نقل قول:
دانشگاه آزاد رو جمع کنید و اثرش بر بیکاری در طول 5 سال آینده ببینید.
هرچه کشور بیسوادتر... اقتصاد کشور ضعیف تر... وضعیت اشتغال بدتر.
کلید سازان اینگونه مدعی شدن:
چیه این همه دکتر..؟ چیه همه دارن میرن دکترا میگیرن..؟ مگه جامعه ما دکتر نیاز داره..؟:n04:
وقتی باسواد ما یک کلید ساز باشه چه انتظاری از شماها داشته باشیم؟ پ ن پ همه برن کارگر بشن تو تنهایی دکتر باشی واسه ما یار یار بخونی. که آخرشم بگی خوب تو عرضه نداشتی چارتا کلاس سواد داشته باشی، آدم بیسوادی بودی حالا هم حقته.
نقل قول:
دانشگاه آزاد رو جمع کنید و اثرش بر بیکاری در طول 5 سال آینده ببینید
چیه؟ کارگر میخوای؟!
اسم شهرتو بگو تا بهت بگم کجا کارگر پیدا میشه.
درک برخی مسائل آنچنان برای بعضی ها سخته که حاضرن تمام شعور و شخصیتشون رو بدن ولی اون مسئله رو درک نکنن.
از اونجا که چشات نمیبینه واست بولد و قرمزش کردم که شاید، شاید، شاید ببینه... این نوشته هارو حتی به کور هم میشه نشون داد، اما به کور دل نه.
نقل قول:
مرتضي موسوي با اشاره به وجود 3 ساختمان اسکان و استقرار کارگري در شرق تهران گفت: اين امر راستاي ارج نهادن به جايگاه اجتماعي کارگران زحمتکش ساختماني و فصلي صورت گرفت. وي با اشاره به اينکه تجمع کارگران در ميادين سطح منطقه شايسته سيماي بصري شهر نيست؛ تصريح کرد:
نقل قول:
کارگران روزمزد شهر یاسوج محل مناسبی برای تجمع ندارند و هر روز هزاران کارگر روزمزد این شهر از سه راهی جانبازان تا میدان عدل تجمع میکنند که حضور آنها نارضایتی کسبه و بازاریان را رقم زده است.
نقل قول:
رکود، نان کارگران ساختمانی را آجر کرد/ بیپولی فصل مشترک، کارگران فصلی در وسط میدان دور هم جمع شدهاند، اگر رهگذری آنها را ببیند، گمان میکند، دعوایی، تصادفی یا اتفاقی رخ داده است، اما جلوتر که بروی، میبینی که تعدادی پیر و جوان کیسه به دست ایستاده و از هر دری صحبت میکنند.
نقل قول:
به گزارش بلاغ، چهارراه در استان مازندران به مکانی یا میدانی گفته میشود که کارگران ساختمانی برای اعلام آمادگی جهت کار کردن برای دیگران خودشان را به این محل میرسانند.
در سالهای گذشته میدان اصلی شهر محل تجمع کارگران ساختمانی بود، با گسترش شهرها و برخی مشکلاتی که برای شهروندان از بابت تجمع کارگران ایجاد میشد و با تدبیر مسئولان شهری، کارگران ساختمانی و یا میدانی به حاشیه شهرها و یا ابتدای ورودی شهر منتقل شدند.
نقل قول:
دل پردردی داشت، لب به صحبت گشود، وقتی اوضاع را مناسب دیدم کاغذ و قلم را از کیفم در آوردم. در جمعشان نشستم و با اعلام اینکه خبرنگارم، حاضر به صحبت با من شدند. از اوضاع کار گلایه داشت، میگفت اهل قائمشهر است، در شهر خودش کار کمتر است، مجبور میشود هر روز صبح به میدان انتقال کارگران در ساری مراجعه کند.
از اینکه چند روز نتوانست کاری پیدا کند ناراحت بود، زمان حضورش در میدان را پرسیدم، گفت: ساعت 6 صبح به میدان مراجعه میکنم و چند روزی است که تا ساعت 12 ، یک میمانم ولی کار گیرم نمیآید.
خودش را امیر ملکی معرفی کرد، میگفت ماهی 300 هزار تومن اجاره میدهم، ولی با توجه به اینکه سه روز درمیان هم نمیتونم سر کار برم، درآمدم ماهی 500 هزار تومان است.
با نظرت موافقم... در دانشگاه رو باید به روی امثال شماها بست تا سواد کامپیوتر استفاد کردن رو هم پیدا نکنن تا در همچین محیطهایی بی خردانه جولان ندهند.