نیک نامی خواهی ای دل با بدان صحبت مدار
خودپسندی جان من برهان نادانی بود
مجلس انس و بهار و بحث شعر اندر میان
نستدن جام می از جانان گران جانی بود
Printable View
نیک نامی خواهی ای دل با بدان صحبت مدار
خودپسندی جان من برهان نادانی بود
مجلس انس و بهار و بحث شعر اندر میان
نستدن جام می از جانان گران جانی بود
دو چشمم خیره بر یک تقطه از دیوار
نگاهم مات و بی روح است
و دل سرشار اندوه است
سلام پگاه جون
سلام آقا جلال sise یعنی چی؟؟؟
سلام آفتاب خانم
تو یعنی نم نم بارون
رو تن قشنگ بیشه
اون طلسم عاشقونه
که می مونه تا همیشه
هر که خواهد که چو حافظ نشود سرگردان
دل به خوبان ندهد و از پی ایشان نرود
سلام آفتاب خانوم
سیسه کلمه لری هست به معنی "زالزالک"!!
(البته من لر نیستم)
دل شیشه دارم بلورم هنوز
سفر چاره ی دردهایم نشد
پر از فکر راه عبورم هنوز
ستاره شدن کار سختی نبود
اوووکی
چرا زالزالک
دل به دریا زده با دامن طوفان چه کند
تو بمان ای گل من که گلشن جان منی
من اگر گل نفسم تو عطر گلدان منی
یا رب اندر کنف سایه آن سرو بلند
گر من سوخته یک دم بنشینم چه شود
آخر ای خاتم جمشید همایون آثار
گر فتد عکس تو بر نقش نگینم چه شود
نمیدونم. من فقط از کلمه اش خوشم اومد
دلم امشو به تنهایی خود خو کرده،
ای جونم وای دلبر
یاد چشمون سیاهش منو جادو کرده،
آی جونم وای دلبر
دلم پیش پر میزنه، به هر دری در میزنه
به هرخونه سرمیزنه ،دلم دلم دلم
خدا مهربونه، یار عاشقونه،
دل مو جوونه ،خدا خدا خدا
خودش خوب میدونه، که بر جون عاشق،
جدایی گرونه، خدا خدا خدا
ای کرده تو مهمانم در پیش درآ جانم
زان روی که حیرانم من خانه نمیدانم
ای گشته ز تو واله هم شهر و هم اهل ده
کو خانه نشانم ده من خانه نمیدانم
مي رسد روزي كه فرياد وفا را سر كني
مي رسد روزي كه احساس مرا باور كني
مي رسد روزي كه نادم باشي از رفتار خود
خاطرات رفته ام را مو به مو از بر كني
مي رسد روزي كه تنها ماند از من يادگار
نامه هايي را كه با درياي اشكت تر مي كني
مي رسد روزي كه تنها در مسير بي كسي
بوته هاي وحشي گل را ز غم پر پر كني
مي رسد روزي كه صبرت سر شود در پاي من
آن زمان احساس امروز مرا باور كني