order of magnitude = the approximate size of something, especially a numberنقل قول:
بعبارت دیگه: اندازه تقریبی چیزی مخصوصا یک عدد.
Printable View
order of magnitude = the approximate size of something, especially a numberنقل قول:
بعبارت دیگه: اندازه تقریبی چیزی مخصوصا یک عدد.
درود
یه متنی دارم ترجمه می کنم مقاله هست به نظر شما متخصصین عبارات زیر رو چه طوری معنی کنم
برای undertaking معانی مختلفی دیدم در دیکشنری اما به نظرم باید طوری معنیش رو انتخاب کنم که در سرتاسر متن هر جا این کلمه استفاده شده معنی اش درست باشه
متخصصین گرامی نظرتان را بگویید برای 5 عبارات زیر که چه طور معنی کنم
1-normal business undertaking
2- non-profit-making or publicly owned undertakings
3-government undertakings
4-‘productive’ undertakings
5-publicly owned business undertakings
Thanks so much
برای نمونه یه پاراگرف مطلب میذارم
What has so far been discussed is the concept as applied to the normal business
undertaking. The position is different when non-profit-making or publicly owned
undertakings are concerned. In organisations such as a hospital or a charity the
concept of the primary objective may have little value
سلام دوستان عزیز
ممنون میشم معادل دقیق این عبارت رو بهم بگید :
"عضو هیئت مدیره انجمن هنرهای کاربردی تهران"
و
"رئیس انجمن هنرهای کاربردی تهران"
برای معادل برای لغت انجمن بین این دو شک دارم : Society و Association
چون سرچ کردم گویا هر دو قابل استفاده اس ولی یه [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] دارن.
مثلا اینجا دیدم زده Association :
International Self Defence & Martial Arts Association
ربطی به رسمی بودن قضیه داره ینی ؟ ولی مثلا برای خیلی از موضوعات دیگه دیدم که میزنن Society
عضو هیئت مدیره میشه این ؟ :
Member of Board of Managers
فقط خیلی of میاد اگه این درست باشه :
Member of Board of Managers of Applied Arts
به جای Managers فکر کنم Directors هم دیدم استفاده بشه. کلا شک بر انگیزه:n02: چون میخوام دقیق باشه.
لغت رئیس هم President و Manager هست که شک دارم :
President of Tehran Applied Arts Society
خیلی ممنون میشم راهنماییم کنید :n16:
نقل قول:
به نظر بنده لغت تعهدات(به معنی اقداماتی که باید انجام بشه) ترجمه درستی هست در این متن..............
مثلا:سازمان محیط زیست با توجه به بودجهای که در اختیار داشت به تعدات خود در سال جاری،تا بدین جا،عمل نکرده است.
Board Member Of Tehran Functional Association Artsنقل قول:
Board Chairman Of Tehran Functional Arts
or
Board Member Of Tehran Applied Association Arts
Board Chairman Of Tehran Applied Arts
در کل Association برای این انجمن بهتر هستش،چون بیشتر مردمی هستش تا دولتی،Society بیشتر برای انجمن های وابسته به دولت استفاده میشه.....................
جواب اون یکی سوالات هم توی چیزی که برات ترجمه کردم هستش،اگه باز برات سوال بود بپرس..................
سلام دوستان لطفا اینو ترجمه کنید
You may have noticed that cats and dogs learn differently for example you can train dogs to roll over for piece of food. it is a lot harder to train cats to do tricks .their learning style influence the types of thing that you can teach animals to do .for example it takes no time to learn to use special both for their bathroom however dogs take more time to learn where and when they should go to the bathroom why are these animals different .you have to think about how this animals acts in the wild .if something is natural for the animal to do .it is easers for the animal to learn but why can people teach dogs to set but not cats ? cats and dogs both set in the wild after all .this actually has to do how dogs living in a group in the wild .but cats live alone .in a group of a wild dogs there is one mail that is the boss all of the other dogs work to please this boss when a dog comes in to persons house to live .the person in the house becomes the boss .your dog naturally wants to please you so that you will let it live with you therefor it will not tries so hard to please you .
Total Array Writes (in multiples of 20 billion pages)
اینجا منظور از in multiples چیه؟ یعنی ضرب در 20 بیلیون ؟
سلام
ممنون میشم یکی این چند خط رو برام به انگلیسی ترجمه کنه
1. پایان نامه برای دریافت کارشناسی ارشد در رشته روانشناسی
2. استاد راهنما
3. استاد مشاور
4. نگارش
نقل قول:
خب خدمت دوست عزیز بگم که اینطوری مینویسن معمولا
Thesis submitted in partial fulfillment of the requirements for the degree of psychology
supervisor
Adviser
واگه منظورتون از نگارش اینه که میخواید مثلا بگید نگارنده پروژه خودتون هستید معمولا یه by مینویسن و بعد هم اسم خودشون رو
اوا بچه ها من الان این مداله رو دیدم این دیگه چیه - مهم شدم؟
با سلام
Difference in difference estimates رو چه معادل فارسی براش در نظر بگیریم؟
DD یه تکنیک آماری توی اقتصادسنجی هستش که تلاش میکنه یه آزمایش رو با استفاده از مطالعات مشاهده ای تقلید بکنه.
برای مطالعه بیشتر:
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
همچنین توی این جمله معادل فارسی Treatment رو چی در نظر بگیریم؟
It calculates the effect of a treatment (i.e., an explanatory variable or an independent variable) on an outcome (i.e., a response variable or dependent variable) by comparing the average change over time in the outcome variable for the treatment group to the average change over time for the control group.
برآوردهای تفاضل تفاوت [ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ] [ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ] [ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ] [ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ]نقل قول:
برآوردهای تفاوت-در-تفاوت [ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ]
تفاضل تفاضل [ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ]
//
گروه درمان، گروه معالجه، معامله (؟)
:n16:
نقل قول:
با اجازه من یه توضیح مختصری بدم
ببینید همونطور که خودتونم میدونید برای انجام هر پروژه تحقیقاتی معمول ترین راه تشگیل یه control group و یه treatment group هست - اولی یعنی control group اون روند معمول رو دریافت میکنه و دومی یعنی treatment group هم اون روند یا چیزی رو که میخوان در بارش تحقیق کنن دریافت میکنه . و سپس نتایج treatment group رو با نتایج control group مقایسه میکنن -
حالا با توجه به این توضیحات
در فارسی به اون گرو control میگن گروه شاهد
وبه گروه treatment اکثرا و تقریبا همه جا میگن گروه مورد و بعض وقتها هم خیلی کم گفته شده گروه آزمون
یعنی در فارسی ما دو گروه شاهد و مورد ( آزمون) رو داریم
معنی این جمله چی میشه؟
Biofuels productionhasexperiencedrapidgrowthworldwideasoneo ftheseveralstrategiestopromote
green energyeconomies.
نقل قول:
امروزه تولید سوخت زیستی1 به عنوان یک راه حل از چند راه حل موجود درجهت گسترش و ترویج اقتصاد انرژی سبز با رشد روز افزونی در سر تا سر جهان مواجه شده است .
1- سوخت زیستی یا Biofuel نوعی از سوخت است که از منابع زیست توده یا Biomass به دست می آید. این سوخت شامل بایودیزل، اتانول مایع، متانول و سوخت های دیزل گازی می شود. از منابع اولیه سوخت های زیستی می توان به ضایعات چوبی ، تفاله های محصولات کشاورزی، نیشکر، غلات، روغن گیاهان و سبزیجات اشاره کرد.
سلام
پوشش ها، هرچند بصورت محدود، سرعت خستگی را کم میکنند.
توی ترجمه ی قسمت بولد مشکل دارم. بنظرتون جمله باید چجوری نوشته شه؟
ممنون این ادونس :)
نقل قول:
Although limited رو در اول جمله بنویس و بعد یه ویرگول و ادامه جمله
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
فقط ابتدای مقاله تا اولین نقطه یعنی جمله اول را ممنون میشم هرکی نظرش رو بنویسه .من 3 بار ترجمه اش کردم ولی رد کردن این ترجمه من بوده
بهینه سازی فرآیند عبارت است از " کنترل عمل تنظیم یک فرآیند به منظور بهینه سازی مجموعه مشخصی از پارامترها بدون عبور از یک سری محدودیت ها" و همیشه باید بین نحوه انجام آن و اهداف تجاری یک شرکت ارتباطی باشد.
کجای این غلط شاید سواد من نمیکشه که سه بار اصلاح کردم رد شده هرکی هر نظری داره واقعا ممنون میشم چون عجله دارم
Since these laws are fictitious, a significant
“effect” at the 5 percent level should be found roughly 5 percent of the time. In fact, we find
dramatically higher rejection rates of the null hypothesis of no effect.
میگه ازونجایی که این قوانین فرضی هستن،حداقل باید یک سطح 5درصدی این اثر باید توی 5درصد از زمان یافت بشه.
جمله بولد شده رو نمیتونم خوب بفهمم
در حقیقت ما دریافتیم که تحت شرایط فرض صفر،نرخ بازپس دهی بسیار بالاتر است؟
ترجمه همچین مناسبی این به نظر نمیرسه
نقل قول:
من چیزی که به نظرم میرسه اینه: زیاد فرقی هم با مال شما نداره یه جور بازی با کلمات هست در حقیقت
بهینه سازی فر آیند " سلسله مراتب تنظیم یک فرایند جهت بهینه سازی برخی از مجموعه پارامترهای معین ( از پیش تعیین شده) بدونه شکست محدودیت ها "
سعی کردم جوری بگم که با ترجمه خودتون متفاوت باشه - ولی در اصل همونه - بازی با کلمات هست - اگه ویراستار داره بهتون ایراد میگیره بهش بگید خودت یه جمله جاش بزار - گاهی وقتها بیخودی گیر میدن
ب
دوستان گسی اینجا متن های تخصصی ترجمه میکنه؟؟ مربوط به رشته شیمی هست.
بله.
اگر خواستید به این آدرس بفرستید:
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
این چهار جمله رو محبت میکنید ترجمه کنید:
1.The problem is it continued further into our relationship, up to the point when I found out I was pregnant
2.The excuse I got after all of this was that they were considering getting back together
3.I guess the bottom line is knowing how much contact his ex-wife has with him and the fact that he knows I can’t stand her
4.am I being paranoid and need to trust him when he says he does not want her.
سلام ... این جملات رو چگونه ترجمه میکنید؟
With travel becoming easier and more fluid, the temptation is to travel more often, but there is a definite trend towards staying put except when truly necessary, and many report having experienced work and personal benefits by doing so.
با سلام
هر چی سعی می کنم منظور این جمله رو بفهمم متوجه نمی شم اگه ممکنه برام معنیش کنید
Many opponents characterize the regime as fascist, while its supporters invoke its pan-Arab and anti-American rhetoric as evidence of an independent nationalist stance.
مرسی:n16:
نقل قول:
در حالی که حامیان رژیم به شعار های پان عرب1 و ضد امریکایی آن استناد کرده و آن را گواهی بر (وجود) مقاومت مستقل ملی گرا میدادند اما بسیاری از مخالفان ان را رژیمی فاشیستی میخوانند.
1-پان عربیسم حرکتیست که برای اتحاد نژاد [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] فارغ از باورهای دینی آنان تلاش میکند و شبیه [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] و [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] است که برای اتحاد بر پایه برتری نژادی فارغ از باورهای دینی آنان تلاش میکند
1_مشکل به درون روابطمون ادامه پیدا کرد, تا زمانی که من دریافتم حامله هستمنقل قول:
2_عذری که من بعدش دریافت کردم این بود که برگشتند پیش هم دیگر رو در نظر گرفتند
3_فکر می کنم ختم کلام دونستن این که چقدر با زن سابقش تماس داره و حقیقتی که اون (مرده) می دونه نمی تونم (زنه) تحملش کنم
4_و حالا توهمی شدم و نیاز دارم که بهش (مرده) اطمینان کنم وقتی میگه اون (زنه) رو نمی خوامش
بی زحمت اگه ممکنه این جمله رو هم برام ترجمه کنید
In both cases a paternalistic state played a prominent role in industrialization and modernization, and, ironically, in both cases rapid growth soon reached a deadly impasse: huge regional disparities in income and wealth generation, an economic expansion chiefly dependent on state purchases and contracts, and therefore a society geared to armament and war. In both states a huge ideological edifice wasconstructed in order to legitimate this drive to power.
ببخشین ولی من کمی اصلاحش میکنم.نقل قول:
1 - مشکل اینجاست که این قضیه ( این رو باید توی متن ببینید داستان چیه it به همون چیز بر میگرده ) به رابطمون هم کشیده شد، تا اونجایی که من فهمیدم حامله هستم.
2- بعد همه این قضایا بهانه ای که برام آورده شد این بود که اونها داشتند برگشتن پیش هم را در نظر میگرفتند.
3- فکر میکنم ته تهش دانستن مقدار رابطه ای باشه که هنوز با همسر سابقش داره و اینکه من نمی تونم همسرش را تحمل کنم.
4- دارم خیال باقی میکنم ( با توجه به تمام چیزهایی که احتمالا قبل گفته شده یعنی حرف های بالا ) که میگه همسرش را دیگه نمیخواد و باید بهش اعتماد کنم ؟ ( این جمله کمی بد نوشته شده ولی منظور اینه که با همه این وجود که داره میگه همسرش رو نمیخواد میخوام خودم را گول بزنم یا اینکه چیزهایی که دیدم مثل توهم بوده برام و باید بهش اعتماد کنم یا نه ؟ )
زمانی که بتوان اسان تر و با سهولت بیشتری سفر کرد، انسان وسوسه می شود بیشتر سفر کند، ولی تمایلی که ( در تمامی انسان ها اکثرا ) وجود دارد این است که همیشه یک جا انسان مقیم باشد مگر اینکه واقعا سفر ( بیشتر معنی جابجایی اینجا میده شما باید ببینی متنت در مورد چی است ) ضروری باشد، و بسیاری از افراد با داشتن یک اقامت دایمی ( یا انجام سفر فقط به صورت تفریحی ) منافع کاری و شخصی زیادی تجربه و گزارش کرده اند.نقل قول:
سرسری ترجمه کردم خودتون بهش پر و بال بدید.
=====
این متن کمی ایهام داره شما باید پس و پیش متن هم در نظر بگیرید چون سفر چیزی نیست که انسان لازم نداشته باشه یا نخواد به هرحال به دلایل فراغت و یا رفع خستگی و یا تجربه چیزهای جدید این میل در تمامی افراد وجود داره ولی داره میگه با تمامی این موارد انسان دوست داره یک جایی به عنوان منزل همیشگی داشته باشه.
شرمنده من دارم یک متن تاریخی می خونم و خیلی جاها منظورشو نمی فهمم اگه ممکنه این جمله رو نیز برام ترجمه کنید، واقعا شرمنده
With varying intensity, this has been unfortunately the rule rather than the exception in the process of state- and nation-building in early modern Europe.
:n16:
سلام دوستان من این متن و اینجوری ترجمه کردم که به نظرم اشتباه هست ممنون میشم اصلاحس کنید
After adjusting auto regressive GARCH models to filter the linear and the nonlinear time dependence in the series of returns, the authors fit various copula to the residuals of GARCH models.
ترجمه:
انها دو مدل کلی و وابستگی ها دم را از بازدهی های نفت خام و گاز طبیعی تخمین می زنند. نویسندگان متناسب با پسماند های مختلف مربوط به مدل گارچ پس از تنظیم مدلهای خود رگرسیو garch وابستگی های خطی و غیرخطی در سری های بازده ،را فیلتر می کنند.
سلام
ببخشید دوستان من نمی تونم متوجه معنی shifting sands توی جمله زیر بشم :n13:
In fact, it seems that these arguments and their wide acceptance today are less related to facts and research than to the shifting sands on which Arab societies, especially Iraq, have been sliding throughout the past decade.
واقعا شرمنده:n40:
ممنون میشم معنی این جمله هم بگید انقدر غیرمنتظره داشت پاک گیج شدم
Using the autoregressive conditional jump intensity model with expected, unexpected and negative unexpected oil price fluctuations, they found that high fluctuations in oil prices have unexpected asymmetric effects on stock returns. Malik and Ewing (2009) relied on bivariate GARCH models to estimate the volatility transmission between weekly WTI oil prices and equity sector returns and found evidence of spillover mechanisms
فکر میکنم داره اشاره میکنه به پدیده - گرفتگی هوا که در جنوب کشور خودمونم گاهی اتفاق میفته - اما همون هم منشاش از کشور های عربی هست - که بهش میگن شن های روان - یعنی باد میوزه بعد شنها میرن هوا - هوا گرفته میشه - چشم چشم رو نمیبینه - هواپیما ها میخورن زمین - بعد حسابشو کن تو یه همچون اوضاعی شتره براخودش راحت راه میره و ریش بشریت میخنده:n02:نقل قول:
معتی اصطلاحیش هم میتونی اینجا ببینی
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دوستان ... كتابي اين تيتر چي ميشه؟
The Power of the Selves Within
قدرت .... درون ما؟
selves رو گير كردم !
Discovering Our Primary Selves
يا selves بالا چي ميشه ؟
كشف ... اوليه !!!
يه كتاب روانشناسي هستش ...
کسی میدونه Residual توی اقتصاد سنجی و یا رگرسیون به چه معنی هستش؟
We first estimate the first order auto-correlation coefficient of the residual by regressing
the residual on its lag
نقل قول:
من یه residual value تو ذهنم بود که تعرف دقیقش رو هم اینجا میتونی ببینی
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نه فک نکنم این باشه
ای بابا تو دوران لیسانس نرفتیم سنجی بگیریم پاس بکنیم حالا افتادیم توی گل با ترجمه مقالات و اصطلاحات مرتبطش.
I would first find out if you are actually low in it through lab work.
یعنی چی؟
اينم پيرو كامنت قبلي پيدا كردم
“the Psychology of Selves and the Aware Ego
درود در پاراگراف زیر برای جملات قرمز به نظر شما متخصصین عبارات زیر رو چه طوری معنی کنم؟
The fourth aspect of objectives is a derivation from goals. While a goal is a
corporate, divisional, or departmental target, a standard of performance is
something which is individually assigned to a named person. Sometimes the
personal standard may be identical to the corporate goal: for example, a market
share goal may be assigned to the product manager responsible. Sometimes the
standard may be something derived from the goal: a splitting up of the corporate
target into pieces for which individual people may be responsible (an example is
the personal sales target given to a representative).