I am not in danger , I am the danger
این که دیگه نیاز به معرفی نداره داره؟ هرکی ندونه که این دیالوگ چیه یا از کیه یعنی اصلن تا به حال زندگی نمیکرده بلکه مرده بوده.
Printable View
I am not in danger , I am the danger
این که دیگه نیاز به معرفی نداره داره؟ هرکی ندونه که این دیالوگ چیه یا از کیه یعنی اصلن تا به حال زندگی نمیکرده بلکه مرده بوده.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یارمحمد : قالیچه به خواست خدا تموم شد عهد کرده بودم اگر زنده بودمو قالیچه تمام شد با خاک پای شما تبرک بشه
یارمحمد: استاد قدم رنجه فرمایید گرچه این زیر پایی در شان استادان هنر نیست
کمال الملک با اشک و بغض (خطاب به یارمحمد): استاد تویی . . . هنر این فرشه . . . شاهکار این تابلوست . . .
کمال الملک (خطاب به خود): در این خمه ی عمر یک نظر به زیر پای نینداختی
کمال المک (خطاب به یار محمد) : هنر این ذوق گسترده س . . . شاهکار کار توست یار محمد نه کار من. . ."کمال الملک اثر زنده یاد علی حاتمی"
بارنی استینستون:تنها دلیلی که من برای --- با یک دختر یک ماه صبر میکنم اینه که اون دختر 17 سال و 11 ماهش باشه:n10:
یک دیالوگ جداگانه ی دیگه از بارنی:new is always better
:n09:
سریال how i met your mother
الان دو روزه کلیه چپم از کار افتاده میدونی الان کلیه چپ دونه چنده؟
دیروز یه کلیه دست دوم مال یه دکتر روزی یه بار باهاش میرفته دسشویی میومده در حد صفر چند بگه خوبه ؟
25 میلیون !
البته چینی شم تو بازار هست 2/5 یه بار بری دسشویی باید بندازیش دور ... : ))
ویلای من - مهران مدیری
در اصل این رو هاروی دنت دادستان شهر اون شبی که با بروس وین Double Date داشتن تو رستوران بهش میگه :دینقل قول:
اینم من از The Dark Knight Rises 2 اضافه کنم ببخشید اگه تکراریه،
لحظه ای که بتمن میخواد با Bat پرواز کنه به گوردون میگه:
A hero can be anyone. Even a man doing something as simple and reassuring as putting a coat around a young boy's shoulders to let him know that the world hadn't ended.
کسانی که Batman Begins رو دیده باشن متوجه میشن :n02:
فیلم Evim Sensin
اسکتدر : ببين چي ميگم ! ميدوني!؟
اينجا هم واسه مهمونا اتاق بسازيم! اونا هم جنگل رو نگاه کنن
اين طرف هم باغچه ميشه اينجوري گوجه و فلفل و بادمجان و اينا ميکاريم...يه خرده بوستان ميشه!نظرت چيه؟
ليلا!؟
لیلا : اينجا اتاق خوابمون باشه؟خوابيدنش خيلي حال ميده
اسکندر : خيلي خوشت اومد؟
لیلا: آره خيلي با آرامشه ، متشکرم
اسکندر : چرا!؟
لیلا : !تو منو خيلي خوشحال ميکني
با تو ديگه يه خونه درست و حسابي خواهم داشت
اسکندر : خونه ي من توئي
سوزان: ما دو تا دختر داشتيم. شوهرم برقکار بود با دختر بزرگم سکس ميکرد، ولی من نميدونستم. بعدش هم ميخواست با کوچيکه سکس کنه. خواهرش نميخواست اين اتفاق بيفته... ميخواست از خواهر کوچولوش مراقبت کنه واسه همين زد خودشو کشت... شوهرم گفت که اون رفته مسافرت ولی دخترم به من چيزی نگفته بود. بعد يه مدت، مردم شروع کردن به سوال پرسيدن بعدشم شماها اومديد و کوچيکتره رو برديد پرورشگاه. شوهرمو دستگير کرديد. اون بهتون گفت که من ميدونستم... که من بخشی از اين کارش بودم ولی من نميدونستم.. هرگز نميدونستم، من حامله بودم خدمات اجتماعی اومد و نوزادو ازم گرفت. گفتن که من مادر مناسبی نبودم. هر چيزی که به پليس گفتم پيچ و تاب خورد. اون محکوم شد به حبس ابد. ده ما بعد توی سلول، خودشو دار زد... مرگ، وقتی که پنجه شو برات باز کنه هرگز ولت نميکنه. وقتی تو اون ساحل ايستاده بودم به جسد اون پسره نگاه ميکردم همه ش فکر ميکردم که دخترم هم وقتی شوهرم کشتش آنقدر در آرامش بود؟ فکر نميکنم بوده باشه
میلر: تو چه جوری متوجه این قضیه نشدی؟! چه جوری؟
Broadchurch S1E7
پی نوشت 1: اگه سريال کيلينگ رو دوست داريد اين سريال انگيليسی رو از دست ندهيد سريالی که به نظرم تو زمينه داستان و متد درام و تعليق چندين پله از اون سريال بالاتر است
پی نوشت 2: يکی از بهترين ساند ترک های سريال هايی که تا حالا شنيدم باسه اين سريال بوده پيشنهاد ميکنم حتما از لينک زير دانلودش کنيد و گوشش بديد
کد:http://s5.picofile.com/file/8150858234/2_So_Close_feat_Arnor_Dan_.mp3.html
ﻭﺍﻟﺘﺮ ﻭﺍﯾﺖ : ﻣﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺍﺯ ﭼﺮﺍﻍ ﺳﺒﺰ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﻣﯿﺸﯿﻢ ﺍﻣﺎ
ﯾﻪ ﻭﻗﺘﺎﯾﯽ ﻫﻢ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﺩﻋﺎ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ ﻫﻤﻪ ﭼﺮﺍﻏﺎ ﻗﺮﻣﺰ
ﺑﺎﺷﻦ ﺗﺎ ﭼﻨﺪ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﮐﻨﺎﺭ ﺍﻭﻧﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺸﻮﻥ ﺩﺍﺭﯾﻢ
ﺑﺎﺷﯿﻢ ...
Breaking Bad
کلنل: من همیشه میدونستم که راه درست تو هر کاری کدومه .... بدون شک میدونستم!
ولی هیچوقت انتخابش نکردم، میدونی چرا؟!
چون انتخابش شدیدا سخت بود ...
«Scent of a woman »
......................House M.D
هاوس خطاب به زن بیمار : شما باردار بودید. براساس سطح هورمون هاتون دچار سقط جنین شدید.
بیمار : من حتی با هیچ کس قرار نذاشتم!
هاوس : درسته! از اونجایی که از نظر فیزیکی محاله بدون اینکه یکی شام دعوتت کنه باهاش رابطه داشته باشی...
بیمار : من از وقتی از شوهرم جدا شدم با کسی نبودم
هاوس :باشه هر چی تو بگش . مریم مقدس شدی.
بیمار : حالا چی کار کنم؟
هاوس : مشخصه ! پایه گذاره یه مذهب شو !
..........................Breaking Bad
والتر وایت: گیل، میخوام بدونم چه جوری کارم به اینجا کشیده!؟ راستش، خودمم موندم چه جوری کارم به اینجا کشیده !!
منظورم اینِ که، نمیتونم تصور کنم که داریم به عنوان دو تا مجرم اختلاط میکنیم...
گیل: اول جرم در حقت انجام میشه، بعدش تو مرتکب جرم میشی...
..............پایتخت3
اوس موسی: چار ساعته موخام بُرُم مُستراح روم نِمِشه یکی ر بیدار کُنم بُکُم مو رِ ببر.. مو تا حالا سر بار کسی نبودُم، مگه مستراح درد کمیه؟
نقی: یه زحمتی بکش نیاز به دستشویی پیدا کردی اسم ای دستشویی ر جلوی کسی نبر. بده دیگه، هی میگی نقی، نقی.
اوس موسی: یعنی چی بُگُم دستشویی ندارُم؟ ماخای بُگُم سرویس دارُم؟
نقی: نه، مثلا بگو خسته نباشید.
اوس موسی: ها، نقی جان! خسته نباشید.
سلام ...
سریال خوب Gallipoli رو دارم تماشا می کنم ، یه جایی شخصیت Cliffy داره در مورد جهنم صحبت می کنه ، فارغ از مسائل اعتقادی ، حرف هاش خیلی جالب و سنگین بودش ، خیلی جالب می گفت :
کلیفی : بهت می گم که چی می شه
Cliffy : I'll tell you what happens
You're lying there naked, under a pile of red-hot burning sand a thousand miles thick
And you've got no hope, right? Wrong
You got hope
Cause every 1,000 years, a little bird flies in and takes away one grain of sand
تو اونجا لخت به زیر یه عالمه شن داغ و سوزان به قطر 1000 مایل خوابیدی.
فکر می کنی امید نداری؟ اشتباه فکر می کنی
امید داری
چو هر 1000 سال یه پرنده ی کوچیک بالا سرت پرواز می کنه و 1 دونه از اون شن ها رو بر می داره !
Gallipoli _ Episode 3
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
-مافیای ها یه یهودی را کتک می زنند تا کاری رو که می خوان براشون انجام بده اما یارو خیلی سرتقه ...
تونی بهش می گه واقعا حاضر ی بکشمت ؟
(جواب طرف و متقابل اون جواب تونی خیلی جالبه)
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
-تاحالا چيزي از " ماسادا " شنيدي ؟
دوسالِ تمام ؛ 900 نفر يهودي ؛
به تنهايي در برابر 15000 سرباز رومي مقاومت کردن .
اونها مرگ رو به بردگي ترجيح دادن .
و اون رومي ها ؛
امروز کجان ؟
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
-داري بهشون نگاه ميکني احمق !
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
:n29:
Sopranos SE01EP03
صدای در میاد لوییس میره درو باز می کنه :
لوییس : شهردار وست ، اینجا چکار می کنی ؟
شهردار : دارم یه آدم عوضی میشم ، زنگ در خونه های مردمو می زنم و فرار می کنم !
لوییس : پس چرا هنوز اینجا وایسادی ؟
شهردار : چون اولین خونس ! تازه کارم !
Family Guy S09 E15
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
OZ S02E08
.Everybody wants to escape from Oz
Of course,the truth is
there is no escape.
I mean, let's say
you manage to sneak out.
Then you gotta run
and keep running.
And a life of running away
ain't no life at all.
Better to stay put, face reality,
deal with what you got
and make the best of it.
Yeah.
The measure of a man
is not where he lives, but how.
How he makes the best of it.
Make the best of it.
طبیعتا همه دلشون میخواد بتونن از آز (اسم زندان) فرار کنند , اما حقیقت اینه که راه فراری از اینجا وجود نداره
منظورم اینه بیا حتی فرض کنیم به یه طریقی هم بتونی از اینجا بزنی بیرون
بعدش باید همینطوز و همینطور بدوی و فرار کنی و زندگی که داخلش همیشه باید فراری باشی اصلا نمیشه بهش گفت زندگی
بهتره که سر جات وایسی , با حقیقت رو به رو بشی ,چیزی که نصیبت شده رو قبول کنی و تلاش کنی بهترین چیز رو از شرایطی که گرفتارش شدی در بیاری
آره اندازه و قیمت یک مرد به جایی که زندگی میکنه نیست ,به اینه که اون چطوری از اونجایی که هست بهترین استفاده رو میکنه و ازش بهترین چیز ها رو میسازه
پیرس : من کامپیوتر رو لازم دارم !
بریتا : .پیرس، ده دوازده تا کامپیوتر اینجاست !!
پیرس : آره، ولی ایمیل من توی اینه . :n08::n08:
Community S04E08
هیچ چیز مثل نیاز به جلب توجه در بین انسان ها رایج نیست.
شکسپیر
Criminal Minds - S01E06
انیشتین سوالی پرسیده که گاهی مرا گیج میکند
من دیوانه ام یا دیگران؟
Criminal Minds - S01E09
قبل از اینکه شروع به انتقام گرفتن کنی ، دو تا قبر آماده کن
کانفیوشس
Criminal Minds - S01E13
در این دنیای ضعیف هیچ چیز پایدار نیست حتی مشکلاتمان
چارلز چاپلین
Criminal Minds - S02E22
all religion is a foolish answer to a foolish question
peaky blinders s3e3
:King Ezekiel
People want someone to follow
It's human nature
They want someone to make 'em feel safe
And the people who feel safe are less dangerous more productive
They see a dude with a tiger , shoot
they start telling' stories about finding it in the wild
wrestling it into submission
turning it into his pet
They make the guy larger than life, a hero
?And who am I to burst their bubble
Next thing you know, they treat me like royalty
They wanted, they needed someone to follow, so I acted the part
I faked it till I made it
پادشاه حزقیال:
مردم یه نفر رو میخوان تا ازش پیروی کنند
این طبیعت انسانه
اونا یکی رو میخوان تا بهشون احساس امنیت بده
و مردمی که احساس امنیت کنند خطر کمتری دارن و بهرهوری بیشتر
اونا یه دوست رو همراه یک ببر میبینن
شروع میکنن به داستانسرایی اینکه تو حیات وحش پیداش کردم
جنگیدم و تسلیمش کردم
و تبدیلش کردم به یه حیوان خانگی
اونا اون شخص رو بزرگتر از رندگی میکنن، اون رو تبدیل به یک قهرمان میکنن
و من کی هستم که بخوام اون حباب خیالاتشون رو از بین ببرم؟
چیز دیگهای که باید بدونی اینه که اونا با من مثل یک پادشاه رفتار میکنن
اونا میخوان، نیاز دارن که از یک نفر پیروی کنند، پس من هم اون نقش رو اجرا کردم.
این نقش رو جعل کردم تا جایی که تونستم اون رو بوجودبیارم. (و حقیقی جلوه بدم.)
براتون آشنا نیست؟
یکی از زیباترین دیالوگ ها
DEXTER S03E06
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
کاملیا: میدونی دکستر, تمام زندگیم رو در جستجوی...
دکستر: معنای زندگی...
کاملیا: ... یه کیک لیموی کامل بودم و حالا ببین موقع مرگم چی گیرم اومده !!! تیکه های کیک با ژله های رنگی
والتر وایت: اصلا می دونی داری با کی صحبت می کنی؟ میدونی من در سال چقدر درآمد دارم؟ حتی اگه بهت بگم باور نمی کنی. می دونی اگه یکباره تصمیم بگیرم کارم رو بزارم کنار چی میشه؟ یک تجارت غول آسا بدون من براحتی متوقف میشه! نه، قطعا نمی دونی داری با کی صحبت می کنی، پس بزار برات روشن کنم! من در خطر نیستم، اسکایلر. من خود خطر هستم! یه نفر در رو باز می کنه و بعدش تیر میخوره، فکر می کنی من اونم؟ نه! من اونی هستم که در میزنه!
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
La Abuela
:Gordillo
.There's an old story about a Chinese farmer who buys a horse
.A short while later the horse runs away
:His neighbor says
"Oh, that's bad news"
:The farmer responds
"Good news, bad news, who can say?l"
Three days later, the horse returns
.and with it, a herd of wild horses
His neighbor, seeing his good
.fortune, congratulates him on the good news
The farmer responds, "Good
news, bad news, who can say?"l
.The farmer gifts one of the horses to his son
.His son rides it, only to be thrown from its back
.badly breaking his leg
"That's bad news"
says the neighbor
:The farmer replies
"?Good news, bad news, who can say"
Days later, the emperor summons
.every able-bodied young man to fight in the war
.The farmer's son is spared
!What good news
Good news, bad news, who can say?l
It all depends where the story ends
And that is the only thing in life we can predict
The only thing we truly know
Everybody's story ends the same way
Death
The Last Man on Earth
4x5
Dr Blake's Mysteries - Season 5 Episode 2
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Dr Blake: I walked along the road and met the lucky people.
Come - dance with me.
Come on! Life is too short not to.