-
هجوم خاطرات خیره ای که دست بر دار خیال من نمی شوند
در حزن لحظه های بی تو
صبر ایوب مرا زمین گیر می کند
می دانی ?
اینجا هیچ ستاره ای به آمدن صبح رضایت نمی دهد
مگر از جان خود سیر شده باشد !
و شب ها درازتر از آنند که یلدا ادعایش می شود..
حالا دیگر رفاقت بی برو برگرد شب و سکوت هم نمی تواند
حسی را که فلج شده / سر به راه نوشتن کند ...
پس / من تنهایی ام را
به لحظه های کوتاه بودنت پیوند می زنم
و سادۀ ساده می نویسم که "دلم برای تو تنگ شده.. "
-
عشق را گدایی نکن... زیرا هیچ چیز با ارزشی را به گدا نمیدهند...
-
دکتر ,
گوشی را رویِ سینه ام جابجا می کند :
نفسِ عمیق
عمیق تر
وَ می گوید :
حجمِ شش هایِ شما کم شده است .
من اما فقط ,
دلم برای تو تنگ شده است .
-
انتظار
زیباترین نقاشی دنیاست
وقتی حاصل تصویرش
تـــو باشی . . .
-
-
آدم ها از یک جایی در زندگی ات پیدا می شوند که فکرش را نمی کنی, از همانجا که گم می شوند, تعدادشان هم کم نیست, هی می آیند و می روند, امااین تویی که توی آمدن یکی شان گیر می کنی, و وای به حالت اگر که او فقط آمده باشد سلامی بکند و برود!
مهسا ملک مرزبان
-
مادربزرگ می گفت: دل هر آدمی دری دارد...
می گفت: باید باز کنی در ِ دلت را رویِ لبخند آدمها...
می گفت: هر کدام از این درها یک کلید بیشتر ندارند...
می گفت: کلید ِ دل آدم دست خود ِ آدم نیست...
می گفت: انگاری کلیدها را دم ِ خلقت پخش کرده اند بین آدمها
هر کسی یکی برداشته برای خودش...
می گفت بلند شو برو بگرد... بگرد ببین کلید قلب کیست توی دستهایت؟...
ببین کلید قلبت کجاست؟...
-
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
عشق رو از گل افتاب گردون یاد بگیر.
همیشه رو به سوی عشقش داره,
و به اون نگاه میکنه,
وقتی هم تو شب ستاره ای بهش چشمک بزنه;
سرش رو پایین میندازه و نگاه نمیکنه...:n12:
-
اولین بار
که بخواهم بگویم دوستت دارم، خیلی سخت است!
تـب میکنم، عـرق میکـنم، میلَرزم جان میدهـم.
هزار بار،
میمیرم و زنده میشوم پیش چشمهای تو
تا بگـویم دوسـتت دارم.
اولین بار
که بخواهم بگویم دوستت دارم، خیلی سخت است!
امّا
آخرین بار آن از همیشه سختتر است
و امروز میخواهم برای آخرین بار بگویم دوستت دارم
و بـعد راهم را بگیرم و بروم
چون تازه فهمیدم،
تو هــرگز دوستم نداشتی!
شل سیلور استاین
-
من بود
او بود
خدا هم کنارمان !
و این خدا
آخ از این خدا
که وقتی سماجتِ من و او را می بیند
دست زیرِ چانه اش می زند
و ما را
عاشقانه تماشا می کند
و این تماشا می دانی یعنی چه ؟
یعنی
چشمِ بد
دلِ بد
دور می شود
می رود
می میرد