عید صیام آمد و ماه صیام رفت
لطف تمام آمد و فیض تمام رفت
شد عید فطر و لطف خدا باز تازه شد
گرد غم گناه ز جان عوام رفت
Printable View
عید صیام آمد و ماه صیام رفت
لطف تمام آمد و فیض تمام رفت
شد عید فطر و لطف خدا باز تازه شد
گرد غم گناه ز جان عوام رفت
شب قدر است امشب مست مستم اي خدا با تو/
شدم تا مست دانستم كه هستم اي خدا با تو/
سر از خاك زمين تا برگرفتم عشق ورزيدم/
ولي آزاد از هر بند و بستم اي خدا با تو
ای بسا ابلیس آدم رو که هست………….پس به هردستی نباید داد دست
عالم از شور و شر عشق خبر هيچ نداشت..
..فتنه انگيز جهان نرگس جادوي تو بود
تا بدين منزل نهادم پاي را
از دراي كاروان بگسسته ام
گر چه مي سوزم از اين آتش به جان
ليك بر اين سوختن دل بسته ام!
مائیم و می و مطرب و این کنج خراب
جان و دل و جام و جامه در رهن شراب
فارغ ز امید رحمت و بیم عذاب
آزاد ز خاک و باد و از آتش و آب
در حیرتم از َمرام این مردم پست این طایفه ی زنده کش مرده پرست
تا هست به ذلت به کشندش ز جفا چون ُمرد به عزت ببرندش سره دست
من ندانم که کیم
من فقط آن دانم
که تویی شاه بیت غزل زندگیم
شب افسانه پردازان گذشته اشت خراج خواب بی پایان گذشته است
.
.
به سر پنداری از نو را به پرور جهانی کهنه پنداران گذشته است
ما شبی دست برآریم و دعایی بکنیم
غم هجران تورا چاره زجایی بکنیم