با سلام
این سوتی نیست ولی دیدم جاش خالیه البته خیلیشو میزنم به علت هایی
آقا آذر پارسال بود چشمتون روز بد نبینه تو بیمارستان شریعتی بستری بودم برای پیوند
اونجا یه تلفن داشت که 4 نفری استفاده میکردیم البته تو اتاق های جداگونه
ساعت 7 بود من هوس کردم زنگ بزنم به پسر خالم که تو تهرانه آخه تلفن درون شهری بود
از شانس گند ما هم این تلفنی که برای من آورده بودن میکروفون گوشیش کار نمی کرد و من مجبور بودم با میکروفون خود دستگاه کار کنم که همون حال اسپیکرش میشه
یعنی با کسی صحبت میکردم صدا تو اتاق پخش میشد البته خوب کسی نبود ولی دیگگههههه
تا زنگ زدم دختر خالم گوشی رو برداشت گفتم رضا هست گفت نه رفته باشگاه خوب مشغول احوال پرسی بودیم که دیدم این پرستارم که خیلی باحاله و مانکن (شرمنده کلمه دیگه ای به ذهنم نرسید) اومد تو و منم سریع بای بای کردم و قطع کردم
اومد داخل گفت با کی حرف میزدی گفتم با پسرخالم گفت اااا دختر بود که گفتم خوب دختر خالم گفت عجب دوست دخترت بود؟؟؟؟؟
گفتم؟نه بابا دختر خالم بود
گفت اره دروغ گو دوست دخترت بود
حالا شما همه اینا رو با نازو ادا بخونیدا
خلاصه از ما انکار از اون اصرار تا اینکه کارش تموم شد رفت
فردا صبح اومد تو اتاق برای اینکه فشارمو انداززه بگیره دید رو 15 هست ازش پرسیدم چرا بالا رفته گفت برای اینکه با دوست دخترات حرف میزنی برای همین
من گفتم من که فقط با شما صحبت کردم الان
آقا اینو که گفتم گقتم چی گقتم
یارو موند چی بگه البته بدش هم نمی یومد ولی خوب دیگه
شده بود
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
منم شده بودم این
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خلاصه تا فردا که شیفتش بود اصلا با ما حرف نزد البته من خیلی اذیتش کردم
یادمه داشت فیلمه مرد نامریی از شبکه 2 میداد من نشستم کل فیلمو بدون سان سور تعریف کردم کلی حال کرد گفت یادم باشه حتما بگیرم نگاه کنم
فعلا همین میترسم بن شم بقیشو بگم
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]