اینکه پیشنهاد این آلبوم به من بشود یک کار در همین فضاها داشتم. بعضی دوستان آن را شنیدند و از آن استقبال کردند و همین باعث شد انرژی من برای کار کردن در این فضاها بیشتر شود. هرچند آن اوایل خیلی امیدی به استقبال از طرف مخاطبان نداشتم ولی به مرور و بعد از پیگیری بیشتر مفهومی این قبیل آثار به این نتیجه رسیدم که قطعاً مخاطب موسیقی من هم میتواند با این اشعار فاخر و کلاسیک ارتباط برقرار کند.» آلبوم با صدای پیانو آرام بخش «غلط کردم غلط» شروع میشود و بلافاصله آوای پیچیده سینتسایزر همراه صدای گرم چاوشی با شعر «وحشی بافقی» ترانه الکترونیکی متفاوتی خلق میکند. اینطور که خود چاوشی میگوید، او در این قطعه نگاهی انداخته به برخی اشتباهاتش در زندگی و عمر کاری.
تکیه کردم بر وفای او، غلط کردم، غلط/ باختم جان در هوای او، غلط کردم، غلط/ عمر کردم صرف او، فعلی عبث کردم، عبث/ساختم جان را فدای او، غلط کردم، غلط. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
قطعات این آلبوم به ترتیب «غلط کردم غلط»، «کو به کو»، «رمیدیم»، «نگار»، «ستمگر»، «شیر مردا»، «من خود آن سیزدهم»، «قراضه چین» و «بهرام گور» در آلبوم گنجانده شدهاند. در مقابل نام تهیه کننده این آلبوم نیز «مهسا پیراسته» درج شده تا «مسعود دهقان» در این اثر به عنوان «مدیر برنامه و هماهنگ کننده» حضور داشته باشد. در ترک بعدی با نام «کو به کو» ، شعر مولانا همراه تک نوازی تنبور و آوای پیچیده الکترونیک، شنونده را وارد فضای شرقی این آلبوم میکند. کلیه ملودیها را خود محسن چاوشی ساخته و بدون شک یکی از نکات مثبت این اثر تنظیمهای قوی آهنگها است. کوشان حداد، شهاب اکبری، امیر جمالفرد و محسن چاوشی این آلبوم را تنظیم کردند. آهنگ سرا از دوستداران موسیقی تقاضا دارد برای احترام به حقوق مولف، آلبوم را به صورت اورجینال تهیه نمایند.
هواداران چاوشی حتماً بعد از شنیدن «نگار» سورپریز خواهندشد: تم شاد شرقی، شعر عاشقانه بابا طاهر و همخوانی خواننده زن، یک آهنگ متفاوت دیگر به این مجموعه اضافه میکند. « [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] » بهترین ترانه این آلبوم است. یک آهنگ رمانتیک و عاشقانه با شعر زیبایی از «شهریار». ملودی زیبا با صدای گرم چاوشی و ویلون پیام طونی غوغا میکند! عنوان سیزده برگرفته از این شعر شهریار است: «من خودم سیزدهم/ یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم/ تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم/ تو جگر گوشه هم از شیر بریدی/ و هنوز من بیچاره همان عاشق خونین جگرم». این ترانه کاری متفاوت و فوقالعاده و تأثیرگذار است که درفضای به هم ریخته موسیقی پاپ کشورمان، نقطه عطفی به شمار میرود. اگر بدون معرفی آهنگ ارکسترال «بهرام گور» را بشنوید هرگز باور نخواهید کرد این کار محسن چاوشی باشد! آخرین ترک آلبوم «بهرام گور»، بیشتر به موسیقی متن یک فیلم حماسی شبیه است، ولی شعر زیبای خیام با صدای سمپاتیک چاوشی با ابهت این آلبوم متفاوت را به پایان می رساند.
برای گوش کردن یا خرید نسخه اوریجینال آلبوم من خود آن سیزدهم: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مسعود دهقان مدیر برنامه چاوشی با گلایه از بحران بزرگی به نام «پخش آلبوم در بازار موسیقی ایران»، گفت: امیدوارم مردم فهیم و دوستداران محسن چاوشی برای احترام به حقوق هنرمندشان هم که شده، آلبوم را به صورت اورجینال تهیه نمایند و از دانلود بیرحمانه آن صرف نظر کنند. آنها نمیدانند با دانلود این آلبوم، در واقع به ۵سال زحمت و تلاش هنرمندشان خیانت کردهاند. اخلاق در هنر چیزی است که باید به آن احترام گذاشت و فقط احترام و قدرشناسی است که میتواند خستگی را از تن هر هنرمندی بیرون بیاورد. دوستداران واقعی محسن چاوشی آلبوم را دانلود نمیکنند و من مطمئنام این کمپینهایی که برای خرید نسخه اصلی و اورجینال شکل گرفته، بزرگترین احترامی ست که میشود به هنر یک هنرمند واقعی گذاشت.»
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ، سوپر استار پاپ ایران، با یک آلبوم متفاوت و خوش ساخت، هواداران خود را شاد کرد!
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
برا تیراژ برنامه ی علیخانی چیزی نخونده؟!
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]