-
مینویسم بدون تـــــــــو
بدون حضور تـــــــــــو
با دلی تنهـــــا
با هزار آه
با نگاهی بغض آلود به این فاصله
به این شب ها به این کاغذ های باطله
کاغذ هایی برای کشیدن لطافت نگات
برای بیان مخمل رنگ چشمات
بدون تــــــــو
این واژه دلتنگی چه معنای دلگیری دارد
چه وسعتی...چه رنگ شبگیری دارد
بدون تــــــــــو
سوگی دارد فضای اتاقم
و از با تــــــــو بودن خیال میبافم
اشک تمدید می شود در نگاهم
بدون تـــــــــــو آه بدون تـــــــــو...
پشت یک واژه آه
من تا همیشه تنها
ساده و کودکانه گریه میکنم:45:
-
وقتے عطر تنتــــ را میخواهمـ
به باد همـ التمــــــاس میکنمــــ ،
خدا کـــه جاـے ِ خـــــود دارد ..!!!!
-
نادانی بسیار بد دردیست ولی بد تر از ان همنشینی با نادان است
-
تو مي داني آنها که از چشم مي افتند، دقيقا کجا مي افتند؟!
...
به دنبال خــــــــــودم مي گردم!!!
-
روزے میـــرســـد
کـــﮧ
بـــا لَبخَنـــد تـــو بیـــدار میشـَــوَ ґ!
ایـטּ روز هـَر زَماטּ کـﮧ میخـواهـَد باشــَد
فَقـَط بـاشــَد
-
کودکی که لنگه کفشش را امواج از او گرفته بود روی ساحل نوشت:
دریا دزد کفشهای من!
مردی که از دریا ماهی گرفته بود روی ماسه ها نوشت:دریا سخاوتمندانه ترین سفره هستی!
موج آمد و جملات را با خود شست...
تنها برایم این پیام را باقی گذاشت:
برداشتهای دیگران در مورد خودت را در وسعت خویش حل کن تا دریا باشی...
-
زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست
و دلم بس تنگ است
باز هم می خندم
آنقدر می خندم که غم از روی رود ...
زندگی باید کرد
گاه با یک گل سرخ
گاه با یک دل تنگ
گاه باید رویید در پس این باران
گاه باید خندید بر غمی بی پایان ...
-
از همان ابتدا دروغ گفتند!
مگر نگفتند که "من" و "تو" ، "ما" می شویم؟!
پس چرا حالا "من" این قدر تنهاست!
از کی "تو" اینقدر سنگ دل شد؟!...
-
آنقـدر پشتـ ِ پنجـره نشستـه امـ كه مـادر به جـــاي شمعداني هـا مرا آب ميدهد ؛
بیـــــا
مطمئن باش كه مـادر خاك مرا عوض نكـرده استـــــ !
هادی سلیمانی راد
-
آدمــها کنــارت هستند.
تا کـــی؟
تا وقتـــی که به تو احتــیاج دارند.
از پیشــت میروند یک روز...
کدام روز؟
وقتی کســی جایت آمد....
دوستــت دارند.
تا چه موقع؟
تا موقعی که کسی دیگر را برای دوســت داشـتن پیــدا کنـند...
میگویــند عاشــقت هســتند برای همیشه.
نه...
فقط تا وقتی که نوبت بــــــازی با تو تمام بشود.
و این است بازی باهــم بودن......