از دست عزيزان چه بگويم؟ گله اي نيست
گر هم گله اي هست دگر حوصله اي نيست
سرگرم به خود زخم زدن در همه عمرم
هر لحظه جز اين دست مرا مشغله اي نيست
در حسرت ديدار تو آواره ترينم
هر چند كه تا خانه تو فاصله اي نيست
راقعي
Printable View
از دست عزيزان چه بگويم؟ گله اي نيست
گر هم گله اي هست دگر حوصله اي نيست
سرگرم به خود زخم زدن در همه عمرم
هر لحظه جز اين دست مرا مشغله اي نيست
در حسرت ديدار تو آواره ترينم
هر چند كه تا خانه تو فاصله اي نيست
راقعي
تو آن درخت گلی کاعتدال قامت تو
ببرد قیمت سرو بلندبالا را
دگر به هر چه تو گویی مخالفت نکنم
که بی تو عیش میسر نمیشود ما را
سعدی ...
ای عشق من کو عهدو پیمانت
آواره شد مرغ غزل خوانت
نه کسی دمسازم شد
نه دلی همرازم شد
چه کنم
شاهد غمهایم همه شب سایه لرزانم
خاطره ها دارم ز تو ای عشق گریزانم
سلام
شعر نو هم قبوله؟!
مرا نديده بگيريد و بگذريد از من
كه جز ملال نصيبي نمي بريد از من
زمين سوخته ام نااميد و بي حركت
كه جز مراتع نفرت نمي چريد از من
عجب كه راه نفس بسته ايد بر من و باز
در انتظار نفس هاي ديگريد از من
خزان به قيمت جان جار مي زنيد اما
بهار را به پشيزي نمي خريد از من
منزوي
نداند کس جانا چه کردی چه ها کردی با ما چه کردی
دو چشمم چو دریا درافشان گهرزا تو کردی تو کردی
روان از چشم ما گهرها دریاها تو کردی تو کردی
نه یک دم از جورت فغان کردم نه دستی سوی آسمان کردم
منم اکنون چون خاک راهی غبار در شام سیاهی
بله سنتی شامل نو هم میشه !نقل قول:
سلام
شعر نو هم قبوله؟!
یک لحظه با تو بودن و با غیر دیدنت
با صد هزار سال جدائی برابر است
لطفی نمیکنی که طفیل رقیب نیست
لطفی چنین به قهر خدائی برابر است
محتشم کاشانی
:31:نقل قول:
بله سنتی شامل نو هم میشه !
s-palize عزیز اینکه توی این تاپیک اشعار نو استفاده کنیم یه حرفی اما دیگه سنتی که شامل نو نمیشه قربان
البته نظر من شعر سنتی هست اما اگه نو هم باشه حرفی نیست
تنها تر از یک برگ
با بار شادیهای مهجورم
درآبهای سبز تابستان
آرام میرانم
تا سرزمین مرگ
تا ساحل غمهای پاییزی
فروغ فرخزاد
آهان ...!نقل قول:
اول اینکه این تاپیک توی انجمن موسیقی هستس و اسمش مشاعره سنتی هست.... یعنی اشعاری که خواننده های سنتی خوندن یا نخوندن!
حالا مثلا همایون شجریان شعر نو میخونه بهش نمیگن خواننده سنتی؟؟؟:46:
اصلا این سنتی که شما میگی ربطی به جدید و قدیم نداره .... شعر نو ، قصیده ،غزل و... شاملش میشن
يک نفس اظهار و يک عالم غبار ما و مــن
چشم ما زين بيشتر ديگر چه پشاند عدم
*******مـــا و مــن چيزي نکـــرد انشاء که بايـــد فهم کرد
*******مي نويسد هستي ام سطري که مي خواند عدم