نوازندگان برتر جوان (موسيقي سنتي و مقامي)
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بهارا تهرانی
متولد:1361 تهران
نوازنده: دف
اساتید:فرما قریب نژاد
همکاری با کروههای آراد. طره. سارنگ
تحصیلات: فارق التحصیل رشته میکرو بیو لوژی از دانشگاه تهران
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
گلناز صیرفی
تولد:1361 تهران
نوازنده: فلوت. تنبک
اساتید:محمد علی لقا. مریم گلزاریان
فعالیتها: همکاری در نمایشنامه حور به کارگردانی محمود عزیزی اجرا تالار وحدت
همکاری با کروه آپرین از سال 1383
گفتوگو با سوسن اصلانی نوازندهی پیشكسوت سنتور
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سوسن اصلانی متولد ششم بهمن 1326 تهران است. در چهارده سالگی وارد هنرستان ملی شد كه مدیریت آن را زندهیاد مفتاح بر عهده داشت. اصلانی در هنرستان ساز سنتور را بهعنوان ساز اصلی انتخاب كرده و علاوه بر آن نواختن رُباب و پیانو را نیز آموخته است. پس از تغییر مدیریت هنرستان و آمدن حسین دهلوی، آموزش موسیقی را نزد وی ادامه میدهد و این رابطهی معلم و شاگردی به ازدواج ختم میشود. ثمرهی آن ازدواج، مهرنوش و دوقلوهای هاله و هومن هستند. اصلانی با تشكیل گروه موسیقی خجسته، متشكل از خانم و آقا، برای نخستین بار پس از انقلاب در سال 74 در سالن رودكی كنسرت میدهد. او همچنین با انتشار دو آلبوم «خجسته» (بیكلام) و «بوی پرچین» (با صدای علی رستمیان) قابلیتهای هنری خود را به نمایش میگذارد. وی ردیف موسیقی ایرانی را، بر خلاف اكثر هنرآموزان، از راه آواز به ساز، نزد زندهیاد محمود كریمی با سنتور خود نواخته است.
او از كمتوجهی به موسیقی بانوان گله میكند و اینكه چرا در نخستین جشنوارهی جهانی سنتور، نقشی به بانوان سنتورنواز ندادهاند.
خانم اصلانی! در خصوص موسیقی بانوان، ما میبینیم كه سالی یك بار جشنوارهای برگزار میشود و بعد هم خداحافظ تا سال دیگر و به نظر میرسد كل این برنامهها با یك نگاه ابزاری به قضیه شكل میگیرد. آیا شما این كمكاری را از خود بانوان میبینید یا از مجموعهای كه چنین نگاهی به موسیقی بانوان دارد؟
به نظر من محدودیتی كه برای خانمها هست، برای آقایان نیست. با این وجود خانمها در چند سال گذشته تا آنجا كه توانستند فعالیتهایی داشتهاند، بهویژه آنهایی كه از هنرستان فارغالتحصیل شده و الان سرپرست گروه هستند. خود من از خیلی سال پیش، حتی زمانی كه خانمهای دیگر هیچ فعالیتی نداشتند، سعی كردم فعالیت داشته باشم؛ ولی در مجموع، آنقدر كه برای آقایان صحنهی فعالیت آماده است، برای خانمها نیست. خود من دیگر در این جشنوارهها شركت نمیكنم؛ چون اگر نباید صدای خانمها باشد، من میتوانم با خوانندهی آقا برنامه بسازم، ولی برای خانمها و آقایان اجرا شود، نه اینكه فقط خانمها بتوانند بیایند.
این گلهی شما از محدود بودن صحنهی فعالیت خانمها، فقط در مورد تكخوانی بانوان قابل قبول است، اما موسیقی كه همهاش این نیست. موسیقی جمعی، تكخوانی با صدای آقا، موسیقی فیلم و نمایش و موسیقیهای بیكلام دیگر نیز میتوانند جزو فعالیتهای شما باشند. با این حال میبینیم خانمها كمكارند و فعالیت برجستهای ندارند.
این به دلیل مسئولیتی است كه خانمها در خانواده بر عهده دارند و مانع پیشرفتشان است. البته استثنا هم داریم؛ بعضی خانمها را سراغ دارم كه اولویت آنها ابتدا هنر و بعد خانوادهشان است، ولی من ابتدا به خانواده نظر دارم و بعد به كار هنریام فكر میكنم. به همین دلیل، خیلی از كارهایم مانده است، كار چاپی دارم، كار اجرایی و ضبط دارم، در كنار اینها كلاس خصوصی هم دارم، ولی آنطور كه دلم میخواهد نمیتوانم فعالیت كنم. وقتاش را هم ندارم. به نظر من، خانواده از همهچیز مهمتر است، اما آقایان در این خصوص آزادترند.
شما طوری از مسئولیت خانواده صحبت میكنید كه گویی دیگر خانمهای شاغل این دغدغه را ندارند؛ خانمی كه 30 سال هرروز به مدت 8 ساعت در یك اداره كار میكند، اگر همین خانم بخواهد به جای اداره، در حوزهی موسیقی فعالیت كند، آیا میتواند بگوید وقت ندارم، خانوادهام هست و...
ببینید، خیلی از اركسترهای دنیا خانمها را استخدام نمیكنند، به این دلیل كه معمولاً خانمها گرفتاری خانوادگی دارند و احتمالاً موقعیتی پیش میآید كه بچهدار شوند و به ناچار چند ماه نتوانند كار كنند و... ، لذا اركسترها هم رغبتی برای استفاده از حضور خانمها نشان نمیدهند. اما خانمها كمتر از آقایان نیستند، خیلی احساس مسئولیت میكنند و سعی میكنند پابهپای آقایان فعالیت كنند. خود من فكر میكنم با همهی محدودیتهایی كه داشتهام، از خانمهای دیگر فعالتر بودهام.
آیا فكر نمیكنید با شركت نكردن در همین حداقل برنامهها، نظیر جشنواره، به نوعی عقبنشینی میكنید؟
من اصلاً عقبنشینی نمیكنم و اتفاقاً گله دارم كه چرا از ما حمایت نمیكنند. من بارها كنسرت دادهام، ولی آنچنان اذیت شدم كه دیگر انگیزهی فعالیت ندارم. مسئولان توجهی به ما ندارند، حتی یك دوربین فیلمبرداری هم به كنسرت ما نفرستادند، درحالیكه جلسه عمومی بود و من با حجاب اسلامی ساز میزدم. من تنها خانمی بودم كه تكنوازی سنتور اجرا كردم و حداقل انتظار من از مسئولان این بود كه بیایند و برنامهی من را ببینند و یك «خسته نباشید» بگویند كه شما خانم هستید، دو ساعت تكنوازی كردید، ولی مردم خسته نشدند. این است كه من آزرده شدم و دیگر برنامه اجرا نمیكنم. چون من سابقهی زیادی در اجرا داشتهام، با آقای رستمیان كنسرت دادهام، با آقای سارنگ و با آقای منبری كار كردهام و همینطور با همكاران خانم، ولی هیچگاه نیامدند یك دلگرمی به ما بدهند.
به هرحال، دلیلی برای كار نكردن وجود ندارد، تنها با فعالیت میتوانید فضای مطلوب را فراهم سازید. انتظار اینكه مسئولان موسیقی یا آقایان موسیقیدان، شرایط را مهیا كنند، كمی خوشبینانه است. چهبسا به دید رقیب هم نگاه بكنند.
اتفاقاً همینطور هم هست؛ چند سال پیش رهبر اركستر هنرستان دختران بودم. حدود چهل نفر نوازنده و حدود سی نفر اعضای گروه كر بودند كه من آنها را به سبك دهلوی رهبری میكردم. برنامههای زیادی اجرا كردیم، هفت شب فرهنگسرای نیاوران و سه شب فرهنگسرای بهمن، ولی من شنیدم یكی از آقایان ـ كه اسماش را نمیبرم ـ گفتند: «خانمی رهبر شده و پایش را توی كفش ما كرده است». ایشان میخواستند موقعیت ما را خراب كنند و این كار را هم كردند. حتی همكاران خانم ما نیز اینگونهاند، یعنی اگر من بخواهم برنامه اجرا كنم، اولاً اجازه نمیدهند كه اركستری داشته باشیم و ثانیاً اگر موفق به اجرای برنامه هم بشویم، اینگونه برخورد میكند. متأسفانه «از ماست كه بر ماست».
پس مشكل شما دو تاست: رقابت مردانه و حسادت زنانه؟!
بله، مشكل دوتاست. با این حال، من از زمان قبل از انقلاب تاكنون هیچ سالی نبوده كه فعالیتی نداشته باشم، یا آهنگ ساختم، یا كنسرت دادم و یا شاگرد تربیت كردم؛ بهعنوان یك زن، وجدانم راحت است كه كار كردهام.
آیا بهتر نیست به جای گله از مسئولان كه بهجا و بهحق هم هست، ابتدا مشكل درونی بین اهالی موسیقی را حل كنید؟
بله، ولی مسئولین هم خیلی مقصرند. آنها باید از ما بخواهند كه به میدان بیاییم، چون به هرحال مجوز كار دست آنهاست. بنابراین توقع حمایت بیشتری داریم. نباید موضوع را سرسری بگیرند. البته در ظاهر میگویند شما هم بیایید فعالیت كنید، ولی در عمل همكاری لازم را انجام نمیدهند. من حتی یك بار رفتم دفتر یكی از مسئولان و گریه كردم و ایشان هم متأثر شدند، منتها كاری كه مشكل را از میان بردارد، انجام ندادند. ببینید، آزردگی تا چه حد كه یك خانمی در دفتر مسئول فرهنگی كشورش گریه كند (من این را حتی به دهلوی هم نگفتم و الان به شما میگویم).
وقتی میبینم كسی برای من ارزش قائل نیست، چرا خودم را كوچك كنم و بگویم آقا برای من برنامه بگذارید؟ من با این وضعیت، ترجیح میدهم در خانه بنشینم و تدریسم را ادامه بدهم، با اینكه بسیار دوست دارم فعالیت كنم. من هنوز توانش را دارم كه ساز بزنم، اما وقتی نمیخواهند، چهكار كنم؟ تازهترین نمونهاش همین جشنوارهی جهانی سنتور است كه هیچیك از خانمهای نوازنده در آن حضور نداشتند.
كنسرت سيمين غانم در تالار وحدت
هموطن-«سيمين غانم» به همراه گروهش 23 تا 26 مرداد در تالار وحدت به اجراي برنامه ميپردازد.
در اين برنامه كه به همت بنياد خيريه فيروزنيا برگزار ميشود،«سيمين غانم» خواننده به همراه «سارا احمدي»نوازنده دف،«آزاده شمس»:ويلن و «فريبا جواهري»:پيانو قطعاتي چون گل گلدون،پرنده،مرد من،قلك چشمات و...و چند قطعه از آلبوم جديدش را اجرا ميكند.
«سيمين غانم» تاكنون كنسرتهايي را در تهران به نفع خيريه فيروزنيا برگزار كرده وي همچنين ارديبهشت ماه در شيراز برنامهاي را اجرا نمود.
اين خواننده ساعت 30/17 روزهاي فوق در تالار وحدت به روي صحنه ميرود.
گفتوگو با ملیحه سعیدی درباره همسرش، زندهیاد احمد ستوده، سازنده ساز قانون
ملیحه سعیدی متولد ۱۳۲۷ ملودیساز، مدرس، نوازنده قانون و سرپرست گروه نیریز در كارنامه هنری خود، هنرجویی و همكاری با اساتید و بزرگانی چون حسین دهلوی، نورعلی برومند، مهدی مفتاح، یوسف فروتن، سعید هرمزی، محمود كریمی، داریوش صفوت، نورالدین رضوی سروستانی، حسن ناهید و را دارد و تا همین چند سال قبل ریاست هنرستان موسیقی را نیز بر عهده داشته است.
از آنجایی كه وی همسر استاد فقید احمد ستوده است و نیمه دوم تیرماه مصادف درگذشت این سازنده قانون است، شایسته دانستیم با ملیحه سعیدی، درباره او و هنرش گفتوگویی كوتاه انجام دهیم. ستوده با نوآوریها و ابداعاتی قابلتوجه و ابتكاراتی شایاناعتنا توانست به ساز قانون لهجه و تشخصی ایرانی ببخشد. گفتوگوی ما را با ملیحه سعیدی بخوانید كه بدون او و همسرش این ساز در چنین جایگاهی نبود.
ـ آشنایی شما با همسرتان چگونه اتفاق افتاد؟
نسبت فامیلی داشتیم و ایشان بعد از ازدواج با ساز قانون آشنایی كامل پیدا كردند.
ـ رشته تحصیلی ایشان چه بود؟
كارشناسی زبان و ادبیات فرانسه و انگلیسی از مدرسه عالی ادبیات و زبانهای خارجی.
فعالیت هنری همسرتان (زندهیاد ستوده) از كجا آغاز شد و نزد چه استادی؟
كارشناس وزارت بهداری بودند ولی بهعلت علاقه وافر اینجانب به احیای ساز قانون، علاقهمند به ساخت «ساز قانون» شدند و در محضر استاد ابراهیم قنبری مهر شروع به فراگیری ساخت ساز قانون كردند كه بعد از چند سال آموزش مورد تایید ایشان قرار گرفته و از استاد دستخطی در خصوص ساخت ساز قانون دریافت نمودند.
ـ ابداعات ایشان روی ساز قانون چه بود؟
عبارتند از تغییرات در گوشیها از نظر جنس، اندازه و پیمگذاری و تغییرات در خرك، پایه خرك، كاسه پوست و استفاده از المنت جهت ثابتماندن پوست در سرما و گرما. همچنین تغییر اندازه كلاف ساز قانون، سیمگیر ساز، پلگذاری، شبكههای صوتی، گستره صوتیساز و رنگ صوتیساز، درجهبندی سیمهای ساز قانون و تغییرات در قطر، پوشش و جنس سیمها، ساخت نوع جدید پردهگردانهای مختلف روی ساز قانون جهت اجرای موسیقی ایرانی،ساخت پردهگردان لولایی با ریل، ساخت پردهگردان لولایی با ریل آلومینیومی، ساخت پردهگردان ریلی (كشویی) در انواع و اقسام فلزی، چوبی، ثابت، فنری و متحرك، ساخت و پیادهكردن تاندور روی ساز قانون كه اولین بار این مهم توسط ایشان انجام شد. از مهمترین ابداعات ایشان میتوان به ساخت پردهگردانهایی اشاره كرد كه از ۲۴ ربع پرده تمام گامهای ایرانی نواخته میشود.
آیا هنر ارزشمند ایشان توسط شاگرد یا فرزندانشان ادامه پیدا كرده است؟
بله، در حال حاضر نیز این شیوه قانونسازی توسط پسر ایشان، علیرضا ستوده انجام میشود.
آیا مایل هستید نمونهای از كارهای ایشان را حفظ كنید یا به موزه بسپارید؟
نمونه كارهای ایشان از جمله بازسازی طرحهای استاد قنبریمهر و نمونهای از سازهای ساخته خود ایشان كه از مراحل مختلف ساخت ساز قانون به انجمن موسیقی تحویل داده شد تا در موزه نگهداری شود.
فعالیتهای شما درباره معرفی كارهای ایشان و ثبت فعالیتهایشان چه بوده است؟
موسسه فرهنگی و هنری باغ نغمهها به مدیریت اینجانب در نظر دارد آثار زندهیاد احمد ستوده را جمعآوری و به موزه ارائه دهد.
ـ در آینده چه فعالیتهایی را به فرجام خواهید رساند؟
ردیف میرزا عبدالله كه برای ساز قانون تنظیم كردهام آماده چاپ و انتشار است كه امیدوارم بهزودی منتشر شود. در حال حاضر به تالیف و گردآوری كتاب تاریخچه، ساختار و ابداعات ساز قانون كه حاصل چند دهه تلاش خانوادگیام (خودم، همسرم و فرزندم علیرضا) است، مشغول هستم.
همچنین كتاب ردیف قانون به روایت خودم را آماده چاپ كردهام كه در آن ظرایف موسیقی ایرانی، تكنیكها و علائم اجرایی مختلف ساز قانون خصوصا نوازندگی به شیوه دهانگشتی از ابداعات اینجانب روایت شده است.
روزنامه تهران امروز
نقش زنان هنوز در موسيقي گلستان پررنگ است
سرپرست گروه آواي کتول گلستان ميگويد با وجود رواج موسيقي هاي روز و پاپ که موسيقي هاي محلي را به انزوا کشيده است، اما موسيقي مجلسي زنان هنوز مهم ترين بخش موسيقي محلي گلستان را تشکيل مي دهد.
با وجود رواج موسيقي هاي روز و پاپ که موسيقي هاي محلي را به انزوا کشيده است، اما موسيقي مجلسي زنان هنوز مهم ترين بخش موسيقي محلي گلستان را تشکيل مي دهد.
«ريز مقام» ها که بيشترين بخش موسيقي مجلسي اين استان را تشکيل مي دهد، هنوز هم کاربرد دارد و مورد استفاده گلستاني ها و به خصوص شرق نشينان اين استان است.
«سيد احمد حسيني»، سرپرست گروه آواي کتول که براي اجراي برنامه در شب هاي موسيقي ايران به تالار وحدت آمده است، به ميراث خبر گفت:« بسياري از انواع موسيقي محلي شرق استان گلستان و به خصوص شهرستان علي آباد کتول که پيش از اين در مراسم مختلف مورد استفاده قرار مي گرفت، ديگر به کار نمي رود، اما موسيقي زنان منطقه ما که شامل ريزمقامهاست، هنوز وجود دارد و در مجالس زنانه کاملا مورد استفاده است.»
وي به انواع مختلف موسيقي اين منطقه اشاره کرد:« موسيقي روايي، موسيقي آوازي و موسيقي منظومه اي از مهم ترين بخش هاي موسيقي محلي منطقه ماست. موسيقي روايي ، ملودي هايي است که بر اساس فولکلور اين منطقه شکل گرفته و هنرمندان برداشت هاي متفاوتي از اين روايت را دارند که مي توانند هيچ يک شباهتي به هم نداشته باشند. ورساقي، زاررفجي ، يارخديجه و غريب طالب از انواع آن است.»
حسيني ادامه داد:« موسيقي آوازي نيز شامل بخش هايي همچون هرايي، کله کژ و راست مقام مي شود و موسيقي منظومه اي نيز بيشتر شخصيت هاي حماسي همچون عباس گالش را در بر مي گيرد، اما متاسفانه بخشي از اين موسيقي امروز ديگر چندان مورد استفاده نيست.»
گروه خنيا براي خبرنگاران كنسرت ميدهد
گروه "خنيا" براي خبرنگاران كنسرت ميدهدگروه موسيقي "خنيا" به سرپرستي "پري ملكي" سهشنبه ۲۳مرداد ماه براي خبرنگاران سرويسهاي فرهنگ، ادب و هنر رسانهها كنسرت برگزار ميكند.
اين كنسرت همزمان با برگزاري جشن روز خبرنگار در تالار انديشه حوزه هنري برگزار ميشود.
همه خبرنگاران فرهنگ، ادب و هنر رسانهها براي حضور در اين جشن، ساعت ۱۹فردا سهشنبه ميتوانند به تالار انديشه حوزه هنري مراجعه كنند.
الهه خواننده گل ها درگذشت
بهار غلامحسینی، مشهور به "الهه"، خواننده قدیمی موسیقی سنتی ایرانی در سن هفتاد و یک سالگی در تهران درگذشت.
خانم الهه که در ساعات اولیه بامداد چهارشنبه گذشته درگذشت، از حدود یک ماه پیش در بیمارستان پارسیان تهران بستری بود.
وی از شاگردان عبدالله دوامی، استاد بزرگ ردیف موسیقی ایران و غلامحسین بنان، از خوانندگان نامدار موسیقی سنتی ایران بود و در حدود 27 سالگی صدای او مورد توجه داوود پیرنیا، تهیه کننده برنامه گلها در رادیو ایران قرار گرفت که برنامه اصلی موسیقی در رادیو به شمار می رفت و خاص موسیقی سنتی بود.
آقای پیرنیا از همایون خرم، یکی از آهنگسازان برجسته برنامه گلها می خواهد که آهنگی بسازد تا با صدای الهه از رادیو پخش شود که بدین ترتیب، خانم الهه با ترانه معروف "رسوای زمانه" که شعر آن را بهادر یگانه سروده بود به رادیو راه یافت و به مدت پانزده سال از خوانندگان اصلی برنامه گلها بود.
بسیاری از ترانه هایی که با صدای الهه خوانده شده از ساخته های همایون خرمند.
از جمله مشهورترین اجراهای خانم الهه، خواندن ترانه "از خون جوانان وطن لاله دمیده"، ساخته و سروده عارف قزوینی بود که روح الله خالقی آن را برای ارکستر بزرگ تنظیم کرد و با صدای الهه به اجرا درآورد.
در سالهای بعد خانم الهه ترانه هایی نیز در قالب پاپ اجرا کرد اما عمدتاً به عنوان خواننده سنتی مطرح بود.
با وقوع انقلاب در ایران که پخش برنامه گلها متوقف و خوانندگی زنان ممنوع شد، الهه به خارج مهاجرت کرد و همچون بسیاری دیگر از ایرانیان در کالیفرنیا اقامت گزید.
وی در خارج از ایران گاهی به اجرای برنامه می پرداخت، هرچند موسیقی سنتی ایران در خارج از ایران چندان مورد توجه نبود
در نوروز 1373 (1994)، الهه کنسرتی به نفع سازمان مجاهدین خلق داد که بشدت او را آماج انتقاد قرار داد اما خودش اعلام کرد که هیچ اطلاعی از اینکه هدف کنسرت تبلیغ سازمان مجاهدین خلق است نداشته است.
او در مصاحبه ای با آن سینگلتون، بانوی انگلیسی که کتابهایی در زمینه مجاهدین خلق نوشته در این باره گفته است: "من به آنها گفتم که اگر چه من سمپاتی ای نسبت به پایداری مجاهدین در قبال رژیم ایران احساس می کنم ولی بشخصه در مسائل سیاسی گروهها دخالت نخواهم کرد بنابراین آنها فقط می توانند از پرچم ایران در کنسرت استفاده کنند و نه علائم دیگر و من هم در آن کنسرت فقط آوازهای کلاسیک ایرانی را خواهم خواند و نه هیچ کار دیگری ... قرارداد برای شش برنامه کنسرت بود با تأکید بر غرامتی چندهزار دلاری در صورتی که من حاضر به خواندن نشوم. یک هفته قبل از زمان کنسرت متوجه شدم که کنسرت به نام مجاهدین خلق و در حمایت از مریم رجوی [رهبر شاخه سیاسی سازمان مجاهدین خلق] اعلام شده است".
اما خانم الهه همچنان به کنسرت دادن برای مجاهدین خلق ادامه داد و دلیل آن را نیز در گفتگو با آن سینگلتون این گونه بیان کرده است: "تمام گروههای اپوزیسیون به جای اینکه به کمک من بیایند فقط من را بیشتر و بیشتر به طرف مجاهدین هل دادند، این بود نتیجه فشارها و انتقادات و حملات بیرحمانه ای که به من می کردند، من دیگر هیچ پناهگاهی نداشتم، در چنین وضعیتی، مجاهدین پروژه ای از نشان دادن محبت و احترام و غیره نسبت به من آغاز کردند، در این فاز، من واقعاً به چنین محبتهایی نیازمند شده بودم، در آن زمان اگرچه من متوجه می شدم که اینها دروغ است ولی نیازی وچیزی در رفتار و گفتارشان بود که جلبم می کرد و از طرف دیگر بشدت علاقمند شده بودم که بیشتر در مورد آنها بدانم، من از طرف آنها دعوت شدم که به عنوان خواننده به آنها بپیوندم و البته فکر می کردم که آنها جنگجویانی برای آزادی اند".
خانم الهه در مدت حدود نه سال همکاری با مجاهدین خلق به عراق نیز رفت و در قرارگاه اشرف، مقر اصلی مجاهدین برنامه اجرا کرد.
وی در مصاحبه با خانم سینگلتون اشاره می کند که جدایی اش از سازمان مجاهدین خلق همزمان بوده با بازداشت مریم رجوی در فرانسه در بهار 2003 (1382): "بعد از اینکه برخی خودشان را در اعتراض به دستگیری مریم آتش زدند به آنها گفتم که دیگر با من هیچ تماسی نگیرند".
در مورد دلیل جدایی خود از مجاهدین خلق نیز به سفر خود به قرارگاه این سازمان در عراق اشاره می کند و می گوید: "قبل از رفتن به خاطر اینکه یکی از کفشهایم پایم را می زد، یک تکه کاغذ تا کرده در کف آن گذاشته بودم، در زمان شام در قرارگاه، من کفشم را در آوردم که پایم کمی آرام بگیرد و به نظرم این تکه کاغذ دیده شد، یکی از زنها که کنار من نشسته بود بدون هیچ تعارفی سریعاً این تکه کاغذ را برداشت و فرار کرد و ناپدید شد، یک لحظه واقعاً خشکم زد، بعد از چند لحظه متوجه شدم مسئله چه بوده است، آنها فکر کرده بودند که فردی در کمپ نامه ای به من داده که با خودم از آنجا خارج کنم، اینجا بود که واقعاً همه پرده ها از جلوی چشمانم افتاد، حالا دیگر من می دانستم که برخی از افراد واقعاً خواستار خارج شدنند و می دانستم که آنها هر کاری انجام خواهند داد تا کسی نتواند فرار کند ... من واقعاً نگران شده بودم".
الهه سه ماه پیش از مرگ در حالی که بیماری اش پیشرفت کرده بود به کشورش بازگشت.
خبر در گذشت الهه :
الهه، خواننده قدیمی ایرانی پس از یک دوره طولانی بیماری در بیمارستانی در تهران درگذشته است..
خانم بهار غلامحسینی نزدیک به پنجاه سال در عرصه موسیقی فعال بود و بیش از 100 قسمت از مجموعه قدیمی و مشهور گلها را در رادیو ایران اجرا کرد.
الهه در طول دوران خوانندگی خود با آهنگسازانی مثل پرویز ياحقی و همايون خرم و نيز تعداد زيادی از شاعران و ترانه سازان مشهور همکاری کرد.
او پس از انقلاب ایران از خوانندگی و فعالیت های هنری کناره گیری کرد و به خارج از کشور رفت.
الهه پس از آگاهی از بیماری سرطان کبد و اطلاع از این که مدت زیادی زنده نخواهد ماند، به ایران بازگشت و سرانجام روز چهارشنبه گذشته در بیمارستان پارسیان تهران درگذشت.