قلکـــــ ـــ ـ بغض هایم را که بشکنـــمبازناز تــو را خواهم خریــدو یک بستــه مداد رنگیــــ ـــ ـ ..
و با هر رنگـشباز
ناز تـــو را خواهــــ ــ ـم کشیـد ..
Printable View
قلکـــــ ـــ ـ بغض هایم را که بشکنـــمبازناز تــو را خواهم خریــدو یک بستــه مداد رنگیــــ ـــ ـ ..
و با هر رنگـشباز
ناز تـــو را خواهــــ ــ ـم کشیـد ..
اين پياده مي شود آن وزير ميشود
صفحه چشيده ميشود دار و گيرميشود
اين يكي فداي شاه آن يكي فداي رخ
در پيادگان چه زود مرگ و مير ميشود
فيل كج روي كند اين سرشت فيلهاست
كج روي در اين مقام دلپذير ميشود
اسب خيز مي زند جست وخيز كاراوست
جست و خيز اگر نكرد دستگير ميشود
آن پياده ضعيف راست راست مي رود
كج اگر كه ميخورد ناگزير ميشود
هركه ناگزير شد نان كج براو حلال
اين پياده قانع است زود سير ميشود
آن وزير مي كشد،آن وزير ميخورد
خورد برد او چه زود چشمگير ميشود
ناگهان كنار شاه خانه بند ميشود
زير پاي فيل ، پهن چون خمير ميشود
آن پياده ضعيف عاقبت رسيده است
هرچه خواست ميشود،گرچه دير ميشود
اين پياده ، آن وزير ... انتهاي بازي است
اين وزير ميشود،آن به زير ميشود
نه من درخت نبودمــــ ـــ ـ !سایه ی دختركــــ از یاد رفته ای بودمــــــ ـــ ـ
كه هر شبــــــ ـــ ـ در روایتی دنبال خــود می گشتــم !حسین پناهی
هَنــــــ ـــ ـوز هَم میتونـــَم حستــــــ ـــ ـ کُنم
میونِ هــِـــزار نَفر دیگه..
مثل باد ســـــ ـــ ـرد پاییــــ ـــ ـز
غــــــــ ــــــ ــم لعنتی بـه مـــن زد ..
حتــی باغبون نفهمیـــــ ـــ ـد
که چه آفتــــ ـــ ـی به مـن زد ..
ا مـروز عـا شـقـى سـرمـایـه مـى خـواهـد ;
و قـت ِ آ زاد و حـواس ِ جـمـع
كـه مـن نـدارم ! ! !
حـوصـلـه ام كـم است ,
مـشـغـلـه ام زیـاد ;
و مـى خـواهـم سـر بـه تـن ِ هـیـچ رویـایـى نـبـاشـد . . . /
حتا لبخند که می زنی
اندوه پشت چشمان توست
پس، بیچاره من
همیشــــ ـــ ـه از آمدن ِ نــ بر سر کلماتــــــ ـــ ـ مـی ترسیــدَم !
نـ داشتن ِ تو ...نـ بودن ِ تو ...
نـ ماندن ِ تو ...
.
.
.
کــاش اینبــار حداقل دل ِ واژه برایــــ ـــ ـم می سوختـــــ ـــ ـ
و خبــری مـی داد از
نـ رفتن ِ تـــو ..
عشقــی اگـــــ ــــ ـر وجود داشتـــه باشـــد
اولویتـــــ ـــ ـ زندگــــی آدم می شـــود ..
پس
نگو عاشقمی
وقتی به فکر همه هستـــی
جــــــ ـــ ـز من ..
بکارت چشمهایم
از همان روز نخست خدشه دار بود .
بد گریه میکنم گاهی ...
میفهمی ...؟
بد !...!
فرق پرواز یک بادبادک
با پلاستیک بر باد رفته:
اهتزاز من و تو.
یارب مرا یاری بده تا خوب آزارش کنم
زجرش دهم، خوارش کنم، زارش کنم
وز بوسه های آتشین وز خنده های دل نشین
صد فتنه در کارش کنم، صد شعله بر جانش زنم
طعم بووسههای مرا میدهد تمامِ تنَت
حالا میخواهی بروی؟
برو!
دیده سوی دیار تو و در کف تو
از تو دیگر نه پیامی نه نشانی
نه به ره پرتو مهتاب امیدی
نه به دل سایه ای از راز نهانی
خوشا آندم که در کوی تو باشم
همیشه در هیاهوی تو باشم
خوشا آندم که بین قریه سبز
سپیدار لب جوی تو باشم
کـَفــش های اندیشــ ـــ ـه ات بوی رَفتن می دهَنــــد
هیـــــــــس! آهسته تر فِکــــــــر کـُن
گـــوش های دِلتنگـــــ ـــ ـی ام خوابَنـــــد ..
به روزهای سخت نبودنت قسم !
که بودنت هم
دردی را دوا نکرد ...
...
گریه کردم گریه هم اینبار آرامم نکرد
هرچه کردم... هرچه... آه! انگار آرامم نکرد
روستا از چشم من افتاد، دیگر مثل قبل
گرمی آغوش شالیزار آرامم نکرد
بی تو خشکیدند پاهایم کسی راهم نبرد
درد دل با سایه و دیوار آرامم نکرد
خواستم دیگر فراموشت کنم، اما نشد
خواستم، اما نشد، این کار آرامم نکرد
سوختم آنگونه در تب، آه! از مادر بپرس
دستمال تب بر نمدار آرامم نکرد
از شاعره زنده یاد نجمه زارع
آتشی بود و فسرد
رشته ای بود و گسست
دل چو از بند تو رست
جام جادویی اندوه شکست
گشته خزان نو بهار من بهار من
رفت و نیامد نگار من
نگار من
سپری شد شب جدایی
به امیدی که تو بیایی
آخر ای امید قلبم
با من از چه بی وفایی
شکستـَن دلــــــ ـــ ـ
به شِکستن استُخــــ ـــ ـوان دنــــده میمانَد ؛
از بیرون هَمـــه چیز رو به راه اســــت،
اما هَـــــر نفس، درد است که میکــِـشـیـــــ ـــ ــ . .
مـَــــن
دزدکی نگاهتـــــــ ــــ ــ می کنـَم
تو
نگاهتــــــ ــــ ــ را از مَــن می دزدی
هر دو دزدیـــم !
نـه؟! ..
Excellent
i Appreciate For your Description
It Was Good
Ofcourse For Post #5875
05:37 PM
:)
یه وقتایــــی دیگــــ ـــ ـه حسش نیستـــــ غُصـــ ـــ ـه بخوری . . . رســـما غصه تو رو میخــــ ـــ ـوره !!
پریشب از خدا خواستم سنگت کند!
دیشب دعایم را پس گرفتم!
امشب باید بخواهم مرا سنگ کند،
تو خیلی وقت است که سنگ شدهای!
...
تــو میگذری .. زمان ..
میــگـــــذرد !..
چه كنم با دلــــ ـــ ـی ..
كه از تو ..
توان گذشتنش ..
نیستـــــ ـــ ـ !!
شیرین ما... دوباره ز کنکور رد شده
فرهاد این زمانه خیانت بلد شده
مجنون به شهر آمده و با فراغ بال
با دختر جناب فلان... نامزد شده
لیلا خودش به خواهر فرهاد گفته است
احساس می کند که غرورش لگد شده
حوا برای شوهرش –آدم- نوشته بود
قابیل ما ... بخاطر هابیل بد شده
تقصیر ماه نیست اگر تنُگ چشمها
این روزها دچار کمی جذر و مد شده
فردا دوباره سطر همه روزنامه ها :
یک مرد زنده توی اتاقش جسد شده ...
تصویر چشمان تو را در رویا ها کشیدم، باغ گلی از جنس مریم ها کشیدم، تو گم شدی در جاده های ساکت و دور، من هم به دنبال نفس هایت دویدم
گـُــزارش هـَواشناسی هـَر چه می خواهد باشَد
بَعد از تو تَمـــ ـــ ـام روز ها ابریستـــــ ـــ ـ . .
بــــــه دُنبال کلماتــــــ ـــ ـ نَباش
کلَمات فَریبمـــان می دَهَنـد
وقتی اَولین حَرفــــــ ـــ ـ ( آ ) سَرش کـُلاه رَفتــــه . .
وای به حالِ کلمـــات . . !!
گفتی چو خورشید زنم سوی تو پر/چون ماه شبی میکنم از پنجره سر/اندوه که خورشید شدی تنگ غروب/افسوس که مهتاب شدی وقت سحر
شيخي فاحشه اي را گفت مستي
هر شب به كنار ديگري بنشستي
گفت شيخا هر انچه گفتي هستم
آيا تو آنچه مي نمايي هستي
من غروب عشق خود را در نگاهت دیده ام.... من بنای ارزو ها را زهم پاشیده ام.... آنچه باید من بفهمم این زمان فهمیده ام.... در دل خود من به عشق پوچ تو خندیده ام
تو در تمـــــام غَـــزلهای من تـَـنفُس کُــن
و مَــن به خاطِــره های تو می شَومــــــ ــ ـ پیوستـــــــ ـــ ـ ..
از مدیرا می خوام که اجازه بدن پستم پاک نشه!!!!!!!!
چون بعضی از اشعار یا نوشته های دوستان فراتر از یه تشکر خشک و خالی!!!!!!!!!!
بازی با حروف و کلمات می دونین چی می شه!!!
بازی با روح و فکر خواننده است .
من به این ذوق و شور دوستانم تبریک می گم
و صمیمانه از همه تشکر می کنم
تمام امشب را
مثل هر شب
به تو فكر خواهم كرد
ميان سكوت كوچه ها
و پاييزي كه بر زمين نشسته
و به تصوير تو
خيره خواهم شد
و آرام آرام
چكه خواهم كرد
روي همه خاطراتم
این عقل لعنتی !!
همیشه مرا از تو دور می کند ..!!
برای با تو بودن ...
باید دور عاقل بودن را خط قرمزکشید !!....
ما را سر سودای کسی دیگر نیست
در عشق تو پروای کس دیگر نیست
جز تو دگری جای نگیرد در دل
دل جای تو شد جای کس دیگر نیست
ایینه شکسته شد ،حقیقت سفری
سر نامه ی سرنوشت ما در به دری
تا چشم به خواب مانده را بگشودیم
از هر جهت آغاز شد آشوبگری
این چِــشمهای توستــــ ـــ ـ که قافیه بازَنـــــد ؛
والّا دلــــــ ـــ ـ ِ مَــن ردیفـــــِ ردیف استـــــــ ـــ ـ . .