مادرم یک عمر به دنبال عشقی گشت
که من هنوز نیافتمش
ای کاش دخترم ...
فریبا عرب نیا
Printable View
مادرم یک عمر به دنبال عشقی گشت
که من هنوز نیافتمش
ای کاش دخترم ...
فریبا عرب نیا
هميشه در كابوس ها
ترني از رويم رد شده است.
امروز
پايان كابوس هايم خواهد بود
پنجره
بسته شو
راحتم بگذار
از آنسوي خيال انگيزت
كه باز مي شود به سمت جاده هاي سبز
تپه هاي رويايي
و دوردستهاي مه گرفته ي آرام
متنفرم
شايد ديگران تصميم بگيرند بجاي لعنت فرستادن به تاريكي
شمعي روشن كنند
من اما تصميم گرفته ام خاموش كنم هر شعله ي اميدي را
ميان پنجره هاي بسته بنشينم
به هرچه روشنايي است
لعنت بفرستم!
i was
and i,am
and shall i be to the end of time
,for i am without END
i have cleft the vast spaceof the infinite,
and taken fliht in the world of fantasy
and drown nigh to the circle of light on high
But Behold Me A Captive Of Matter
خیلی خوش آمدید
همه چیز مهیا ست
دستور بفرمایید
انواع عشق های آسان
دوستی های مخصوص
رابطه های نزدیک
با گفتگو های اضافی
به قیمت خودتان....
در دستانم خطی نیست
نه خطی که طول عمرم را نشان دهد
نه خطی که آینده ام را بگوید
و نه خطی که مرا به کسی برساند
من تمام خطوط دنیا را در چشمانم پنهان کرده ام
تا از نگاه متعجب کف بین ها دلم خنک شود .
شاعرش را کسی می شناسه ایا ؟
لطفاً كمي لبخند بزنيد يا نزنيد
اين عكس توي هيچ قابي جا نميگيرد و تنها . . .
يادگار زني است
كه اول اين شعر نوشت " دربست " . . . بعد رفت و در را بست
ما دو عكس تنها بوديم
كه دنيا ميخواست از آلبوم بيرونمان كند...كرد..
امشب كه بر عكس ديگري خوابيده ايم.... سري به آن البوم بزنيد
سايه من است اين درخت كه خستگي تبرت را ميگيرد
عميق تر بزن من ترا سطحي نمي خواستم ..........
هر چه می خواهی بزن...
هزار تا هم روش
آن که دل دارد
از باختن دست بر نمي دارد . . . .
علي عبدالرضايي
مرا با غمهاي احمقانه ام تنها بگذار و برو
مرا سرگردان و خسته در نيمه راه اين خيابان طولاني بي انتها
تنها بگذار و برو
مرا فراموش كن تا ابد
و ميان خاطراتت بميران و محو كن
چنانكه انگار هرگز نبوده ام، هرگز نشناخته اي مرا، نديده اي مرا
مرا بگذار و برو
خسته تر از آنم كه بخواهم حتي براي تو
وجود داشته باشم
خاطره باشم
بدرخشم
مرا بگذار
تنها
و برو!