من طرف شمام و با حرفاتون موافقم بجز اين كه يكم خاصه :
اين يه نوع تفكره و اشتباه هست اما درست هم هست ؛
كسي نميگه كار بدي انجام بده ، ميگن هميشه بهترين كارو انجام بده و زماني كه اينطور باشي ديگه گناه معنايي نداره.
يعني به شيطان و گناه فكر نكن تا احساس گناه نكني ...
ولي اين احساس خودش باعث ميشه وقتي چندبار گناه كردي ديگه برات عادي ميشه .
حالا ديگه نه اعتقاد گناه مذهبي داري و نه به اين اعتقاد عمل ميكني !
ميشه گفت اين يه مشكل اين تفكره و مشكل ديگش اينه كه اديان الهي گناه رو از طرف خدا شناختند و ازش دوري ميكنن. اما اين تفكر ميگه خدا چيزي به نام گناه رو قرار نداده و ما اين احساس و در خودمون بوجود آورديم ...
اين موضوع گناه توسط بعضي نويسنده ها اينطور عنوان ميشه : ( آقا مهران هم يه نمونش )
عشق
ترس
معمولا ميگن :
خدا عشقه ، و در مقابل ترس. اما ترس و شيطان اصلا وجود نداره و نبود خداست.
همينطور گناه هم نيست و ما ساختيمش ...
مثلا يكي كتابي بهم معرفي كرده بود كه : گناهي وجود ندارد ، مسئله كمبود عشق است ! يا كتابهاي ديگر و افراد ديگر از نويسندگان و بزرگان جهان كه همچين نظري دارن...
ولي اين يه موضوع خيلي مهمو تحت تاثير قرار ميده و اون نبرد خير و شر و درواقع آخرالزمان هست.
در اينصورت انسان خوب و بدي وجود نداره ( همه خوبن ) و نبردي هم وجود نخواهد داشت ...
=======
حالا اين چطور ميشه نميدونم !!
كاري نداريم كه مثلا شيطان پرستا هم ميگن شيطان وجود نداره و خدا خوده انسان هست و بايد هر كاري دوست داره انجام بده و ازش لذت ببره ... ( از نظر تعريف كمي شبيه همون عشقه !! )