دل شیر می خواهد هر چند
مدارا کردن با این بانو
بانوی ناز غلتیده و
لغزیده
به هر سو
Printable View
دل شیر می خواهد هر چند
مدارا کردن با این بانو
بانوی ناز غلتیده و
لغزیده
به هر سو
وآن گل که داشت بوی خوش آرزو٬ تويی
ديگر شبان تيره نپويم در آسمان
تو٬ آن ستاره يی که نشستی به دامنم
همراه موج٬ در دل دريا نميروم
تک گوهرم تويی که شدی زيب گردنم
می خندم !
در آبی سیاه
تمساح بی رحم لبخند تو هم
دوست داشتنی ست .
تا چه خواهد كرد با ما آب و رنگ عارضت
حاليا نيرنگ نقش خود بر آب انداختي
اعضاي محترم، آسوده بخوابيد كه فرانك خانم و مژگان خانم بيدارند :38:
ارادت :11:
یک نازِ بی نیاز
به هنگامِ رقصِ تیغ
آرا مشی سترگ
پر از دردِ بی دریغ
یک آسمان ستارهِ خاموش
زیر میغ.
اقا امیر شما که خودتم از شب زنده داران هستی
حاتلتون چه طوره
روز مرد مبارک
غیرتم کشت که محبوب جهانی لیکن
روز و شب عربده با خلق خدا نتوان کرد
دلبر برفت و دلشدگان را خبر نكرد
ياد حريف شهر و رفيق سفر نكرد
گفتم مگر به گريه دلـــــش مهربان كنم
چون سخت بود، در دل سنگش اثر نكرد
سلام عليكم،
دختر دايي محترم كه ماشاالله امان نميدن.
روز مرد به شما هم مبارك باشه!! به پدر سلام بنده رو برسونيد و روي ماهشون رو بوسيد و روز پدر رو تبريك بگيد.
مخلصيم
در ضميرت اگر اين گل ندميده است هنوز ،
عطر جانپرور عشق
گر به صحرای نهادت نوزيده است هنوز
دانه ها را بايد از نو كاشت .
آب و خورشيد و نسيمش را از مايه جان
خرج می بايد كرد .
رنج می بايد برد .
دوست می بايد داشت !
امیر جان بگم کی سلام رسوند ؟!!!!!!
تو به من خندیدی و ندانستی من با چه دلهره ای سیب را از باغچه همسایه دزدیدم.
باغبان از پی من تند دوید سیب را دست تو دید. سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک.
باغبان غضب آلود به من کرد نگاه.تو رفتی و خش خش گام تو تکرار کنان می دهد
آزارم و من اندیشه کنان فکر این پندارم:
-------------------- (( که چرا خانه کوچک ما سیب نداشت ))
***
سلام بر پری رویان
ترانه بخوان
غریبه را بخوان
تا ببینم چگونه در آغوشش رها می شوی
دعایت می کنم
با چشمانی خونین مجمر .
گذر می کنم بی تو
در انزوای شهرم
در سیاهی پایتخت
در فرار طبرستان
در زخم های جنوب
در بی قراری کردستان
در سوگ ارگ .
-------
سلام بر تو ای جوان مرد راد