-
ای مسافر نسیم تو با من بی وفایی کردی ، زیر باران تو با من پیمان ماندن بسته بودی
تو با من خندیدی .....اما ، تنها همچون نسیم گذر کردی بر تنهایی من
بر احساس پاک من گذر کردی
گمان کردم تو رویای آن خورشیدی
گمان کردم تو همان جویبار پاک بی ریایی
گمان کردم تو به صداقت آن گل سرخی
-
من آرامتر از نسیم می گذرم خرامان می روم تا در سرزمین روایی ام تک شقایق
آسمانها را بیابم
-
دوسطت دارم
را
با
ط دسته دار
مينويسم
بگذار
ديگران هم
از طنابش بالا بيايند.....
-
در موزه از موميايی پرسيدم
با کدام سلاح کشته شده ای؟
معنی دار خنديد:
" حالا ديگر چه فرق می کند؟ "
براستی پاپيروسها کدام راز را با خود نگاهداشته اند
کداميک ماندنی تر است
نيل يا فرعون؟
و نيل از نگاه تو
يک لمحه ء نگاه تو
حتی
پابرجاتر نيست
-
بهترین دستهای دنیا
" من دستهایم را نمیبخشم
من دستهایم را نمیخواهم
وقتی که دستان تو در پای فرات افتاد
آن روز دستانم کجا بودند؟
... من دستهایم را نمیبخشم
من دستهایم را نمیخواهم
وقتی که مشک آب از دست تو بر زمین افتاد
وقتی که پرچم را به دندان میگرفتی تو
آن روز دستانم کجا بودند؟
آن روز دستانم چه میکردند؟..."
-
..و آینه سخت به من خیره میشود
چیزی ندارم برای دادان ِبه او
با ضربه ای آینه را می شکانم
آینه هزار تکه می شود
اکنون من شبیه آینه ام ...
-
زندگی پر از رویاست
به شفافی تو در آینه
تا رویا نباشد امیدی هم نیست
من و تو رویای داریم
سر سپرده به روزگار
اما
آینه را می شکنم تا مثل تو باشد
خودم را می شکنم تا مثل تو باشم
-
روشنی چشم تو آب را
گریه ی تو سحاب را
طعم لبت شراب را
زیر سوال می برد
کسی میدونه این شعر مال کیه ؟؟؟ممنون میشم اگه بگید
-
چند وقته شعراتون خیلی پیشرفت کرده ها
همه تون رو می گم
ولی من که شعرم نمی یاد فعلا
-
در اين جا كه مردان ((اش))
ابرها را با ((ني))
اسب ها را با ((سرنا))
و زنها را با تازيانه مي گريانند
مردان مغروري را ميشناسم
كه با ني لبك پري كوچك غمگيني
عاشقانه گريسته اند.