با دو پرواز واپسين
درگيرو دار يك جنون
اي صميمي
نسيم غربت گيسويت
از كدام سو مي وزد
تا من خاك شوم
و باز باد
آخرين نفسم را ببلعد.
Printable View
با دو پرواز واپسين
درگيرو دار يك جنون
اي صميمي
نسيم غربت گيسويت
از كدام سو مي وزد
تا من خاك شوم
و باز باد
آخرين نفسم را ببلعد.
بی تو منو پنجره های بسته
بی تو منو زمزمه های خسته
بی تو منو شب ناله های بارون
تنهايی و دل ِ به خون نشسته
بی تو غريبه گشتم ، با سرگذشتم
رو تنِ تنهايی هام ، اسم تو رو نوشتم
ای که نگات ، رنگ صدات ، به ياد کوچه مونده
تو گوش هر پنجره ای ، از روشنايی خونده
ترانه هات برده منو، تا سرزمين رويا
گفتی از اين شبِ سياه ، چيزی تا صبح نمونده
يه روز مياد دوباره دستهای من و تو
برای عشق يه فصل موندنی می سازه
صدای تو می پيچه بازم توی کوچه
می خونی از عاشقی و هوای تازه
بی تو منم خستة راه ، يه بی نشونه
پرنده ای شکسته پر ، بی آشيونه
...
همه ی دنیا... دیوار بود
دیوار های سنگی
دیوار های بلند دلتنگی
و تو را .... دیدم
و هزار پنجره بر من گشوده شد
هر پنجره هزار فصل بود
که مرا با آن سوی دیوار آشتی میداد
هر پنجره هزارخاطره بود
که مرا با خودم آشتی می داد
تو رفتی و تمام دنیا دوباره دیوار شد
این بار خسته.... در این سوی دیوار نشسته
ولی با بغض هزار خاطره
از آن سوی دیوار
رقم مغلطه بر دفتر دانش نزنیم
سر حق برورق شعبده ملحق نکنیم
من تنهایی را
در التهاب لحظه ها
از پس دیوار شب
و در آیینه ی باور خود
احساس می کنم
قسم به زمان که اشک
تهنا گواه
این حضور تلخ بود.
من و تو چه بي كسيم..وقتي تكيه مون به باده
بد و خوب زندگي منو دست گريه داده.....
مکن کاری که بر پا سنگت آیو .......... جهان با ای فراخی تنگن آیو
شعر نو قبول نیست !
واي بر من..واي بر مننقل قول:
نوشته شده توسط رعد
خبر از لحظه پرواز نداريم...تا ميخواستيم لب معشوق رو ببوسيم...پربد اين دل.
و من به حرمت نگاه تو
سكوت مي كنم
و در سكوت لحظه هاي خود
زنده مي شوم
به ياد نور و عشق و زندگي
سجده مي كنم
به پيشگاه حرف هاي تو
و تو
سكوت مي كني
و من به حرمت سكوت تو
حرف مي زنم
براي تو
و لحظه هاي مرده اي كه
به حرمت نگاه تو
سكوت كرده ام
--------------------------------------
ببخشید من پست بالایی رو ندیدم و با (( و )) شروع کردم
چرا شغر نو هم قبوله
فرقی نمیکنه
هرچه میخواهد دل تنگ بگو
........
مي خواهم عشق بماند و
اشك بماند و
لبخندي كه هديه ي لبهاي توست
مي خواهم تو باشي و
من باشم و
زندگي
و سيارگان سرشاري
از انعكاس ما