همه جا باد است و لرزش
سکوت را هم یارای هم دردی با من نیست
به کجا بگریزم ای یار
ای یگانه ترین یار
جستجوی بی پایانی در اندرونم
ترا آن جا هم خواهم یافت
Printable View
همه جا باد است و لرزش
سکوت را هم یارای هم دردی با من نیست
به کجا بگریزم ای یار
ای یگانه ترین یار
جستجوی بی پایانی در اندرونم
ترا آن جا هم خواهم یافت
تو می دانی چه تنگ ست آسمان بی فرصت چشمت
تجلی کن هلا چشم حقیقت بین بعد از این
سکوت باغ را از عطر حوّل حالنا پر کن
تو را چشم انتظاریم ای بهار آیین بعد از این
*
نگاه مهربانش را مگیر از ما خداوندا
مبادا بی اجابت ماند این آمین بعد از این....
سلام:
دیشب یهو غیب شدین
نه ! نرو! صبر کن
قرار مان این نبود
باید سکه بیندازیم
اگر شیر آمد : تردید نکن که دوستت دارم
اگر خط آمد : مطمئن باش دوستدارت هستم
صبر کن سکه بیندازیم
اگر دوستت نداشتم ... آن وقت برو !
بالاخره راز زندگی را در یافتم
سه چیز است : عشق عشق و ...عشق !
دارد باران می بارد
به پاس این همه طراوت
لطفا یک دقیقه چتر هایمان را ببندید !
می بینی ؟ ! همه چیز می گذرد :
آب - ثانیه - روز - عمر .....
عشق می ماند در : قلب من
در : تار و پود این زندگی
یا رب این نو دولتان را با خر خودشان نشاننقل قول:
نه ! نرو! صبر کن
قرار مان این نبود....
کاین همه ناز از غلام ترک و استر میکنند
ای گدای خانقه بر جه که در دیر مغان
مبدهند آبی و دل ها را توانگر میکنند
دو پاکیزه از گوهر پادشا
دو مرد گرانمایه و پارسا
یکی نام ارمایل پاکدین
دگر نام گرمایل پیشبین
چنان بد که بودند روزی به هم
سخن رفت هر گونه از بیش و کم
ز بیدادگر شاه و ز لشکرش
یکی وزان رسمهای بد اندر خورش
.
.
.
( حكيم ابولقاسم فردوسي )
شب تاریک و سنگستان و مو مستنقل قول:
یکی وزان رسمهای بد اندر خورش
...
قدح از دست مو افتاد و نشکست
نگه دارنده اش نیکو نگه داشت
وگر نه صد قدح نفتاده بشکست
خواهم بر ابرویت ، رویت ، رویت
هر دم کشم وسمه ، هر دم کشم وسمه
ترسم که مجنون کند بسی مثل من کسی
چشم نرگست دیوانه دیوانه ، دیوانه دیوانه
یه شب بیا منزل ما
حل کن دو صد مشکل ما
ای دلبر خوشگل ما
دردت به جان ما شد
روح و روان ما شد
تن و جان را نرسانند گزندنقل قول:
شب تاریک و سنگستان و مو مست
قدح از دست مو افتاد و نشکست
نگه دارنده اش نیکو نگه داشت
وگر نه صد قدح نفتاده بشکست
هرچه از خاک شوی بالاتر
باد را بیش گزند است و ضرر
تا بدانجا که بر اوج افلاک
آیت مرگ شود پیک هلاک
ما از آن سال بسی یافته ایم
کز بلندی رخ بر تافته ایم
;)
دیریست, گالیا !نقل قول:
خواهم بر ابرویت ، رویت ، رویت
هر دم کشم وسمه ، هر دم کشم وسمه
ترسم که مجنون کند بسی مثل من کسی
چشم نرگست دیوانه دیوانه ، دیوانه دیوانه
یه شب بیا منزل ما
حل کن دو صد مشکل ما
ای دلبر خوشگل ما
دردت به جان ما شد
روح و روان ما شد
در گوش من فسانه دلداگی مخوان!
دیگر ز من ترانه شوریدگی مخواه!
دیریست , گالیا ! به ره افتاد کاروان
ناگاه
باغي از زنبق
رست
آن روز
امواج ياد
آرام آرام
در ساحل سپيد نشستند
من
سبزه زار
ساحل
آن روز ، روز باران بود
آن روز ، روز زنبق
مسافر دشتیم دیشب اخه وقتی اومد دیگه من رفتم