یادت هست نوشتی :ابر
باران بارید!
نوشتی: آب
سیراب شدم!
نوشتی :بهار
درخت ها بر خاستند!
نوشتی:رود
دریاها موج برداشتند !
و من فهمیدم که دانستن
آغاز توانستن است
خوبی محمد؟
Printable View
یادت هست نوشتی :ابر
باران بارید!
نوشتی: آب
سیراب شدم!
نوشتی :بهار
درخت ها بر خاستند!
نوشتی:رود
دریاها موج برداشتند !
و من فهمیدم که دانستن
آغاز توانستن است
خوبی محمد؟
تنها ماندم ، تنها رفتي
چو ن بوي گل به كجا رفتي؟
به كجائي غمگسار من
فغان زار من بشنو بازآ
راستش نه!!
آن بالا، ابرها چون کوه ها می ماندند:
دیواری در افق برکشیده، سیاه در دل کویر.
می دانی کویر چیست؟
در راه بازگشت،
در تمام راه،
آفتابی در کویری غروب می کرد.
می دانی دل چیست؟
----------
سلام ممد جان
چرا خوب نیستی برادر
تا از خيال گنگ رهايي رها شوم
بانگي به گوش خواب سکونم کشيد و رفت
شايد به پاس حرمت ويرانه هاي عشق
مرهم به زخم فاجعه گونم کشيد و رفت
تا از حصار حسرت رفتن گذر کنم
رنجي به قدر کوچ کنونم کشيد و رفت
ديگر اسير آن من بيگانه نيستم
از خود چه عاشقانه برونم کشيد و رفت.
---
سلام مژگان خانومی
یه خورده خستم+یه خورده کلافم+یه خورده حالم میزون نیست.فقط برا همی [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] []ن
تو که دستت به نوشتن آشناست..دلت از جنس دله خسته ماست
دل دریا نوشتی..همه دنیا رو نوشتی..دل مارو بنویس
-------------
امیدوارم خستگی جسمی باشه چون با یه استراحت تموم می شه
سخن عشق تو بي آن که بر آيد به زبانم
رنگ رخساره خبر مي دهد از حال نهانم
گاه گويم که بنالم ز پريشاني حالم
گاه گويم که عيان است چه حاجت به بيانم
گر چنانست که روزي من مسکين گدا را
به در غير ببيني ز در خويش برانم
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
انشالله.
چه میکنی با پرده نقره ای؟
مي مخور با همه كس تا نخورم خون جگر
سر مكش تا نكشد سر به فلك فريادم
حافظ
سلام مژگان خانوم حال شما؟
از وقتي همكار شديد ديگه تاپيكاي ديگه رو تحويل نمي گيريدا..........
اگه محمد بزاره بخوابيم :
شب خوش
مُشتهایش را باز نمود
کف دستش
قطره های اشکم بود
که روزی به او بخشیدم
به چشمهایم دست کشیدم
خشک بودند
-----------
کار بخصوصی نمی کنم
با کاسه تخمه نشستم پاش
سلام پایان جان
نه برادر مدتی نت درست حسابی نداشتم و کمی سرم شلوغ بود
خوبی خودت؟
رفتي حالا به کي بگم خيلي دلم تنگه برات؟؟؟؟
مي خوام يه بار ببينمت سر بذارم رو شونه هات
دوست داشتم با گلاي سرخ مي اومدم به ديدنت
نه اينکه با رخت سياه ،چشماي سرخ ببينمت
گل و پرپر مي کنم سر مزارت
تا ابد بارونيه چشماي يارت
رفتي و افسوس و نموند تو در دل خاک
از تو يادگاريه چشماي نمناک
پاييز غريب و بي رحم اون همه برگ مگه کم بود؟؟؟
گل من رو چرا چيدي؟؟؟ گل من دنياي من بود
گلمو ازم گرفتي تک و تنهام زير بارون
حالا که نيستي کنارم مي ذارم سر به بيابون
هنوزم بارون مي باره تو مياي انگار که من
خودتم بهتر مي دوني مثل بارونم مي بارم
پاييز غريب و بي رحم اون همه برگ مگه کم بود؟؟؟
گل من رو چرا چيدي؟؟؟ گل من دنياي من بود
یه دو تا فیلم جدید بگو ببینم.بلکه از این حال درام.دق کردیم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] م
دل را به تعطیلات برم
به زیر خورشید تابان
بگذارم فریاد زند، بِدَوَد
بدور از قانون و مجازات زمان
روح را رها کنم تا چرخی زند
چه باک
اگر نگاه نامحرمی
هوس بر اندامش زند!
------
تازگی یه فیلم دیدم مرد سیندرلایی..جدید نیست اما خیلی قشنگه
ببینش