حنطه برکنار شد/ اکبر میثاقیان مربی جدید ابومسلم
تصمیم مدیران ابومسلم عجولانه بود
مشهد - خبرگزاری مهر: سرمربی سابق ابومسلم گفت: تصمیم مدیران ابومسلم در برکناری من خیلی عجولانه بود.علی حنطه در گفتگو با خبرنگار مهر در مشهد افزود: زمانی که من این تیم را تحویل گرفتم تنها 16 امتیاز داشت و توانستم با این تیم نتایج خوبی بگیریم اما برخی از اتفاقات نگذاشتند ما در هفته های پایانی خوب ظاهر شویم.
سرمربی سابق ابومسلم با بیان اینکه پس از این جریان تمام حق حقوق خودرا از ابومسلم خواهم گرفت، اظهار داشت: اگر جای میثاقیان بودم در هفته پایانی به عنوان مدیر فنی حاضر می شدم نه تحت نام سرمربی .
وی در مورد ایجاد مسائل حاشیه های اخیر در این تیم افزود: متاسفانه در دو سه هفته اخیر مسائل حاشیهای بسیاری برای تیم ابومسلم به وجود آمد که باعث شد این تیم به حاشیه برود و این مسائل را بعد از بازی ملوان خواهم گفت.
سرمربی سابق ابومسلم تاکید کرد: آنهایی که باید در چند هفته پایانی لیگ از تیم حمایت می کردند این کار را نکردند و حتی با برخی از اظهارنظرها باعث شدند آرامش تیم ما به هم بریزد.
وی افزود: ما در این بازی استرسی نداشتیم و بچهها با جان و دل بازی کردند اما در فوتبال یکسری اتفاقات می افتد که نمی توان جلوی آنها را گرفت.
فريدون زندي: تا مایلیکهن سرمربي تيم ملي است، به ايران برنميگردم
همين چند روز پيش بود كه مصاحبهاي از فريدون زندي در شبكه «جامجم» همه كساني را كه بيننده اين برنامه بودند، تحت تاثير قرار داد. بغضي گلويش را ميفشرد و حرفي را كه ميخواست، نميتوانست براحتي بزند! تا اينكه پس از كلي طفره رفتن و صحبت در مورد ليگ قبرس، فريدون بالاخره تعارف را كنار گذاشت و با صدايي لرزان گفت: «از تيم ملي انصراف ميدهم.» همين و بس.
او ديگر حرفي نزد و ادامه صحبتهاي فريدون هم پخش نشد كه دليل انصراف او از تيم ملي مشخص شود. او آخرين بازيش براي تيم ملي را مقابل عربستان (در دور رفت) انجام داده بود. آيا اين آخرين بازي فريدون براي تيم ملي ايران است؟ يك هفته پس از اين اتفاق و در حالي كه تلفن همراه زندي شبانهروز خاموش بود، بالاخره در يكي از بعد از ظهرهاي بهاري پس از صداي بوق آزاد تلفنش صداي فريدون از آن طرف خط شنيده شد. او تمايلي به حرف زدن نداشت و اصرار ميكرد كه نميخواهد صحبت كند؛ اما به نظر آرام و قرار نداشت و ميخواست همه آن چيزي را كه در دلش باقي مانده روي دايره بريزد.
زندي در گفتگو با جامجم حرفهايي زد كه به نظر خيلي وقت بود در سينه نگه داشته بود. او دليل اينكه از تيم ملي هم انصراف داده را گفت، ولي هنوز هم كه هنوز است، ايران را دوست دارد و ... . ياد نخستين عكسي كه او با پرچم ايران گرفته بود، ياد نخستين گلي كه براي تيم ملي زد و ياد تمام حرفهايي كه با تلفظ نادرست و به زبان فارسي ميزد، آيا او ديگر براي تيم ملي ايران بازي نميكند؟
چه اتفاقي افتاده؟ زندي بدون اين كه حرفي در مورد خداحافظي بزند از حضور در تيم ملي ايران انصراف داده است؟
بله. تصميم به اين كار گرفتهام و آن را در گفتگو با يكي از شبكهها اعلام كردم. ديگر نميخواهم براي تيم ملي ايران بازي كنم. ديگر خسته شدهام و ميخواهم مدتي استراحت كنم.
اما اين دليل قانعكنندهاي نيست. زندي عاشق فوتبال ايران بود و تلاش زيادي كرد تا توانست پيراهن تيم ملي را تن كند.
نميشود همه حرفها را زد. به همين دليل هم نميخواهم در مورد آن حرفي بزنم. فقط تصميم گرفتم كه ديگر براي تيم ملي ايران بازي نكنم.
آيا دلخوري زندي به دليل دعوت نشدن به تيم ملي است يا اينكه فريدون با كسي مشكل دارد؟
نه چه مشكلي. به هر حال من هم براي خودم فاكتورهايي دارم و وقتي خارج از آن چارچوبها با من برخورد ميشود بايد چه كاري بكنم؟ در ايران رفتارها با من خيلي بد بود. خيليها اصلا من را ايراني نميدانستند.
انگار كه از كره مريخ آمده بودم و با آنها فرق داشتم. هر بار كه براي تيم ملي خوب بازي ميكردم در اردوي بعد
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
از من دعوت نميكردند. نميدانم اسمش را چه ميگذارند، اما اين طرز برخوردها اصلا منصفانه نيست.
اينها باعث ميشود آدم ديگر قيد بازي كردن براي تيم ملي را بزند. آن زمان خيلي عصباني ميشدم، اما حالا سعي كردهام با شرايط كنار بيايم. صادقانه بگويم هميشه مجبور بودم براي جايگاهم در تيم ملي بجنگم. من از اين ناراحتم؛ البته اين مبارزهاي است كه با افتخار انجام دادم، اما تا به حال در مجموع براي تيم ملي بد كار نكردهام. در واقع در تمام بازيهايي كه براي تيم ملي فيكس بازي كردهام فقط 2 بار باختهايم.
منظورت علي دايي است؟ چون او سرمربي تيم ملي بود و اگر هم به تيم ملي دعوت نميشدي نظر شخصي او بوده.
من اسمي از كسي نبردم، اما نميدانم چقدر اين حرف را باور ميكنيد كه من از دايي بدي نديدم، ولي دليلي براي دعوت نشدنم پيدا نكردم. حرف زدن در اين مورد عصبانيام ميكند.
تا به حال روي اين موضوع فكر نكردهاي؟ به نظرت به دليل مسائل فني نيست كه فريدون را به تيم ملي دعوت نميكنند؟
نه. بعيد است، چون به نظر خودم در حال حاضر آمادهترين بازيكن ايران هستم. از روزي كه به ايران آمدم مشكلات زيادي داشتم، اما دايي با من مشكلي نداشت.
پس چه اتفاقي ميتواند فريدون را از تيم ملي دور كند؟
فدراسيون، طرز تفكرات و ... خيليها حتي به اين گير ميدهند كه چون در ليگ قبرس بازي ميكنم به تيم ملي دعوت نميشوم. اما مشكل جاي ديگري است!
تو از مشكلي حرف ميزني كه ميداني چه چيز يا چه كسي است؛ اما تلاش ميكني آن را محفوظ نگهداري.
هر بار كه براي تيم ملي خوب بازي كردم در اردوي بعد از من دعوت نكردند. نميدانم اسمش را چه ميگذارند، اما اين طرز برخورد منصفانه نيست
ميخواهم مشكل خودم را به ديگران بروز بدهم. دوست ندارم كسي فكر كند به خاطر او قيد همه چيز را ميزنم. ميخواهم بگويم من به خاطر سرمربي جديد ايران از بازي كردن انصراف دادم تا وقتي ايشان سرمربي باشد. فريدون به تيم ملي فكر نميكند!
چرا مايليكهن؟چه مشكلي با او داشتي؟
او مدام از من انتقاد ميكرد. هر وقت كه به تيم ملي دعوت ميشدم ميگفت زندي بلد نيست به توپ ضربه بزند. زندي شوت كردن هم بلد نيست و اصلا نميتواند فوتبال بازي كند! خبرها را به من ميدادند و مصاحبههايي كه مايليكهن عليه من انجام ميداد را برايم ميخواندند. يادم است قبل از بازي با امارات هم مايليكهن از من انتقاد كرده بود. در آن بازي گل نجات ايران را من زدم و از همه بازيكنان هم بهتر بودم. در ايران هيچ كس هواي من را نداشت. من براي آنها غريبه اي بودم كه از آلمان آمده بود.
يعني به خاطر مايليكهن و...
تا زماني كه او سرمربي تيم ملي است ديگر به ايران بر نميگردم.
حالا شناختي از مايليكهن داري؟
زياد نه؛ اما ميدانم كه در ايران خيليها دوستش دارند.
به نظرت ايران با او به جام جهاني صعود ميكند؟
نميدانم. اما دوست دارم ايران به جام جهاني برود.من هم ايراني هستم و دوست دارم مثل بقيه ايرانيها تيمم را در جام جهاني ببينم.
از ليگ قبرس چه خبر؟ فريدون گلهاي زيادي را براي آلكي زده است؟
خوشبختانه اينجا همه چيز خوب است. پس از رفع مصدوميتم تقريبا در تمام بازيها بازي كردهام. در بيشتر آنها هم يا گل زدهام يا پاس گل دادهام تا اينجا 9 گل براي آلكي زدهام.
با اين حال تيم شما در خطر سقوط قرار دارد.
خب باشگاه ما هم مثل بقيه باشگاههاي جهان با مشكل مالي روبهرو شده است. همين باعث شده تا بازيكنان روحيه خود را از دست بدهند. آنها چند ماهي است كه پول نگرفتهاند. با اين حال تمام تلاشمان اين است كه آلكي در ليگ دسته برتر بماند.
در خبرها آمده بود كه اين آخرين فصل حضور زندي در قبرس است.
تصميم گرفتهام با انجام بازيهاي خوب به دوران خوب گذشته باز گردم. در حال حاضر از 2 تيم آلماني و يك تيم اتريشي پيشنهاد دارم. بايد با دقت آنها را بررسي كنم و بهترين گزينه را انتخاب كنم. دوست ندارم تصميمي بگيرم كه در آينده پشيمان شوم.
با بازيكناني كه دو ساعت قبل و بعد از بازي به آرايش موهاي خود مي پردازند برخود مي شود
رئيس كميته انضباطي فدراسيون فوتبال گفت: با بازيكناني كه دو ساعت قبل و بعد از بازي را صرف آرايش كردن موهاي خود مي كنند، برخورد انضباطي خواهد شد.
دكتر مجتبي شريفي امروز در كنفرانس خبري خود در جمع خبرنگاران در پاسخ به خبرنگار ورزشي «شبکه خبر دانشجو»، در خصوص احكام جديد انضباطي و ماده جديد 33 كميته انضباطي مبني بر اينكه نبايد چهره و سيماي رفتار فرد برخلاف عرف حاكم بر جامعه باشد، اظهار داشت: منظور از عرف، تماشاگران فوتبال و عده اي از جامعه كه هوادار و طرفدار فوتبال هستند، است.
رئيس كميته انضباطي فدراسيون فوتبال در ادامه با اشاره به نسبي بودن عرف افزود: مي توان تا حدودي از حضور افرادي كه در مسابقات فوتبال ظاهر نامناسب دارند، جلوگيري كرد.
وي تصريح كرد: ما با كسي كه شلوار جين مي پوشد، مشكلي نداريم، ولي بعضي از بازيكنان هستند كه شلوارهايي مي پوشند كه چندين سوراخ دارد و يا خود را به شكل و قيافه هاي عجيب و غريبي درست مي كنند تا بتوانند خود را بيشتر در رسانه ملي و در بين هواداران مطرح كنند كه ما با تصويب اين ماده از حضور آنها در ورزشگاه و همراهي كردن تيم جلوگيري به عمل مي آوريم كه در صورت تكرار اين عمل، محروميت آنها بيشتر خواهد شد.
شريفي با انتقاد از بعضي از بازيكنان تيم ملي كه با مدل موهاي خاص خود موجب نگراني بيش از پيش خانواده ها مي شوند، اظهار داشت: به همه آنها تذكر داده شده است.
رئيس كميته انضباطي فدراسيون فوتبال در ادامه گفت: بسياري از مديران باشگاه ها با من تماس گرفته و گفته اند كه بعضي از بازيكنانشان دو ساعت قبل و بعد از بازي را صرف آرايش كردن موهاي خود مي كنند، بنابراين ديگر وقتي نمي ماند تا به فوتبال و مسائل فني بپردازند كه از اين به بعد با اين افراد برخورد انضباطي مي شود.
وي درباره سوال پرسيده شده مبني بر اينكه رسيدگي به پرونده انضباطي بازيكنان در مورد ظاهرشان مربوط به باشگاه هايشان است و چرا كميته انضباطي آن را بررسي مي كند؟ تصريح كرد: ما اعتراض خود را به باشگاه ها اعلام كرده بوديم، ولي به دليل عدم عكس العمل باشگاه ها در خصوص پوشش اين بازيكنان، خود وارد عمل شديم و با تصويب اين ماده حكم الزام آوري را به وجود آورديم كه نه تنها بازيكنان خاطي، بلكه باشگاه هايشان نيز به دليل رسيدگي نكردن به اين موضوع توبيخ مي شوند.
شريفي اظهار داشت: بر اساس اين حكم، دو جلسه محروميت هم به بازيكنان و هم به باشگاه ضرر مي رساند و اين موجب مي شود كه باشگاه ها نظارت بيشتري بر بازيكنان خودشان داشته باشند./
استقلال تيم روزهاي سخت نيست
استقلال تيم روزهاي سخت نيست. اين جمله شايد به مذاق طرفداران تيم آبيپوش پايتخت كه اين روزها تيمشان اميد اندكي براي قهرماني در ليگ هشتم دارد خوش نيايد اما اين يك واقعيت است. با نگاهي به عملكرد تيم استقلال در ادوار گذشته ليگ برتر شاهد هستيم كه اين تيم در اكثر دورهها جزو تيمهاي داراي شانس قهرماني بوده است اما به جز يك دوره در همه اين ادوار در هفتههاي پاياني كم آورده است و نتوانسته به قهرماني دست يابد. مهمترين مثال براي اثبات اين ادعا به اولين دوره ليگ برتر برميگردد. جايي كه تيم استقلال نيازمند كسب يك تساوي براي قهرماني بود اما در بازي آخر در زمين ملوان انزلي شكست خورد تا دو دستي قهرماني را تقديم پرسپوليس كند. شبيه اين اتفاق در دوران بعدي ليگ هم رخ داد. رقابت شانه به شانه اين تيم با تيمهاي پاس، سايپا و فولاد خوزستان و حتي سپاهان نشانه ديگري از اين واقعيت است. باتوجه به تجربه چند ساله اخير ميتوان فهميد بعيد است كه استقلال قهرمان شود هرچند از كنار اتفاقهاي عجيب و غريب دنياي توپ گرد نميتوان به راحتي گذشت. با اين حساب در بازي آخر ليگ، استقلال كم روحيه كه اين روزها درگير حاشيههاي زيادي شده است كاري سخت مقابل مردان سبزپوش پيامي در مشهد تجربه خواهد كرد. پياميها كه در چند هفته اخير احيا شدهاند براي آنكه در ليگ ماندني شوند بايد پيروز ميدان شوند. با آناليز بازيهاي 5 هفته اخير 2 تيم پيام و استقلال در مييابيم كه پيام موفق به كسب 4 پيروزي و يك شكست شده است و اين در حالي است كه استقلال تهران در 5 بازي گذشتهاش موفق به كسب يك پيروزي،3 تساوي و يك شكست شده است. با تجزيه و تحليل اين 5 مسابقه در مييابيم كه پيام صاحب 12 امتياز شده و تيم استقلال تنها 6 امتياز به دست آورده است. اين واقعيت در كنار موارد حاشيهاي اخير در تيم استقلال و نيز انگيزه بالاي تيم پيام براي ماندن در ليگ برتر و حضور انبوه فوتبالدوستان خراساني در ورزشگاه ثامن سبب ميشود استقلال شانس كمي براي نتيجه گيري داشته باشد.
لقمان و مایلی کهن سرنوشت غم انگیز "پسر نامه ها"
یکی از شیوه هایی که در فرهنگ اسلامی و ایرانی ما سابقه فراوانی دارد، خطاب نامه هایی است که به فرزندان نوشته شده است. یکی از مشهورترین این فرزندنامه ها را لقمان نگاشته و قرآن برای ما نقل کرده است:
"اى پسر من اگر خطيئهاى به اندازه سنگينى دانه خردل باشد، و در دل سنگ بزرگ يا آسمانها يا زمين قرار گيرد (بر خدا مخفى نمىماند) آن را مىآورد. خداوند دقيق و آگاه است." لقمان 16
"ای پسرعزیزم نماز را بپادار و امر به معروف و نهی از منکر کن و در این کار صبر پیشه گیر." لقمان 17
این شیوه از سوی برخی بزرگان نیز مورد استفاده قرار گرفته است مثلا در بخشی از نامه امام خمینی به فرزندش آقا مصطفی می خوانیم:
"پسرم! نه گوشهگیری صوفیانه دلیل پیوستن به حق است و نه ورود به جامعه و تشكیل حكومت شاهد گسستن از حق؛ میزان در اعمال انگیزههای انها است.
پسرم! از زیر بار مسئولیت انسانی كه خدمت به حق در صورت خدمت به خلق است، شانه خالی مكن كه تاخت و تاز شیطان در این میدان كمتر از میدان تا خت و تاز در بین مسئولین و دست اندر كاران نیست.
پسرم! هیچگاه به دنبال تحصیل دنیا اگر چه حلال او باشد؛ مباش كه حب دنیا گر چه حلالش باشد، راس همه خطایا است، چرا كه خود حجاب بزرگی است و انسان را ناچار به دنیای حرام میكند."
2
در چند هفته اخیر شیوه جدیدی از نامه نگاری به فرزند مرسوم شد که بیش از آنکه نصیحت و دلسوزی در آن باشد نوعی فحاشی و رد رقیب در آن دیده می شد و فرزند و خطاب به فرزند مورد استفاده ابزاری قرار گرفت:
اولین نامه توسط عبدالجبار کاکایی خطاب به فرزندش نوشته شد. این نامه البته به نظر می رسد نامه ای واقعی بود که خطاب به فرزند او بعد از فیلم اخراجی ها نوشته شد. در بخشی از این نامه کوتاه آمده است:
از بارون عصر 20 فروردين با پسرم پناه برديم به سينما پايتخت و اخراجي ها 2 در حال نمايش بود. از اينکه کارگردان آدم هاي شبيه به خودش رو دستمايه خنده مردم تهرون 88 کرده، ناراحت شدم. دوست نداشتم چهره تحريف شده آرمانگراهاي دهه 60، مضحکه مردم بشه.
نه پسرم جنگ اين نبود. اين آدماي عملي و لمپن به کيلومتر 50 جبهه مي رسيدن استحاله مي شدن. ديگه تا اردوگاه اسارت به همون حال نمي موندن. پسرم کسي که بوي مرگ رو بشنوه خماري از سرش مي پره.
پسرم دنياي ذهني کارگردان به اندازه شخصيت هاي فيلمشه. او فکر مي کنه اگه روحاني و جاهل به درک هم برسند همه مشکلات کشور حله. نجبا و عقلا هم يا دکترهاي هالو هفت شنبه هستند يا هواپيمارباهاي منافق.
پسرم ما خسته شديم و داريم به خودمون مي خنديم. اين تلخ ترين خنده يه نسل سرخورده است."
اما جوابیه ای که از سوی حمید داودآبادی -مشاور ده نمکی- خطاب به فرزندش نوشته شد بیش از آنکه خطاب به فرزند باشد، خطاب به کاکایی بود. در بخشی از این نامه با عنوان "پسرم! من به تو دروغ نميگويم" میخوانیم:
"نه پسرم. حرفهاي سياه و چهره تكيده وازدههايي را كه شما و ما را "نسل سر خورده " و "نسل سوخته " ميدانند، باور نكن.
نه پسرم! اينها را باور نكن. نان اينها با همين زهر سرودهها و در تنور كنگرهها و جشنوارهها پخت ميشود. اينها همه جنگ را خويش ميدانند و مدافع حقوق تمامي ملتاند. از ديد اينها همه لمپن هستند و همه آناني كه به سينما رفتند، عدهاي بيشعور نافهم!
نه پسرم! بجاي اين كه وقت با ارزشت را با ناله هاي حزين و ساختگي اين كنج عزلت گزينان كه ترس آن دارند منبع آب كنگره هاي شان آجر شود، سر كني، خاطرات آزادگان عزيز را بخوان."
و در سومین مورد دیروز مایلی کهن در میان نزاع ناپسندی که میان او و قلعه نوعی درگرفته، همین ادبیات را درپیش گرفت و البته از فرزند پا را فراتر گذاشت و پای نوه اش را هم به میان کشید! در بخشی از این نامه می خوانیم:
"پسرم آنها به دليل حضور مبارك تو در كنار من سنگ تمام گذاشتند و دارند پدرت را بيش از هميشه مورد لطف و تشويق خود قرار ميدهند. پسرم هيچ ميداني كه پدرت در تمامي دوران قهرمانياش اين گونه مورد لطف و حمايت قرار نگرفته بود. به راستي اي مزدور، خائن، گلادياتور، با كدام منطق و جسارتي به خود اجازه دادي كه بازيكنانت بدون غل و زنجير در مسابقات حاضر شوند.
عجيب است كه رودهدرازي ميكنم اما اين پسر؛ عليرضا (نوهام) اين شعر را ميخواند: يك توپ دارم قلقلي، سرخ و سفيد و آبي، ميزنم زمين هوا ميره، نميدوني تا كجا ميره. من اين توپو نداشتم ،مشقامو خوب نوشتم ، بابام بهم عيدي داد يك توپ قلقلي داد.
بابا، عليرضاي بهتر از جانم تو هم وقت گير آوردي اما به خودم ميآيم و ميگويم اين پسر 3 ساله از من كوتوله 55 ساله عقلش بيشتر است. صدايش ميكنم و ميگويم، عزيزم عجب توپي، عجب صفايي، عجب معرفتي، عجب مروتي، عجب مردانگي، عجب دوستي، بابا عليرضاي بهتر از جانم مي شه به من هم يكي از اون توپ ها را بدي و با همان پاكي و صداقت صميميت و معصوميت تو."
در این میانه نگارنده این مطلب به هیچ وجه سنجه حق شناسی در دست ندارد تا بفهمد حق با چه کسی است و بر آن نیست تا به این پرسش پاسخ دهد که آیا نویسنده این "پسرنامه ها" بر حق بوده اند یا نه ، بلکه تنها به ناپسندی این شیوه اعتراض دارد. نباید مهربانی و صداقت فرزندانمان را به دعواها و نزاع های خود وارد کنیم و از هم اکنون دنیای کودکی آنها را همچون دنیای بزرگسالی خودمان ناپاک و ناسالم کنیم. بگذاریم کودکانمان کودک بمانند.
اکنون که در آستانه انتخابات هستیم، از این بیم دارم که این شیوه نگارش به دنیای سیاست نیز وارد شود و وجه المصالحه نزاع های سیاسی گردد.
کد:
http://www.tebyan.net/Politics_Social/Society/Social_Report/2009/4/25/90052.html