پس چمدانت را بردار
هنوز به نیمه ی راه هم نرسیده ایم
هر چند به کیسه ی بی زر می زنند از این پس
این دزدان گدا صفت حریص .
Printable View
پس چمدانت را بردار
هنوز به نیمه ی راه هم نرسیده ایم
هر چند به کیسه ی بی زر می زنند از این پس
این دزدان گدا صفت حریص .
صبا حكايتي ز روزگار من بشنو
بازآ بازآ سوي رهي
چون روشني از ديده ما رفتي
با قافله باد صبا رفتي
رفت برا کاراموزی دانشگاهش [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] []
پایان گفت: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
چشمان نیمه بازش ...
یادآوری خاطره ایی ...
شاید نگاهی ...
و باز پُکی از سیگار تموم شده ...
و باز تکرار ... تکرار ... تکرار ...
کارآموزی دانشگاهی دیگه چیه؟
راز ترانه را
از ياد خواهد برد
و ترانه مرگش را
باد خواهد برد
پرنده خواهد مرد
*-*-*-*-*
برا دوسالش دیگه
دل و دین و عقل و هوشم همه را به باد دادی
ز کدام باده ساقی به من خراب دادی
دل عالمی زجا شد چو نقاب بر گشودی
دو جهان به هم بر آمد چو به زلف تاب دادی
همه کس نصیب دارد زنشاط و شادی اما
به من غریب و مسکین غم بی حساب دادی
يه دل دارم کارش شکستن شده
کاره ديگش تنها نشستن شده
دلم ميخواد زار بزنم/سرمو به ديوار بزنم
زمين و زمونو بدوزم/گُر بگيرم تا بسوزم
بارون بهار و بیشتر دوست داری یا بارون پاییز رو ؟
من همه بارونام پاییزیه ...
اما الان بهاره ...
بهار !!!
آره ...
اما من چند سالی هست همه فصلام پاییزه ...
چرا دیگه دست نمیزنی ؟
دلم گرفت ...
دست بزن دلت باز میشه ، بزن ...
دست ... دست ... دست ...
تو از بارون چی می خوای ؟
آرامش ...
چرا آرامش رو از خودت نمی خوای ؟
آخه خودم از خودم سهمی ندارم ...
من چی ؟
تو وجدانمی ، هر چی دارم و ندارم از توِ ...
دست ... دست .. دست ...
تو اتفاق ساده اي
--------- براي خود نبوده اي
---------------تو آخرين دل مرا
------------------------به دست من ربوده اي
فعلا جلال جون
یاد باد آن که به اصلاح شما میشد راست
نظم هر گوهر ناسفته که حافظ را بود
دل به این خسته ی خاموش بده
ببین از چی میخونم برای تو
ای همه هستی من فدای تو...
سلام بچه ها...شب بخیر..