عشق یعنی پاکی و صدق و صفا
خود شناسی حق شناسی از وفا
عشق یعنی دور بودن از خطا
بنده بودن خلوت دل با خدا
عشق یعنی نفس را گردن زدن
پاک و طاهر گشتن روح و بدن
عشق یعنی صیقل زنگار دل
دیدن اسرار غیب در جام دل .....!
Printable View
عشق یعنی پاکی و صدق و صفا
خود شناسی حق شناسی از وفا
عشق یعنی دور بودن از خطا
بنده بودن خلوت دل با خدا
عشق یعنی نفس را گردن زدن
پاک و طاهر گشتن روح و بدن
عشق یعنی صیقل زنگار دل
دیدن اسرار غیب در جام دل .....!
لطفا از دادن چندین پست پشت سر هم در یک مدت کوتاه خودداری کنید
ممنون
مصرع اول این شعر شما از نظر وزن و عروض مشکل دارهنقل قول:
وزن این شعر مفعول و مفاعیل و مفاعیل و فعول هست
نقل قول:
حق با شماست ظاهرا وزن شعر مشکل داره
گمونم درستش به این صورت هست :
فهمیدن عشق را چه مشكل كردند
ما را ز درون خویش غافل كردند
انگار كسی به فكر ماهی ها نیست
سهراب بیا كه آب را گل كردند
نقل قول:
میشه بگین چرا؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!وقتی یه تاپیک با این عنوان هست و منم مثلا در این زمینه میتونم فعالیت کنم چرا نباید پست بدم؟چرا نباید وقتی تو یه زمینه میتونم فعال باشم فعالیت کنم؟باید ده بار ساین آپ بشم دوباره بیام بعد پست بدم؟یا کلاس بذارم و روزی یه دونه پست بذارم!اینا واسه من ابهامه میشه توضیح بدین؟ممنون
نقل قول:
ممنون از تذکرتون
دل من میل تو دارد,چه بجوئی چه نجوئی
دیده ام جای تو باشد , چه بمانی چه نمانی
من که بیمار تو هستم, چه بپرسی ,چه نپرسی
جان به راه تو سپارم , چه ندانی چه بدانی
می توانی به همه عمر دلم را بفریبی , ور بکوشی ز دل من بگریزی , نتوانی
دل من سوی تو آید , بزنی یا بپذیری
بوسه ات جان بفزاید , بدهی یا بستانی
جانی از بهر تو دارم , چه بخواهی چه نخواهی
شعرم آهنگ تو دارد چه بخوانی چه نخوانی
با سلام و قبولي طاعات و عبادات و پيشا پيش تبريک به مناسبت فرا رسيدن عيد سعيد فطر به بچه هاي گل انجمن
عمري است تا من در طلب هر روز گامي ميزنم
دست شفاعت هر زمان در نيك نامي ميزنم
بي ماه مهر افروز خود تا بگذرانم روز خود
دامي به راهي مينهم مرغي به دامي ميزنم
اورنگ كو گلچهر كو نقش وفا و مهر كو
حالي من اندر عاشقي داو تمامي ميزنم
دانم سر آرد غصّه را رنگين بر آرد قصه را
اين آه خون افشان كه من هر صبح و شامي ميزنم
هرچند كان آرام دل دانم نبخشد كام دل
نقش خيالي ميكشم فال دوامي ميزنم
با انكه از وي غايبم وز مي چو حافظ تايبم
در مجلس روحانيان گه گاه جامي ميزنم
************************************
به نام خدايي كه عشقو آفريد تا آدمارو بي فرار كنه
وقتي جمعي از اهل زمين از خودي پاك دامني در بي خودي نا پاكي خزيدند دلم گرفت.....
و نمي دانم چرا در لحظه ي نگاه دوختن به آسمان دلم شكست.....!
دلم از اندوه بي شمار آنكه ندانست و آنكه نداشت و آنكه نتوانست از ته دل بخندد گرفت
گاهي وقتا با خودم فكر مي كنم اين عشق چي مي تونه باشه كه آدم وقتي عاشقه خوشحاله و بي خيال اما وقتي اونو از دست داد نا راحت هستو ............
چرا ... درد عشقو من كشيدم......درد تنهايي رو هم كشيدم.....
اما آخرين حرفم به اون اين بود كه بهش گفتم به قرآن دوست دارم
پروانه به شمع بوسه زد و بال و پرش سوخت
بيچاره از اين عشق سوختن آموخت
فرق منو پروانه در اينست
پروانه پرش سوخت ولي من جگرم سوخت
تورا گم کرده ام امروز ... وحالا لحظه هاي من ...گرفتار سکوتي سرد وسنگينند... وچشمانم که تا ديروز به عشقت مي درخشيدند ...نمي داني چه غمگينند!!! چراغ روشن شب بود ..برايم چشم هاي تو نمي دانم چه خواهد شد پر از دلشوره ام... بي تاب ودلگيرم... .... کجا ماندي که من بي تو هزاران بار،در هر لحظه مي ميرم