پیج شخصیشه که ادلیستشم پرهنقل قول:
Printable View
پیج شخصیشه که ادلیستشم پرهنقل قول:
خب آدرس بدین، فکر کنم بتونیم فالوش کنیمنقل قول:
اینم واسه منم سوالهنقل قول:
پارسال یکی از بچه ها بود ریز به ریز آهنگهای پرچم سفید رو در میاورد
بعد میخاست بره ته و توی اون صداهای ترک 6 هم در بیاره،
کی بود؟
آقا بیا بی زحمت اینم دست بگیر بگو این آقاهه چی میگه :دی
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
فکر کنم خودشم نمیدونه همین طوری گفت نمیتونم بگم :n19:
شعرای خوب داشت.
تنظیمای شهاب هم خیلی خوب بودن.
اما کوشان خیلی تکراری داره کار میکنه.
صدای محسن رو هم زیاد دوست ندارم اما آلبوم خوبی بود.
من بودم :n02: ...نقل قول:
اینم واسه منم سواله
پارسال یکی از بچه ها بود ریز به ریز آهنگهای پرچم سفید رو در میاورد
بعد میخاست بره ته و توی اون صداهای ترک 6 هم در بیاره،
کی بود؟
آقا بیا بی زحمت اینم دست بگیر بگو این آقاهه چی میگه
والا معنیشو که نمیدونم.
بعد 5 دقیقه آهنگ یه دفعه یه صدا از خودش در اورده بگه ما هم هستیم تا بهش توجه بشه :n02:
دوستان سلام . من تازه به تاپیک سر زدم و آلبوم رو هم دیروز گرفتم . نظرم در مورد کل آلبوم اینه که واقعا حرف نداره . لااقل میتونیم خیلی خوب ازش دفاع کنیم و توی روال کاری محسن یه حرکت رو به جلو و پیشرفت هست براش .
فقط خواستم یه نکته رو بگم : توی همین آهنگ بهرام گور دقیقه 4 یه تکه آهنگ هست بعد از اون آفریقاییه و قبل از خوندن محسن . من این رو قبلا هم شنیده بودم . توی آهنگ seven lives از Enigma هستش درست ثانیه 40 اون آهنگ هست . ( نمیخوام بگم محسن کپی زده . چون بحث این آهنگ بود گفتم این نکنه رو بگم . شاید اون آفریقاییه هم با یه آهنگ دیگه مشترک باشه . همین )
غلط کردم غلط
وحشی بافقی
تکیه کردم بر وفای او غلط کردم ، غلط/باختم جان در هوای او غلط کردم، غلط
عمر کردم صرف او فعلی عبث کردم ، عبث/ساختم جان را فدای او غلط کردم ، غلط
دل به داغش مبتلا کردم خطا کردم ، خطا/سوختم خود را برای او غلط کردم ، غلط
اینکه دل بستم به مهر عارضش بد بود بد/جان که دادم در هوای او غلط کردم ، غلط
یعنی اینکه به زیباییش و محبتی که توو صورتش بود و باعث میشد فکر کنم مهربونه و خوبه دل بستم اشتباه بود
از بــرایخــاطــر اغــیـار خــوارم مــی کــنـی/من چه کردم که اینچـنین بـی اعتـبـارم می کنی
یعنی به خاطر دیگران ( اغیار جمع غیر . غیر از من ) با من اینطوری میکنی و منو پس میزنی
روزگـاری آنـچـه بــا مـن کـرد اسـتــغـنـای تــو/گـر بــگـویـم گـریـه هـا بــر روزگـارم مـی کــنـی
استغنا یعنی بی نیازی ! یعنی روزگاری اینکه تو به من نیازی نداشتی باعث شد منو نخوای و این کارت کاری باهام کرد که ...
سوی بزمت نگذرم از بس که خوارم کرده ای/تا نداند کس که چون بی اعتبارم کرده ای
بزم یعنی جشن و محل استقرار ! میگه از طرف تو هم نمیگذرم از بس خوارم کردی ! اخه نمیخوام کسی بفهمه که چگونه ذلیلم کرده ای
ناامیدم بیش از این مگذار خون من بریز/چون به لطف خویشتن امیدوارم کرده ااااای
این بیت خیلی قشنگه ! میگه نامید شدم بیش از این نذار که اینجوری باشه حالم من حتی به این که جونمو هم بگیری راضی ام پس خونمو بریز و جونمو بگیر چون منو به لطفت امیدوار کردی پس این لطف و در حقم بکن
کوو به کوو
مولانا
در مورد مولانا و این شعر میشه گفت که خطاب شعر های او دختر نبوده بلکه خدا بوده
این شعر هم جاهایی که از او استفاده میشه منظور خداس . تعبیر دلخواهه میتونی به معشوق هم خطاب بدی
دوش چه خورده ای دلا راست بگو نهان مکن چون خمشان بی گنه روی بر آسمان مکن
خمشان بی گنه یعنی مظلوم نمایی نکن ! راست بگو چی خوردی دیشب
باده خاص خورده ای نقل خلاص خورده ای بوی شراب می زند خربزه در دهان مکن
نقل خلاص چیزی که با شراب میخوردن قدیما ! مثله قند با چایی !! میگه بوش داره میاد الکی خربزه نخور که بوش بره
دوش شراب ریختی وز بر ما گریختی بار دگر گرفتمت بار دگر چنان مکن
به دلش میگه دیشب شراب رو ریختی و با من ننشستی و رفتی سمت یه دلربایی ( میگن دلم رفت شنیدین ؟) میگه گرفتمت نذاشتم دل ببندی پشیمونت کردم اما تو باز اینکارو نکن
کار دلم به جان رسد کارد به استخوان رسد ناله کنم بگویدم دم مزن و بیان مکن
استعاره از زجر و سختی و عذابه ! ضمیر بگویدم خطاب به خدا داره که میگه بهم میگه که دم نزنم
ای دل پاره پاره ام دیدن او است چاره ام او است پناه و پشت من تکیه بر این جهان مکن
خطاب او توو این بیت خدا هستش اما میتونه معشوق هم باشه
همین كژ و راست می روی، باز چه خورده ای؟ بگو مست و خراب می روی، خانه به خانه كو به كو
عمر تو رفت در سفر، با بد و نیك و خیر و شر همچو زنان خیره سر حجره به حجره، شو به شو
به دلش میگه که تلو تلو میخوری باز چی خوردی ؟ خونه به خونه کوچه به کوچه کجا میچرخی الکی عمرت داره اینجوری هدر میره با کلی دردسر ووو همچو زنایی که بدکاره ان ازین چادر به اون چادر میرن و از دست این شوهر (شو) به اون شوهر (صیغه) میرن شدی چرا ؟
با كه حریف بوده ای؟ بوسه ز كه ربوده ای؟ زلف كرا گشوده ای؟ حلقه به حلقه مو به مو
به دلش میگه نه به معشوقش ! میگه باز با کی بودی ؟ کی رو بووس کردی و موهاشو باز کردی
رمیدیم
وحشی بافقی
این شعر نیاز به معنی نداره جز بیت آخر !! رم دادن یعنی پروندن !!
یه نکته جالب درباره این شعر هست . وحشی برای قرن یازدهمه و یه سنتی که تازه توو اون قرن مد شده بوده این بوده که دیگه منت معشوق رو نمیکشیدن ... این شعر هم دقیقا همین مضمون رو داره
از سر كـوی تو با دیـــده تر خواهم رفت چهـره آلـوده به خوناب جگـر خواهـم رفـت
ما چون ز دری پای کشیدیم کشیدیم امید ز هر کس که بریدیم ، بریدیم
دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند از گوشهٔ بامی که پریدیم ، پریدیم
رم دادن صید خود از آغاز غلط بود حالا که رماندی و رمیدیم ، رمیدیم
میگه اینکه صید خودتو (اشاره به خوده عاشق) پروندی از اولش اشتباه بود اما حالا که پروندی و پردیم دیگه پریدم و برنمیگردم
نگار
بابا طاهر
این شعر هم نیاز به معنی خاصی نداره جز چند مصرع
نگار تازه خیز من کجایی/به چشمان سرمه ریز من کجایی
نگار تازه خیز یعنی معشوق زیبای من !!
در گذشته به جا خط چشم از سرمه استفاده میشه میگه ای کسی که به چشمانت سرمه بوده کجایی
یه چیز توو مایه های شعر فریدون که میگه اهای وصله به موهای تو سنجاق شقایق یعنی ای کسی که به موهات سنجاق شقایق وصله
نفس بر سینه ی عاشق رسیده آی رسیده/دم مردن عزیز من کجایی ای كجایی
بمیرم تا تو چشم تر نبینی/شراره آ پرآذر نبینی
میگه الهی بمیرم و فدات شم تا یه وخ تو چشم تر منو نبینی . شراره آه پرآذر ینی آتش آه سوزناک .. منظورش اینه که اه های پرسوز منو نبینی
چنان از آتش عشقت بسوزم/که از من رنگ خاکستر نبینی
به والله که جانانم تویی تو/بسلطان عرب جانم تویی ت
تو دوری از برم دل در برم نیست/هوای دیگر جز تو در سرم نیست
به جان دلبرم کز هر دو عالم/تمنای دیگری جز دلبرم نیست
ستمگر
شهریار
برو ای یار که ترک تو ستمگر کردم/حیف از آن عمر که در پای تو من سرکردم
عهد و پیمان تو با ما و وفا با دگران/ساده* دل من که قسم های تو باور کردم
به خدا کافر اگر بود به رحم آمده بود/زآن همه ناله که من پیش تو کافر کردم
تو شدی همسر اغیار و من از یار و دیار/گشتم آواره و ترک سر و همسر کردم
این بیت یعنی تو همسر دیگران (اغیار) شدی و به این دلیل من آواره شدم از شهر و دیار و هم تورو هم خودم رو ترک کردم و رها کردم
از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران/رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران
میگه رفتم ولی دل نگرون توام و دلم پشت سرم مونده
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی/تو بمان و دگران وای به حال دگران
شیر مردا
مولانا
چون ملک ساخته خود را به پر و بال دروغ .. همه دیوند که ابلیس بود مهترشان
میگه مثله فرشته ها (یا شایدم منظورش شیطانه چون شیطان هم ملک بوده در ابتدا) خودشو با دروغ پوشونده
اینجا همه دیوند واسه همین ابلیش بزرگترشون شده و اینجوری تحت فرمان دارتشون
همه قلبند و سیه چون بزنی بر سر سنگ .. هین چرا غره شدستی تو به سیم و زرشان
همه تقلبی اند(قلبند) مثله پول سیاه .. که بمثله سکه تقلبی بزنی به سنگ صدا میده و معلوم میشه ... آگاه باش(هین) که چرا گول خوردی (غره شدستی) تو به این پول و مادیات تقلبیشون
شیرمردا تو چه ترسی ز سگ لاغرشان .. برکش آن تیغ چو پولاد و بزن بر سرشان
تو یه شیرمردی گول ظاهرشون رو نخور که مثه سگ لاغر و فریاد توو خالی هستش ! حرف برن و دهان باز کن (تیغ چو پولاد استعاره از زبان) و جوابشونو بده
من خود آن سیزدهم
شهریار
یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم/تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم
شاید خیلی ها مضمون مصرع اول رو نفهمند !! میگه یا رو همسر نگرفتم با کسی دوست نشدم چون ( که یعنی به چونکه) دل و حواسم چایی گیر بود !!! مصرع دوم هم میگه تو برام مثه مادر شدی و من با همه ی بزرگیم مثه یه بچه که تو مادرشی بهت نیاز دارم مثه نیاز یه بچه به مادرش
تو جگر گوشه هم از شیر بریدی و هنوز/من بیچاره همان عاشق خونین جگرم
حالا اینجا تشبیه رو برعکس میکنه ! معشوقشو به بچه تشبیه میکنه و میگه از شیر من بریدی یعنی دیگه منو نخواستی و من بیچاره اما هنوز مثه یه مادر دوست دارم
پدرت گـوهـر خود تا به زر و سیم فروخت/پدر عشق بسوزد که درآمد پدرم
عشق و آزادگی و حسن و جوانی و هنر/عجبا هیچ نیرزید که بی سیم و زرم
سیزده را همه عالم به در امروز از شهر/من خود آن سیزدهم کز همه عالم بدرم
تا به دیوار و درش تازه کنم عهد قدیم/گاهی از کوچه معشوقه خود می گذرم
تو از آن دگری رو مرا یاد تو بس/خود تو دانی که من از کان جهانی دگرم
مصرع دوم یعنی اما خودت میدونی که عشق من یه چیز دیگه بود از یه دنیای دیگه بود پاک و صادقانه
از شکار دگران چشم و دلی دارم سیر/شیرم و جوی شغالان نبود آبخورم
شکار دیگران یعنی چیزی که بقیه پسند کردن منظورش به معشوقشه !! میگه من چشمم دنبال چیزی که بقیه خواستن نیس و اینجا یه ذره به معشوقش بد حرف میزنه و میگه من شیرم با چیزی که شغالایی مثه این نامردا دنبالشن یعنی تو که نخواستی باهام بمونی دیگه کاری ندارم
قراضه چین
مولانا
ای عاشقان ای عاشقان آن کس که بیند روی او/شوریده گردد عقل او آشفته گردد خوی او
معشوق را جویان شود دکان او ویران شود/بر رو و سر پویان شود چون آب اندر جوی او
در کل میگه کسی که روی او را ببینه عقلشو از دست میده اخلاقش عصبی میشه و دنبال معشوق به قدری میره که از کار و زندگیش میقته و دکانش ویران میشه و سرورووش عجول و به هم ریخته میشه مثه آبی که توی جوبه و هر حالتی جوب بگیره آب هم همون حالتو میگیره
شاهان همه مسکین او خوبان قراضه چین او/شیران زده دم بر زمین پیش سگان کوی او
شاهان پیش دارایی های او ( زیبایی و .. ) فقیرند و شیران در مقابل حتی سگان محل زندگی او حرفی برای گفتن ندارند
این عشق شد مهمان من زخمی بزد بر جان من/صد رحمت و صد آفرین بر دست و بر بازوی او
بهرام گور
خیام
آن قصر که جمشید در او جام گرفت /آهو بچه کرد و روبه آرام گرفت
میگه قصری که اونقدر مجلل بود یعنی قصری که جمشید در ان پادشاهی میکرد
امروز آهو در آن بچه کرده و شیر زندگی میکنه یعنی ویرانه شده خرابه شده جای حیووناس
بهرام که گور می گرفتی همه عمر /دیدی که چگونه گور بهرام گرفت
بهرام که این همه وخت عمو اینو اوونو میگرفت دیدی آخر سر چطوری مرگ بهرام رو گرفت ؟
البته اینو میشه یه جور دیگه هم معنی کرد
میگن که بهرام عاشق شکار گورخر بوده و مرگش اینجوری بوده که وختی دنبال یه گور خر بوده تو یه مرداب گیر میکنه !
ممکنه معنی بیت این باشه که بهرام که این همه وخت گور خر میگرفت دیدی اخرش یه گور خر باعث شد بهرام بمیره ؟؟
ای دیده اگر کور نئی گور ببین/وین عالم پر فتنه و پر شور ببین
میگه اگه کور نیستی این عالم پر از فتنه و دشمنی رو ببین
شاهان و سران و سروران زیر گلند/روهای چو مه در دهن مور ببین
شاهان و سرواران همشون اخرش مردن و مردم زیبا رو مثله ماه همشون خوراک مورچه ها شدند
برداشت من با توجه به اینکه شهریار روز 13 ، عشق قدیمش رو با بچش میبینه این شعر رو میخونه اینجوریه :نقل قول:
یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم : منظورش اینکه همسر و دوست نگرفتم چون حواسم پیش تو بود
تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم : یعنی تو ازدواج کردی بچه دار شدی (مادر شدی ) اما من با اینکه پیر شدم اما هنوز ازدواج نکردم (پسره هنوز :دی )
تو جگر گوشه هم از شیر بریدی و هنوز : یعنی تو بچت رو از شیر گرفتی (بچش 2 سالش شده :دی ) نکته : یعنی میخواد به مدت زمانی که هنوز عاشقه اشاره کنه
من بیچاره همان عاشق خونین جگرم:اما من هنوز هم عاشق دل خستم
پدرت گـوهـر خود را به زر و سیم فروخت/پدر عشق بسوزد که درآمد پدرم : پدرت دخترش رو داد به یه ادم پولدار و ... ( یعنی داده به یه داماد پولدار ::n02: ) ... لعنت به این عشق که پدرم رو دراورد
عشق و آزادگی و حسن و جوانی و هنر/عجبا هیچ نیرزید که بی سیم و زرم : عشق و ازادگی و جوانیم و هنری که داشتم هیچکدوم ارزشی نداشتن چون من مال و اموال نداشتم :n27:
سیزده را همه عالم به در امروز از شهر/من خود آن سیزدهم کز همه عالم بدرم : 13 به در رو همه عالم و ادم از خونه هاشون میزنن بیرون به خاطر نحصی اما من خودم نحصم که از همه عالم دورم
تا به دیوار و درش تازه کنم عهد قدیم/گاهی از کوچه معشوقه خود می گذرم: واسه اینکه نحصی خودم رو دوباره یادم بیاد گاهی وقتا از کوچه معشوقه خودم رد میشم
تو از آن دگری رو مرا یاد تو بس/خود تو دانی که من از کان جهانی دگرم : تو مال کَس دیگه شدی اما یادِ تو بس خواهد بود / خودت میدونی که من با بقیه فرق دارم
از شکار دگران چشم و دلی دارم سیر/شیرم و جوی شغالان نبود آبخورم: اینجا هم که درسته حرف شما : شکار دیگران یعنی چیزی که بقیه پسند کردن منظورش به معشوقشه !! میگه من چشمم دنبال چیزی که بقیه خواستن نیس و اینجا یه ذره به معشوقش بد حرف میزنه و میگه من شیرم با چیزی که شغالایی مثه این نامردا دنبالشن یعنی تو که نخواستی باهام بمونی دیگه کاری ندارم
كسي آماري از فروش آلبوم نداره؟؟؟؟
دیروز محسن گفتش تیراژ اول تموم شده و آلبوم رفته برا تیراژ دوم ...نقل قول:
ولی کسی نمیدونه تیراژ اول چند نسخه بوده ... کسی میتونه زنگ بزنه به شرکت؟
:n13:
هدیه ی محسن چاوشی و کوشان حداد
ورژن هاوس آهنگ ستمگر! همانی که آن را قبل از آلبوم برگ برنده ی سیزده نام برده بودیم ولی تنظیم آن در آلبوم عوض شد که حالا با تصمیمی جالب این شاهکار امروز برای دانلود روی سایت ها قرار خواهد گرفت
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
شعر من خودآن سیزدهم در سیزده بدر در طی این اتفاق از جانب شهریار سروده شده است که شنیدن داستان آن خالی ازلطف نیست.
خیال شهریار در آسمان جوانی هایش بال می گشاید ،شادابی کمرنگی در چهره اش پدید می آید وزبانش عنان اختیار از کف می دهدو می گوید:
وقتی که در کشاکش میدان عشق مغلوب شدم واطرافیان نامرد معشوقه ام به نا مرادی ام کشاندند وحسن و جوانی وآزادگی وعشق وهنرم همه در برابر قدرت اهریمنی زر وسیم تسلیم شدند در خویشتن شکستم،گویی که لاشه خشکیده ام را برشانه های منجمدم انداخته وبه هر سو می کشاندم.بهارم در لگدکوب خزان،تاراج طوفان ناکامی شده بود ونیشخند دشمنانم،چونان خنجر زهر آلود دلم را پاره پاره می کرد.
روزگار طاقت سوزی داشتم،آواره شهرها شده بودم،ازادامه تحصیل در دانشکده طب وا مانده بودم وازعشق شورآفرینم هیج خبری نداشتم .ازدواج کرده بود نمی دانستم خوشبخت است یا نه؟
تقریباً سه سال پس از این شکست سنگین به تهران سفر کرده بودم،روزسیزده بدر بادوستان تصمیم گرفتیم که برای گردش به باغی واقع درکرج برویم تا انبساط خاطری شود.
در حلقه دوستان بودم اما اضطرابی جانکاه مرا می فرسود، تشویشی بنیان کن به سینه ام چنگ انداخته وقلبم را می فشرد،از یاران فاصله گرفتم،رفتم در کنج خلوتی زیر درختی، تنها نشستم وبه یاد گذشته های شور آفرین اشک ریختم،پر ازاشتیاق سرودن بودم،ناگهان توپی پلاستیکی صورتی رنگ به پهلویم خورد و رشته افکارم را پاره کرد،دخترکی بسیار زیبا وشیرین با لباسهای رنگین در برابرم ایستاده بود وبا تردید به من وتوپ مينگریست ،نمی توانست جلو بیاید وتوپش را بردارد. شاید از ظاهر ژولیده ام میترسید،توپ را برداشتم و با مهربانی صدایش کردم،لبخند شیرینی زد،جلو آمد تا توپ را بگیرد،از معصومیت وزیبایی خاص دخترک،دلم به طرز عجیبی لرزید.دستی به موهایش کشیدم،توپ را از من گرفت وبه سرعت فرار کرد.
با نگاه تعقیبش کردم تا به نزدیک پدر ومادرش رسید.وخود را سراسیمه در آغوش مادر انداخت.وای ...
ناگهان سرم کیج رفت،احساس کردم بین زمین وآسمان دیگر فاصله ای نیست...
استاد در این لحظه مثل صاعقه زدگان به نقطه ای خیره شد،دیگر زبانش نمی جنبید،گویی حس بودن به حس فرسودن مبدل شده بود!!
گفتم:استاد...استاد...چرا ؟چراسرتان گیج رفت؟ تمنا دارم،ادامه دهید.
من ودوستم،دیدیم که گوهرهای اشک در لابه لای چشمهایش درخشیدن گرفت وباصدای خفه ای که انگار ازدرون چاهی عمیق شنیده می شود،گفت:
اوبود...عشق از دسترفته من...همراه با شوهر وفرزندش...!
مو براندام من ودوستم راست شده بود،ما نیز درد عشق را همنوا باگریه استاد میگریستیم!!
استاد تکرار کرد:آری...اوبود،کسی که سنگ عشق در برکه احساسم افکند وامواج حسرت آلود ناکامیش،مرزهای شکیبایم را ویران ساخت واین غزل را در آن روز در باغ کرج سرودم.
یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم
تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم
تو جگر گوشه هم از شیر بریدی و
هنوزمن بیچاره همان عاشق خونین جگرم
خون دل میخورم و چشم نظر بازم جام
جرمم این است که صاحبدل و صاحب نظرم
منکه با عشق نراندم به جوانی هوسی
هوس عشق و جوانی است به پیرانه سرم
پدرت گوهر خود تا به زر و سیم فروخت
پدر عشق بسوزد که درآمد پدرم
عشق و آزادگی و حسن و جوانی و هنر
عجبا هیچ نیارزید که بی سیم و زرم
هنرم کاش گره بند زر و سیم بود
که به بازار تو کاری نگشود از هنرم
سیزده را همه عالم به در امروز از شهر
من خود آن سیزدهم کز همه عالم بدرم
تا به در و دیوارش تازه کنم عهد قدیم
گاهی از کوچه معشوقه خود می گذرم
تو از آن دگری رو مرا یاد تو بس
خود تو دانی که من از کان جهانی دگرم
از شکار دگران چشم و دلی دارم سیر
شیرم و جوی شغالان نبود آبخورم
خون دل موج زند در جگرم چون یاقوت
شهریارا چکنم لعلم و والا گهرم...
سیزده را همه عالم بدر امروز از شهر
من خود آن سیزدهم كز همه عالم به درم...
من نمیفهمم این چاوشی نیوز چرا این کارا رو میکنه؟ درست نیست وقتی بهشون اعتماد شده و این آهنگها چند وقت پیش در اختیارشون قرار گرفته خیانت در امانت کنن و آهنگی که محسن میخواد به عنوان هدیه به هوادارا بده رو براش دمو منتشر کنن ، اگر همین ورژن باشه خیلی خوبه خصوصا لحن زیبای محسن :n12: توی یکی از ابیات که توی آلبوم حذف شدهنقل قول:
این هم عکس از البوم ما :
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ولی برا درک معنی بیشتر اهنگها ادم باید خیلی درکش بالا و تو شعر وشاعری باشه ها . اگه رشتش ادبیات باشه که بهتر
الان دیگه تو کتابا کمتر از ادبیات قدیم استفاده میشه برای همین زیاد با این سبکها آشنایی ندارن ولی کسانی که مثلاً دهه 50 تا 60 اوان اوایل تا وسطای 60 بهتر میتونن این اشعار رو درک کنن
البته خدای نکرده قصد جسارت به کسی رو نداشتم دوستان دلگیر نشن
نه اونقدرام که فک میکنی پیچیده نیس.نقل قول:
متاسفانه امروز چون اکثر خوننده ها شعرای چرت و پرت میخونن گوش همه ادم کرده به این شعرا و وقتی به شعرای بزرگای ادبیات میرسه یا نمیتونن باهاش ارتباط برقرار کنن یا خوششون نمیاد.
برای اینکه بفهمی کافیه تو اینترنت سیرچ کنی و معنی کلمه هارو ببینی. :n01:
در کل تو شعرای قدیم بیشتر کلمه های قلمبه سلمبه استفاده میکردن و فهمیدن معنی شعر وابسته به فهمیدن معنی این کلماته
ولی تو سبک جدید شعر ( بگذریم از تعداد زیاد شعرای چرت و پرت ) بیشتر معنای فلسفی شعر مهمه . ممکنه تمام کلماتو معنیشو بدونی ولی معنی شعرو نمیفهمی چون فلسفیه و با مغزت باید درگیرش شی . در کل من اینجور شعرای قدیمی رو کمتر میپسندم به نظرم شعرای فلسفی زیبایی خاص خودشونو دارن هر چند متاسفانه زیاد تو پاپ نمیبینیم ( البته اینجور شعرا بیشتر تو رپ سیاسی اجتماعی هست الان )
در کل نظر شخصیم بود
در شعر كهن وزن و قافيه از جايگاه خاصي برخوردار بوده ولي در شعر معاصر امروزي وزن و قافيه رو به نابوديه....
در شعر كهن موضوعات متنوع و جالبي مورد توجه شاعر بوده و لي درشعر مضخرف معاصر 95 درصد موضو عات سياسيه و دروم مايه اعتراضي داره.....
اين ها دلايلي هستند كه بعث زيبايه شعر كهن و زشتيه شعر معاصر ميشن....
نظر شما کاملا محترم :n12:نقل قول:
ولی به نظرم شما نمیتونید همیشه در زمان قدیم زندگی کنید .
شعر کهن هم زیبایی های خودشو داره ولی نمیشه گفت الان شعرا زشتن.
هر چند ارزش شعرای قدیمی بسیار بالاست اما به نظرم خوبه ما هم مثل ترانه های اونور خیلی ساده تر صحبت کنیم تو ترانه هامون .
همونطور که تو کل زندگیمون عادت کردیم واسه زدن حرفامون کلی صغری کبری بچینیم توی ترانه هامونم همینطوری بودیم . البته نمیگم ترانه ی کوچه بازاری بخونیم ، فقط میگم ساده ترحرف بزنیم .
به نظرم بهتره به جای قافیه و وزن به هدف متن ترانه و موزیک و صدای خواننده و ... توجه کنیم . خیلی از ترانه های ساده هستن که هدفای زیبایی دارن .
نقل قول:
منظور من ترانه يا موزيك نبود من صرفا راجع به شعر صحبت كردم و ترانه كلا بحثش جداست....:n12:
این آهنگ ستمگر که قرار بود با تنظیم جدید بیاد خبری نشد ازش؟!:n01:
به خاطر مشکلات فنی موکول شده به امشب :)نقل قول:
درباره محسن چاووشی و من خود آن سیزدهم و اتفاق خوب در موسیقی ما
تو به فکر فردایی و دیروز را خاطره کردی
موسیقی ما - مجید توکلی: همین اول ماجرا اعتراف می کنم نمی توانم آسمان و ریسمان ببافم تا بروم سر اصل مطلب.درباره این یکی از توانم خارج است.هرچی فکر کردم که حالا که می خواهم درباره موسیقی بنویسم و صدای خوب،دیدم نمی شود با کلمات بازی کنم و بعد از کلی دلیل و برهان،بگویم که فلان و بهمان.همه ماجرا این است که می خواهم درباره "محسن چاووشی" حرف بزنم.درباره چاووشی و آلبوم تازه وارد بازار شده اش یعنی "من خود آن سیزدهم".درباره حال خوبی می خواهم بنویسم که بعد از مدت ها و شاید بگویم بعد از سال ها از شنیدم یک آلبوم موسیقی بهم دست داد.همین جا و همین ابتدای نوشته هم بگویم که،بله،اتفاقا من یکی از همان "چاووشی باز" های قدیمی هستم. با فیلم سینتوری هم چاووشی باز نشدم و از قبل ،خش این صدای ملتهب را دوست داشتم.اما بی انصاف هم نیستم.یکی دو آلبومی از محسن چاووشی خیلی نظرم را جلب نکرد تا این یکی،یعنی همین "من خود آن سیزدهم" که نوید یک اتفاق جدی در موسیقی را داد.کلمه "اتفاق" را خیلی جدی می گویم و محکم پای حرفم ایستاده ام.اگر می گویم اتفاق نه فقط به خاطر صدایی است که دوست دارم و خیلی ها دوست دارند،بلکه به خاطر موسیقی خوب و متفاوت و تنظیم های درست و به جا و شسته رفته ای است که مدت هاست در موسیقی امروز ما، روند کهنگی به خود گرفته است.
محسن چاووشی در آلبوم "من خود آن سیزدهم" خیلی جدی دست به کار مهمی زده است.برای خودش تغییر را انتخاب کرده و درست معلوم است که دلش می خواهد تغییر ایجاد کند.بهتر باشد.متفاوت باشد.کهنه نباشد و تکرار نکند.و این چقدر برای یک هنرمند قابل احترام است.اصلا با دلیل حرف می زنم تا برای خودم هم یادآوری باشد.همین ترک اول آلبوم و شعر زیبا و پر طمطراق "غلط کردم" از حضرت مولانا و موسیقی و ملودی و تنظیم شگفت انگیزش،گواه حرف هایم است.ادای درست کلمات و مفهموم و معنی شعر هایی که همه از بزرگان پارسی هستند و بر کسی پوشیده نیست که کلمه به کلمه آن،ورود به دنیای عرفانی عاشقانه و معترضانه ای است که صدها سال پیش گفته و امروز،هنوز هم کارایی دارد."محسن چاووشی" اما،می توانست مثل خیلی از هم ردیف هایش،مثل خیلی از دوستانی که آلبوم هایشان هر سال به بازار می آید و کنسرت های این شب هایشان برقرار است،خودش را تکرار کند.خودش را تکرار کند و همان قطعه هایی را بخواند که مردم با آن ملودی ها و آن حال و هوا خاطره دارند.چاووشی خوب می توانست هنوز هم "رفیق من سنگ صبور غمها" بخواند.هنوز هم می توانست "زخم زبون" را بهتر و صد بهتر بخواند تا بی سرو صدا آلبوم ،به فروش نسبی برسد و خلاص! اما این تفاوت یک خواننده و شاید بهتر باشد بگوید یک هنرمند است با دیگران.اینکه به تکرار نیفتی و مراقب خودت باشی.اینکه حواست جمع باشد که داری چه کار می کنی و حواست جمع باشد که حواس گوش های تیز مخاطب تو هم هست و یک جایی مچت را می گیرد و بلند فریاد می زند:خسته شدم! و آن جاست که بازی را باخته ای و دیگر کسی گول نمی خورد.محسن چاووشی اما خوب حواسش هست.بی حاشیه کارش را می کند و آزمون و خطا می کند برای بهتر شدن و چقدر این آزمون و خطا برای فردایی بهتر از امروز، لذت بخش و قابل احترام است.این بهتر شدن مصداق عینی همین آلبوم آخری است.آنجایی که قطعه "بهرام گور" را می شنوی و از تنظیم لذت می بری.از ملودی از صدایی که در خدمت ملودی است و از موسیقی خوبی که داری می شنوی.راستش نمی دانم چقدر می توانم وقتی می خواهم درباره قطعه "شیرمردا" حرف بزنم،جلوی احساسم را بگیرم.قطعه ای که از جا بلند می کند و مجبورت می کند برای این احترامی که به توی شنونده گذاشته شده کلاه از سر برداری.
داشتم فراموش می کردم که دارم درباره یک اتفاق خوب در موسیقی حرف می زنم.درباره چاووشی حرف می زدم که می خواهد بهتر باشد.دلش می خواهد تغییر ایجاد کند و ای کاش همه بدانند تغییر کردن و بهتر شدن،هزینه هم دارد و کمتر هنرمندی است که با این حد محبوبیت،این نگرانی را به جان بخرد و محکم پرده را کنار بزند و وارد دنیایی جدید شود.آن هم هنر موسیقی که اوضای تغییر سخت تر است.اینجا درست وظیفه مخاطب است که از این تغییر حمایت کند.نه،اصلا منظورم از حمیات خریدن آلبوم چاووشی یا هر هنرمند دیگری نیست.منظور فهمیدن این تغییر و ایستادن، پشت هنرمندی است که نمی خواهد درجا بزند و می خواهد خلق کند.موسیقی خوب خلق کند و این عطش بهتر شدن و تغییر در کارش آشکاراست.اما برای آن هایی که فکر می کنند تغییر محسوس نیست و محسن چاووشی به دنبال تغییر و بهتر شدن نیست، باید چیزی ورای منطق را جست و جو کرد.
قرار گذاشتم درباره "من خود آن سیزدهم" بنویسم و "محسن چاووشی" و تغییر و بهتر شدن و رسیدن به یک اتفاق خوب در موسیقی،که یک بار بالا تا پایین نوشته را خواندم و دیدم حرفم را زده ام.بقیه اش می شود اضافه گویی و تکرار. بقیه اش می شود اینکه خود محسن چاووشی را خطاب کنم و به او بگویم حواسش باشد.کار سختی پیش رو دارد و تا اینجای کار سرش را می تواند بالا بگیرد.حواسش باشد که گوش مردم حواسشان هست که تو داری جلو می روی و عقب نمانده ای.حواس هوادار ها و طالبان موسیقی خوب هست که تو مدام به فکر فردایی و دیروز را خاطره کردی و بس.پس ای کاش به همین مسیر ادامه بدهی که این موسیقی ما،بدجور به این تغییر نیاز دارد.راستی،بهترین پایان برای این حرف ها همان است که خوانده ای:شیرمردا،تو چه ترسی ز سگ لاغرشان؟
منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
خوب بالاخره یه سری به زیبایی ظاهری توجه میکنند بعضیا به معنی و مفهوم عمقی شعرنقل قول:
ر شعر كهن وزن و قافيه از جايگاه خاصي برخوردار بوده ولي در شعر معاصر امروزي وزن و قافيه رو به نابوديه....
نظرا متفاوته.واسه هر کسی بخشی از شعر جذابه :n16:
دوستان در سایت موسیقی ما لطفا به البوم من خود ان سیزدهم رای بدید چیزی نمونده که اول بشه :n16:
مجید توکلی که منم :n04:نقل قول:
موسیقی ما - مجید توکلی: همین اول...
بابا داغ دل ما رو تازه کردی با عکس این بنده خدانقل قول:
داداش شفاف سازی کن ببینیم:n13:نقل قول:
این کسی که تحلیل رو نوشته شمایی یا تشابه اسمیه:n01:
پس این اهنگ چی شد :|
آهنگ رفت برا شب عید :n17:نقل قول: