من که می گم بیایم با هم یک فیلمنامه بنویسیم توپ این مشکلات هم رفع کنیم بعد هم بدیم برای ماه رمضان سال دیگه بسازنش تا حداقل یکمی سینمایی ایران اینجوری ضایع نشه
Printable View
من که می گم بیایم با هم یک فیلمنامه بنویسیم توپ این مشکلات هم رفع کنیم بعد هم بدیم برای ماه رمضان سال دیگه بسازنش تا حداقل یکمی سینمایی ایران اینجوری ضایع نشه
هنوز که نمرده.:31:نقل قول:
قسمت بعدی که میمیره:دینقل قول:
شما شروع کن با کمک بچه هایه فروم lost 2 رو بنویسیم ! :31:نقل قول:
با مردنش تغییری توی فیلم ایجاد نمی شه همون فیلم مبتذل باقی می مونهنقل قول:
به سینمای ایران ربطی نداره . سریال برای صدا و سیما ست .نقل قول:
من که می گم بیایم با هم یک فیلمنامه بنویسیم توپ این مشکلات هم رفع کنیم بعد هم بدیم برای ماه رمضان سال دیگه بسازنش تا حداقل یکمی سینمایی ایران اینجوری ضایع نشه
دوستانی که انتقاد کلی می کنن و می گن کلا سریال ها بدرد نمی خورن من جمله این سریال، توجه کنن که شدیدا دست سازندگان فیلم و سریال تو ایران بسته هست.
بعضی ها انتقاد می کنن میگن چرا مشکلات اجتماعی تو فیلم ها خوب نشون داده نمیشه و یا فقط به خانواده گیر دادن ! چون نمیشههههههههههههههههههههه ه
طبق لایحه ای که حدود 6 سال پیش به مجلس رفت و تصویب و تبدیل به قانون شد ! که قانون ضد سیاهنمایی نامیده میشه ، رسانه ها مثل صدا و سیما و روزنامه ها و ... حق نشون دادن سیاهی ! تو جامعه رو ندارن ! این یعنی چی؟ یعنی اینکه اگه تو فیلمی نشون داده بشه یه خونواده ای ازشدت بی پولی یه سری بلاهایی داره سرش میاد اون فیلم هیچ موقع نمایش داده نمیشه ! و از این قبیل مشکلات.
اگر هم دقت کنین ، به تنها فیلم ماه رمضان امسال که بعضی از دولتی ها نمره قبولی دادن ملکوت بود ! یکی از دلالیلش همین هست ، داستان فیلم مربوط به یه خانواده کارخونه دار هست و کاملا از لحاظ مادی توپ و فقط یه شخصیت ید و بی خدا داره که آخرش به سرای اعمالش می رسه و بیشتر روی مشکلات اخروی مانور میده ! (طرف 2 میلیارد به یکی ذین داره باید بده ! )
می تونین به پست های آقای nar nia که زحمت می کشن و مطالب رو از خبرگزاری های دولتی تو تاپیک های فیلم کپی پیست می کنن مراجعه کنید .
کلا تو فیمنامه ای که قرار شده بنویسین همه چیزه حامعه رو گل و بلبل باید نشون بدین و چند نفری رو با یه سری مسکلات خاص نشون بدین که آخرش آدم خوب ها مشکلشون رفع میشه و آدم بدها به سزای عملشون میرسن.
پروژه Lost 2رو هم متوقف کنید چون Lost 1 رو هم گیر دادن و به صهیونیت ها و پست مدرنیسم و ... ربط دادن و پخ پخ
انتقاد از سریال ماه رمضان/ مرفین بیمارستانی اعتیادآور نیست
رئیس انجمن بیهوشی و مراقبتهای ویژه ایران گفت: تزریق مرفین به بیمار بستری در بیمارستان اعتیاد نمی آورد و آنچه در مجموعه تلویزیونی ماه رمضان به تصویر در آمده با واقعیت پزشکی همخوانی ندارد. دکتر محمد مهدی قیامت در مورد معتاد شدن بیمارانی که در بیمارستان به آنها مرفین تزریق می شود به خبرنگار مهر گفت: تزریق مرفین برای تسکین درد است و به هیچ وجه اعتیاد نمی آورد.
این در حالی است که در یکی از مجموعه های تلویزیونی ماه رمضان، مردی را نشان می دهد که در اثر تزریق مرفین به هنگام بستری بودن در بیمارستان، معتاد به موادمخدر شده است.
رئیس انجمن بیهوشی و مراقبتهای ویژه ایران با تاکید بر اینکه در بیماران سرطانی که درد زیادی دارند از دوز بالای مرفین استفاده می شود اما وابستگی ایجاد نمی کند، تصریح کرد: در علوم پزشکی کتابی وجود دارد تحت عنوان "افسانه های مرفین" که به این قبیل موضوعات پرداخته است.
قیامت افزود: نوع مرفین مورد استفاده در بیمارستانها شیمیایی بوده و ترکیبات آن کاملا متفاوت از مرفین مخدر است و به هیچ وجه اعتیادآور نیست.
"جراحت" نمایش باورپذیر روابط انسانی
مجموعه "جراحت" به کارگردانی محمدمهدی عسگرپور تصویری باورپذیر از روابط انسانی و مشکلات اجتماعی است. به گزارش خبرنگار مهر، "جراحت" در مقایسه با مجموعههای دیگر ماه رمضان امسال آن قدر امتیاز دارد که پربینندهترین بودن آن طبیعی به نظر میرسد. مجموعهای اجتماعی خانوادگی که تصویری از روابط و مناسبات نامتعادل و شکننده جامعه امروز روایت میکند. آنهم در رسانهای که برای نمایش تلخیها و پلشتیها به فانتزی روی میآورد و معمولا در قالب مجموعههایی خنثی مشکلات را به نمایش میگذارد.
در چنین فضایی است که ساخت مجموعههای "جراحت" و "در مسیر زاینده رود" اتفاقهایی مبارک محسوب میشوند و بابت آنها باید خوشحال بود، خوشحال بود که مدیران تلویزیون رضایت دادهاند فیلمنامه تلخ اما کم ایراد سعید نعمتالله ساخته شود یا روایت علیرضا نادری از جامعه ورزشی و بحرانهای اخلاقیاش مقابل دوربین برود، هر چند احتمالا مدیران دوست داشتند هر چهار شبکه طنزی مانند "نون و ریحون" روی آنتن بفرستند!
آتنه فقیه نصیری در نمایی از "جراحت"مجموعه "جراحت" نشان دهنده پختگی فیلمنامهنویسی است که با هر کارش مخاطب را غافلگیر میکند، سعید نعمتالله در این سالها روند روبه رشدی داشته، در انتخاب موضوع و پرداختن به موقعیتهای ملتهب به مهارت رسیده، زیر و بم روابط انسانی را شناخته و خوب میداند شخصیت تاثیرگذار شخصیت خاکستری است.
او بیشتر در تلویزیون فعالیت کرده و با هوشمندی با توجه به مشکلات و ممیزی در این رسانه پرمخاطب امکان روایت قصههایی را به وجود آورده که کمتر در تلویزیون دیدهایم، در "زیر هشت" او مناسبات و روابطی را خلق کرده بود که متاثر از سینمای خیابانی دهه 50 بود، او همان قدر در ترسیم روزگار سیاه عطا (امیر جعفری) موفق بود که در "جراحت" توانسته فضایی ملموس از روابط و مشکلات یک خانواده سنتی مذهبی ارائه دهد.
"جراحت" شکنندگی و پیچیدگی روابطی را به تصویر میکشد که ظاهرا متعادل، مرسوم و پذیرفتنی است اما در لایههای زیرین این روابط حقایقی نهفته که روشن کردن آنها آرامش و سکون یک خانواده را برهم میریزد. موفقیت "جراحت" البته محدود به فیلمنامه منسجم و خلق موقعیتهای تازه در دل یک داستان تکراری محدود نمیشود، محمدمهدی عسگرپور درک درستی از فیلمنامه خوب سعید نعمتالله داشته و نقاط قوت آن را تشخیص داده است.
انتخاب هوشیارانه بازیگران، طراحی میزانسنهای تازه، قاب بندی مناسب ساختار تصویری قابل قبولی برای این مجموعه به وجود آورده، عسگرپور در فضایی که شتابزدگی یکی از ویژگیهای تولید در تلویزیون است با حساسیت و وسواس کار کرده و مشخص است که برای هر پلان ایدهای داشته و کاملا برای اجرای بصری آن ایده فکر کرده است.
"جراحت" داستان آشنایی دارد، بیشمار مجموعه و فیلم درباره اختلاف اعضای یک خانواده ساخته شده اما امتیاز "جراحت" در این است که موقعیتهای آشنا را به شکلی تازه مطرح کرده، سکانس درخشان دعوای اسماعیل (علی عمرانی) و بزرگ (امین تارخ) را به یاد بیاورید که چطور با ضرباهنگی تند و نفسگیر و همراه با دیالوگهای مناسب درگیری دو عضو از یک خانواده به تصویر کشیده میشود.
پربیننده شدن این مجموعه مناسبتی نشان میدهد باوجود خبرسازیها و اصرار گروهی برای این که مجموعههای جدی و تلخ با اقبال مخاطب روبرو نمیشوند، تماشاگر تلویزیون "جراحت" را با همه تلخیهایش دوست دارد و آن را به مجموعههای دیگر ترجیح میدهد.
بوي اين مياد كه انگار قراره همه چي به خوشي و خرمي تموم شه...!
تارخ: نقش «بزرگ» برایم وسوسهکننده بود[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] «جراحت» هم از فیلمنامه خوبی برخوردار بود، هم کارگردان آن کارگردان موفقی است و هم نقش برایم خوشایند بود. به همین دلیل نقش «بزرگ» برایم وسوسهکننده بود و دوست داشتم آن را بازی کنم.
به گزارش «خبر آنلاین»، «بوعلی سینا»ی جوان سینمای ما حالا دیگر مردی پخته شدهاست که اگر نگاهی به کارنامهاش بیاندازیم نام تولیداتی را میبینیم که افتخار تاریخ سینما و تلویزیونمان نیز هست. «مادر، مجسمه، دلشدگان، سربداران و...» همه و همه سندی است بر اینکه امین تارخ راه را اشتباه نرفتهاست. همین است که خیلی از ستارگان دنیای بازیگری در کلاس درس او تعلیم بازیگری دیدهاند و از اینکه صفت «استاد» را کنار نام امین تارخ بیاورند، ابایی ندارند. در این گفتوگو که به دلیل مشغلههای کاری تارخ به درازا نکشید، مصلحتهای شخصی و البته صنفی باعث شد که او از پاسخگویی به چند سوال اساسیتر طفره برود، اما به موضوع اصلی گفتوگو که حضور در تلویزیون پس از 3 سال غیبت بود مفصل پرداختیم. آنچه میخوانید حاصل پرسش و پاسخی است که با بازیگر نقش «بزرگ» در تازهترین ساخته محمدمهدی عسگرپور داشتیم اگرچه بیشتر از آنچه که درباره این مجموعه حرف بزنیم، بازیگری تارخ را واکاوی کردیم.
آقای تارخ! نقش «بزرگ» چه ویژگیهایی داشت که حاضر شدید پس از سه سال دوباره به تلویزیون برگردید؟
«جراحت» هم از فیلمنامه خوبی برخوردار بود، هم کارگردان آن کارگردان موفقی است و هم نقش برایم خوشایند بود. به همین دلیل نقش «بزرگ» برایم وسوسهکننده بود و دوست داشتم آن را بازی کنم.
این حضور چقدر به خاطر همکاریهای صنفی با محمدمهدی عسگرپور بود؟
اصلا به خاطر همکاریهای صنفی نبود و من قویأ این موضوع را رد میکنم. مهدی عسگرپور در درجه اول برای همه ما یک کارگردان است و من از قبل با کارهای ایشان آشنا بودم و تولیداتشان را دوست داشتم.
«جراحت» یک سریال خانوادگی است که اتفاقا گاهی ساختار سنتی هم دارد. بعد از سریال «اغما» که سریالی ماورایی و مدرن بود چگونه به این کار رسیدید؟
قبول ندارم که این سریال سنتی است. فکر میکنم که این سریالی است که به خانواده سنتی پرداخته است. این سریال آدمهای خودش را دارد و قصهاش مربوط به خانواده است.
یکی از نکات تمایز «جراحت» با باقی سریالهای ماه رمضان، نوع دیالوگهاست. چگونه با این نوع دیالوگ ارتباط برقرار کردید؟
نکته بارز این فیلمنامه همانطور که شما اشاره کردید، نوع دیالوگهایش است. دیالوگهای این سریال آهنگین و وزین است در عین اینکه با ظرافت خاصی، روزمرگی در آن به کار گرفته شدهاست. شما هیچ وقت احساس نخواهید کرد که این سریال در مقطع زمانی خاصی رخ داده چون کاملا امروزی است، آدمهایش با موبایل حرف میزنند، سوار بنز میشوند و محاسبات متمدنانه دارند. اما لحن آهنگینی دارند که به بافت دراماتیک قصه کمک میکند و از لحاظ نمایشی به مجموعه جذابیت میبخشد.
اما قبول دارید لحن رایج افراد جامعه نیست؟
این درست، که رایج نیست اما این آدمها حرفهای عجیب و غریبی هم نمیزنند. حرفهای کاملا معمولی و روزمره میزنند که در قالب یک ادبیات شریف به زبان میآید.
نقش «بزرگ» یکی از کاملترین شخصیتپردازیها را در سریال دارد، اما نکته اینجاست که هیچ بدی در این نقش نیست و این شخصیت به مثابه اسمش واقعا بزرگ است، این سپیدی کمی غیرواقعی نیست؟
من این نگاه به کاراکتر را دوست ندارم. نمیتوان این طور گفت که یک آدم به صورت مطلق خوب یا به طور مطلق بد است. همه آدمها زیر و بمهای شخصیتی دارند. «بزرگ» هم به هر حال ممکن است که نقش پدری این خانواده را به خوبی ایفا کند، اما در بعضی موارد خشن هم میشود. من «بزرگ» را این طور ندیدم که از اشتباه مبرا باشد، اتفاقا اگر دقت کنیم او در بعضی موارد دچار اشتباهاتی هم شدهاست. ما عادت کردیم که آدمها را دستهبندی کنیم و بگوییم بعضی آدمها مثبت هستند و بعضی آدمها منفی، این تقسیم بندی اشتباه است و لااقل در این سریال آدمها همه هم خوب هستند و هم بد.
احساس میشود کاراکتر «بزرگ» متکی بر احساس است، اینکه میگویم احساس به این معنی است که شما در مقایسه با باقی مردان این سریال از واکنشهای بیشتری برخوردار هستید و احساسات شما نمایانگر کنتراست نسبت به باقی کاراکترهاست.
کدام آدم را سراغ دارید که احساس نداشته باشد؟ «واکنش» در این سریال اساس هر کاراکتری است. انسی تصمیم به خودسوزی میگیرد، اسماعل تهدید به سوزاندن خانه بچهاش میکند. اما در «بزرگ» این واکنشها باید به شکل دیگری باشد چون مسئولیت این خانواده تقریبا بر عهده اوست. این بار مسئولیت، دل نگرانی بیشتری را برایش به همراه دارد که این موضوع شاید برای بیننده عیانتر باشد و بیشتر دیده شود.
آخرین حضور تلویزیونی شما برمیگردد به سریال «اغما» که بازهم یک مجموعه مناسبتی برای ماه مبارک رمضان بود و حالا هم که «جراحت» با حضور شما باز در ماه رمضان به روی آنتن رفته است. تعمدی از جانب شما برای این انتخابها وجود داشته است؟
نه تعمدی نبوده و من اگر پس از اغما به مدت سه سال در تلویزیون حضور نداشتم به خاطر این بود که پیشنهاداتم اصلا قابل تامل نبود وگرنه اگر پیشنهاد مناسبی میشد حتما کار میکردم.
فکر میکنم امین تارخ موفقیتش را مدیون انتخابهایش است، میخواهم کمی درباره حساسیتتان و نحوه گزینش نقش توضیح دهید؟
ببینید جدا از نقش برای من در درجه اول کارگردان و فیلمنامه خیلی مهم است. همه چیز باید با معیارهای فکری من همسان باشد در غیر این صورت در آن پروژه حاضر نمیشوم. اما گذشته از همه اینها من برای بازیگری عجلهای ندارم. به نظرم نباید با شتاب کار کرد و گزیدهکاری در خیلی از موارد بهتر است، چون اگر غیر از این باشد بازیگر تبدیل به یک چهره مصرفی میشود. این زیاد کارکردن باعث میشود حساسیتهای بازیگر درباره حرفهاش از بین برود و مهمتر از هر چیز، برای مخاطب تبدیل به یک چهره تکراری و بعد از مدتی به فراموشی سپرده میشود. من این نظر را قبول ندارم که اگر بازیگر تند، تند کار نکند، فراموش میشود. گاهی به خاطر زیاد از حد کار کردن است که یک بازیگر فراموش میشود.
خیال شما بابت فراموش نشدنتان از این جهت راحت است که چند نقش ماندگار در کارنامهتان دارید که هیچ چیز نمیتواند خاطره حضورتان در آنها را از اذهان مردم پاک کند. اگر این نقشها در کارنامهتان نبود آیا بازهم همین نظر را داشتید؟
بازیگر هیچ وقت خیالش راحت نیست، اما با شتاب کارکردن باعث میشود که بازیگر با سر به زمین بخورد. بازیگرهای زیادی را داشتیم که دائما در تلویزیون و سینما بودند و آنقدر دیده شدند که جذابیتشان از بین رفت و دیگر کسی حاضر به همکاری با آنها نشد.
این گزیده کاری به ضرر شما نشده، از این جهت میگویم که خارج از باندبازیهای مرسوم قرار بگیرید؟
من نه باند بازم نه در باندی هستم و نه به باندبازی اعتقاد دارم. من تا الان با آرامش سرم را پایین انداختم و بیسرو صدا کارم را انجام دادم و خدا را شکر تا الان هم، باختی از این بابت نداشتم و واقعا راضی هستم که تا به امروز وابستگی به هیچ باندی نداشتم و از جای دیگری ارتزاق نکردم و نان بازوی خودم را خوردم. در کل به نظر من باند هر هنرپیشهای، توانایی و استعداد خودش است.
از این مسیری که تا به الان در بازیگری طی کردهاید، راضی هستید؟
چرا ناراضی باشم؟ 37سال با آبرو کار کردن و با حفظ کارنامه متوسط رو به بالا میتواند برای هرکسی ایدهآل باشد.
فکر میکنید سکوی پرش شما در این مسیر کدام یک از کارهایتان بود؟
فکر میکنم برای شناخته شدنم «بوعلی سینا» خیلی موثر بود. اما سکوی پرش آنقدر مهم نیست که ماندگاری را در پی داشته باشد. میشود از یک سریال یا یک فیلم بعنوان سکوی پرش استفاده کرد و شناخته شد، اما مهمتر این است که خودت را حفظ کنی، این برای من باارزشتر است. من هم میتوانستم با قبول کردن خیلی از پیشنهادات در خیلی از پروژهها حضور پیدا کنم و دائما در چشم باشم، اما در نهایت چه کسی سود میکند؟ من سود کردم که گزیده کار بودم وگرنه ویترین مخاطب را پر کردن کار سادهای است. من بازیگر ماندگاری هستم و به این موضوع افتخار میکنم. احساس میکنم هر بازیگری سهمیهای دارد و مهم این است که آن بازیگر چطور از این سهمیه استفاده میکند. من دوست داشتم این سهمیه را در 50 سال استفاده کنم، همیشه باشم و مهمتر از آن خوب باشم چون عقیده دارم هرچه سن بالاتر میرود برای بازیگر نقشهای بهتری وجود دارد.
داشتن کلاس بازیگری و تدریس این رشته، به شما هنگامی که جلوی دوربین میروید اعتماد به نفس میدهد یا هنوز هم مثل هر بازیگری موقع جلوی دوربین رفتن، دلهره دارید؟
اگر یک بازیگر 80 سال هم سابقه بازیگری داشته باشد زمانی که جلوی دوربین میرود یک جور استرس دارد، اما این استرس برای بازیگران باتجربه باید تبدیل به یک تمرکز بشود. آموزش به بازیگر کمک میکند که همیشه به روز باشد و خدا را شکر من این شانس را داشتهام که تدریس بازیگری کنم و هیچ وقت از جهان بازیگری عقب نیفتم.
برخی معتقدند فن بیان امین تارخ نقطه عطف بازیگری اوست. شما این موضوع را قبول دارید؟
یک بازیگر مجموعهای از انتخابهای بدنی و بیانی است. طبیعتأ یک درصد بالایی از موفقیت نقش بر عهده بیان است. در «جراحت» لحنی دارم که کاملا متفاوت با با لحنی است که در مادر یا معصومیت از دست رفته داشتهام. من درباره بیانم خیلی حساسیت دارم و خیلی روی آن کار میکنم. فن بیان یکی از ابزارهای مهم بازیگری است که بازیگر باید روی آن حساسیت داشته باشد. یک بازیگر حرفهای باید برای هر نقشی یک انتخاب خاص بیانی هم داشته باشد، چون لحن هیچ آدمی شبیه آن یکی نیست و اگر این حساسیت وجود نداشته باشد بعد از یک مدتی حرف زدن آن بازیگر عادی میشود و از چشم مخاطب میافتد. به خاطر همین است که با نظر شما درباره بیانم موافقم اما باید این را هم اضافه کنم که من همان طور که روی بیانم حساسیت دارم بر روی انتخاب های بدنیام هم تمرکز میکنم. نحوه راه رفتن «بزرگ» با «دکتر پژوهان» در سریال اغما کاملا متفاوت است. به هر صورت فکر میکنم بازیگری بازیگر است که جزییات بازیاش برایش مهم باشد نه حاشیههای دنیای بازیگری.
باتوجه به حساسیتی که در انتخاب نقشهایتان دارید خیلی دوست دارم بدانم با چه انگیزهای در فیلم باغ قرمز امیر سماواتی حضور پیدا کردید؟
با خواندن فیلمنامه به نظرم آمد که باغ قرمز صاحب یک سینمایی بسیار عامهپسند و در عین حال حرفهای بوده است، البته من آن چیزی که در اجرا درآمده را ندیدم.
برسیم به خانه سینما و فعالیتهایتان. همایش صنفی 18 مرداد چرا برگزار نشد؟
(سکوت میکند)
یعنی هیچ توضیحی نمیخواهید درباره برگزار نشدن این همایش بدهید؟
(سکوت میکند)
آقای تارخ! ما نگران برگزار نشدن جشن خانه سینما هم هستیم؟
هیچ دلیلی نمیتواند مانع برگزار شدن این جشن شود.
منبع: خبر آنلاین
این وسط یکی ممکنه بمیره . شاید مامان لطیفه شایدم انسی .
شاید هم بزرگ شاید هم امیر جافظ شاید اکرم اصلا شاید .....
چه عجب یه بخاری از این امیرحافظ بلند شد. سیب زمینی فیلم به عمل اومد.:31:
مرحومه ی سریال بالاخره معلوم شد.مامان لطیفه.
مامان لطیفه ( جک ) فوت کرد.
از کجا فهمیدین فوت کرد تو سرد خونه اول که نبود
بچه ها محمد چقدر موثر امروز بازی میکرد!!!!شعر میخوند-سلام کرد-به ناصر خان جواب داد...
واقعآ این کلیشه ها و صحنه های مصنوعی کِی از بین میره ؟! زنیکه به جای اینکه از خوشحالی داد بزنه و تا از در میاد بیرون بگه ننه ـتون اینجا نبود , اول دو ساعت به آروم ترین شکل ممکن راه میره و یه نگاه غمناک به اسماعیل میکنه و بعد ولو میشه زمین و میگه ننه ـتون اینجا نیست !
به قول دوستان ایشون کلآ نقش کارگر و زحمت کش خونه رو دارن ! از تمیز کردن خونه و جواب دادن به تلفن تا بازی با بچه ها و رفتن دم در و ... :دینقل قول:
بچه ها محمد چقدر موثر امروز بازی میکرد!!!!شعر میخوند-سلام کرد-به ناصر خان جواب داد...
مطمئنا تنها نكته ي مثبت فيلم تو اين قسمت سكانس تونل بود ! افكار ماليخوليايي و ذهن روانپريش انسي خيلي قشنگ به تصوير
كشيده بود ! تصور ذهني انسي كه ناگهان تبديل به يه حقيقت شد و انسي رو هم به وحشت انداخت ! اين ميتونه تلميح جالبي به
زندگي آدمها تو فيلم و تغيير حالات زندگيشون باشه !
قسمت بعد این طور که نشون داد بزرگ ماشینش چپ می کنه ؟
باز هم به این ضرب المثل رسیدیم که برادر گوشت برادر را بخوره استخونش را دور نمیندازه . ( درست گفتم دیگه :دی)
صحنه ای که افسر شونه ی تو سرش رو به هوشی داد دلم واسه کارگردان سوخت که
نمی تونه روابط احساسی و عاطفه ای دوتا زن و شوهر رو به درستی به نمایش
بزاره!
البته نه تنها تو این فیلم!
تو همه ی فیلم های ایرانی (سریال/سینمای) برای نشون دادن این روابط
مشکل دارن و معمولا بجای اون از یه سری صحنه های خنده آور
استفاده میکنن!
توی آنچه خواهید دید یه چیزایی میگفت که معلوم بود میمیره. بزرگ به امیر گفت خونه رو به نامت کردو رفت...(البته فکر کنم)نقل قول:
منم دقیقا همینو به خواهرم گفتمنقل قول:
باید عینهو لاست یکی مثل جک قربانی بشه تا همه چیز روبه راه بشه
اين بازيگر نقش امير حافظ هرچي از اول سريال عين تير برق ساكن بود! عوضش اين قسمت خيلي اون سكانس تو كلانتري رو خوب اجرا كرد! فكر كنم ديگه تا 2-3 سال باز بره تو خط ساكن بودن.چون خيلي انرژي گذاشت:31:
ها پس اسکارو چی میگینقل قول:
البته بنظرم امی درست تر باشه!!
اصلا این بچه اکرمو چی کارش کردن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بچه ها از همتون خواهش میکنن.
و خواهرانه ازتون میخوام که بحث ایشون رو ادامه ندین!!
ممنون.
اون حتی الان اینجا نیست که پستهاتونو بخونه!
---------------------------------------------------------------
اسماعیل معتاد شده؟؟؟؟
بله بيخيال.نقل قول:
آره معتاد شده! واسه بيخيالي و تسكين اين مصيبت ها رو به مواد آورد.
تو بيمارستان هم ديديد كه هي ميگفت مرفين! چون مي خواست فكر و خيال نكنه
هه...هه...هه...:4:نقل قول:
هه هه این که چیزی نیستنقل قول:
اون یکی فیلما رو ندیدین که مادر یا پدر به ترتیب پسر یا دخترشونو بعد از سال های زیاد پیدا می کنن از دور همدیگرو نیگا می کنن
اصولا در اینگونه موارد افراد به آغوش کشیده می شوند:31:
مسخره بازی شده که...
2-3 تا قسمت دیگه به پایان نمونده دارن یه ماجرای جدید رو باز می کنن
اصلا از اول فیلم ما نفهمیدیم هدف از این فیلم زندگی به بچه ی اکرم و امیر حافظ بوده یا رابطه برادری اسماعیل و بزررررررررررررررررررگ !
تازگی ها که یه پرورنده ی جنایی و اعتیاد هم باز شده...
قدیما بهتر فیلم رو کش می دادن :31:
اين اسپم بود ديگه احيانا ؟ :31:نقل قول:
آقا بازیگر نقش امیر حافظ و اکرم و ناصر خان اسمشون چیه؟
بعد علی عمرانی و محمد عمرانی داداشن باهم؟
یکی از اعضا پست داده بود که مورفین بیمارستانی معتاد نمیکنه... ولی من تو پرستاران هم یادمه که اون جراح گوشواره ایه به مورفین بیمارستان معتاد بود...نقل قول:
شونه رو دیدم یاد افسانه توشی شان افتادم ... به هر حال اون موقع که اونهمه نامحرم اونم از نوع پلیس دور و ور شوهرشن بیشتر از اون کاری نمیتونس بکنه!... شونه رو گذاشته بود تو یقه لباسش یا تو موهاش که فرتی کشیدش بیرون؟نقل قول:
اگه گفتین ویلای NC تو کدوم فیلم بود؟...(راهنمایی: درباره الی)
من اون صحنه افسانه توشی شان رو تو 23 سالگی دیدم تحت تاثیر قرار گرفتم ! اما اینجا فقط خندم گرفت .نقل قول:
شونه رو دیدم یاد افسانه توشی شان افتادم
بنده خدا اونجا مادرش به صورت اسب بود اینجا طرف آدم بود !
من تو کف این موندم که صورت اون دو تا پیرزن مرده رو هم نمی تونستن به اسماعیل نشون بدن ؟!! حتما باید از تهران یه زن میومد سبزوار شناسایی می کرد ؟!
یعنی امکان داره یه مرد با دیدن صورت پیرزن مرده آمپرش بالا بزنه ؟!
خوب شد كه مامان لطيفه نمرد...!
مگه نمرد:31: دوستان كه ميگفتن مردنقل قول:
حالا جالب اینجاست که اون کسی که اقدس رو برد سردخونه خودش مرد بود!:27:نقل قول:
من تو کف این موندم که صورت اون دو تا پیرزن مرده رو هم نمی تونستن به اسماعیل نشون بدن ؟!! حتما باید از تهران یه زن میومد سبزوار شناسایی می کرد ؟!
یعنی امکان داره یه مرد با دیدن صورت پیرزن مرده آمپرش بالا بزنه ؟!
نقل قول:
والا الان كه ما ديديم اتفاقي نيوفتاده بود...!
تو سريال آينده هم انگار اتفاقي نيوفتاده بود ! ...
عجب صحنه ای بود کول کردن بزرگ توسط اسماعیل
اصلا تو بیمارستان به بدترین مریض ها هم مورفین نمیدننقل قول:
یکی از اعضا پست داده بود که مورفین بیمارستانی معتاد نمیکنه...
فقط روز اول یا دوم بعد از عمل یا تصادف مورفین میزنن
برای زدنش هم باید کمیسیون تشخیص بده که اونم فکر کنم باید حتما چند تا دکتر متخصص باشن
همه ی اینها هم بخاطر خواص معتاد کنندشه
بله....ما تعجب کرده بودیم که چطور داستان
رو کارگردان میخواد جمعش کنه تو یکی دوتا قسمت
حواسمون نبود نویسنده زرنگی کرده پای امام رضا
رو کشیده وسط!
بله داداشننقل قول:
علی عمرانی و محمد عمرانی داداشن باهم؟
چقدر این آخرش دارن کشش میدن