می روم
نرم و سبک
تا شهرِ حریرِ موی شبرنگ او
ناگاه درونِ چینِ زلفِ سیهش
گم می شوم وبجای روزِ چشمش
در درهِ یک شبِ سیه می افتم.
باروحِ مسافرِ پرستوی بهار
از کوچه مشتاقِ سفرمی گذرم.
از پنجه بازِ پر طلایی خزان
با عشقِ بهار
می گریزم
Printable View
می روم
نرم و سبک
تا شهرِ حریرِ موی شبرنگ او
ناگاه درونِ چینِ زلفِ سیهش
گم می شوم وبجای روزِ چشمش
در درهِ یک شبِ سیه می افتم.
باروحِ مسافرِ پرستوی بهار
از کوچه مشتاقِ سفرمی گذرم.
از پنجه بازِ پر طلایی خزان
با عشقِ بهار
می گریزم
ميان مهربانان کی توان گفت
که يار ما چنين گفت و چنان کرد
عدو با جان حافظ آن نکردی
که تير چشم آن ابروکمان کرد
کی مهربان بود؟!
در حملهِ تند بادِ وحشی کویر
از خاطره واحه سپر می سازم.
با سحرِ نگاهِ مارهای تشنه
می پوسم و
در قمار
با خارِ بزرگ
آن خاطره های سبز را می بازم.
بر سینه دخترِ شفق روی افق
پستانِ سپیدِ ابر را می بویم.
------------
مهربانم
ماهم به انتقام ظلمی که کرده با من
ترسم به درد عشق و هجران من بیفتد
از گوهر مرادم چشم امید بسته است
این اشک نیست کاندر دامان من بیفتد
من خود به سر ندارم دیگر هوای سامان
گردون کجا به فکر سامان من بیفتد
خواهد شد از ندامت دیوانه شهریارا
گر آن پری به دستش دیوان من بیفتد
در نیمهِ مستورهِ ماهِ عریان
بر مرگِ شهاب های شب
می گریم.
با ساقه سبزِ سبزهِ های بی دشت
از رنگِ نگاهِ روزها
می گویم.
موقع خداحافظی
دوش به دوش
چشم به زیر ...
دل بهونه نگیر
فردا می بینیمش
نه ...
آره ، آره فردا می بینیمش ...
خداحافظ ...
خداحافظ ...
چند قدم جلوتر ...
سیگار ...
سکوت ... سکوت ... سکوت ...
تمامِ چشمه های تشنة این دشتِ بی رؤیا
بسان ِچشمِ خونینم
ز قبرِ خک می جوشند.
شبی خفاشهای شب
به قعرِ غارهای خود
ز بیمِ روز می پوسند.
شبی شب
کوچه هایش را
به پیشِ پای روزی نو
با چشمِ هزار اختر
چراغان می کند , اما
کدامین شب؟
بازآ ببين در حيرتم
بشکن سکوت خلوتم
چون لالهء تنها ببين
بر چهره داغ حسرتم
اي روي تو آيينه ام
عشقت غم ديرينه ام
بازآ کنون در اين بهار
سر را بنه بر سينه ام
123456789123456789123456789
سلام دوستان.فکر کنم پایان دیگه نیاد [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
امروز سه شنبه است
سه شنبه ها شبیه برف اند
حتی اگر نبارد مخمل چشمهایت
برفها را پس می زنم
: وای ! پنجره ای ست آنجا
قبری ست که نام شاعره ای بر آن حک شده است
------------
چرا نیاد؟
کام سنگینی از سیگار نیمه سوختش می گیره ...
صدای گیتاری که از اسپیکرش به گوش میرسه ...
ترانه ایی که زمزه میکنه ...
" ... خودش می گفت یه روز میزاره میره ... "
اتاق نیمه روشنی که دود غلیظی از اون می گذره ...
سلام. آره سی چه؟