:31::31::31:
________رونمایی گافهای جواد خیابانی___________
آن گزارشگر مشنگ،آن تمام حرفهایش جفنگ،آن جواد نیکو خصال،آن تهی از علم فوتبال،آن گرد و قلمبه،آن معروف به جواد تلمبه،آن منبع تست آیكیو،آن بلای جان فوتبال و تلویزیون و ویدیو،آن دچار مشکل در تشخیص راه از چاه،آن آمده از کرهی ماه،آن نبودش مایهی شادی و نیناشناش،آن خورندهی شش کاسه آش با جاش،آن هیکلش در مایههای غول بیابانی،شیخنا و مولانا و مقتدانا خیابانی (کسر الله گزارشه)
«جواد بود و جوات بود و گزارش نکردنش مایهی آب حیات بود.»«ناکار کردن فردوسیپور را در خیال بود و رستم دستان به هیبت و کمال بود»«در وراجی کردن مشهور بود و در حرف مفت زدن مذکور،و دو هزار مرید داشت که از مادر زاده نشدهاند.»
نقل است مادرش وی را در خیابان بزاد،خیابانیاش خواندند!
از شیخ کلمات قصار نقل است.فرمود«چهارده ثانیه از بازی گذشته و نتیجه کماکان صفر صفر مساویست» و فرمود:«من متعجبم که چطور هوا در تهران گرم است و در آفریقا سرد و این تفاوت نیمکره شمالی با جنوبی را میرساند» و فرمود:«برندهی نهایی بازی،داور خــوب کشـورمان حسنکامرانیفر بود نه مکزیک»
نقل است روزی ده تن از عالمان بلاد فیفا نزد او شدند و وی را گفتند:«فوتبال دانی؟» گفت: «نه»، گفتند«صوت زیبا دانی؟» گفتند: «گزارشگری دانی؟» گفت«نه» گفتند پس اینجا چه میکنی؟ گفت: «گزارشگری!» و از سبب ِ آن گفت؛پنج تن هلاک شدند و باقی به کما رفتند و از آن پس شیخ را«میرزا جواد گزارشگرباشی» نامیدند.
نقل است پس از باخت تیمملی فوتبال جونان ایران به تیمملی جوانان سوریه فرمودی:«تبریک میگم به برو بچههای خوب سوریه» و کراماتی از این دست به وفور از شیخ نقل شده!
بابالنگدراز پنج فوتی در نِعت او گفتی«زن خیابانی دیدهاید؟ این جوادشونه!»
نقل است که صد و بیست سال عمر یافت و صد و بیست هزار گزارش بکرد و صد و بیست هزار نفر دیوانه بکرد و صد و بیست هزار نفر از دستش سر بر بیابان نهادند.
بعد از وفات شیخنا را در خواب دیدند.گفتند( آنجا با تو چه کردند؟) گفت: (اینجا گفتند عذاب تو همان است که بینندگان در حین گزارشت تحمل نمودند) والله اعلم به الصواب.