و بالاخره گاو
و بالاخره گاو
ديدن فيلم گاو فرصت دوباره اي بود تا دوباره هنر نمايي هنرمند بزرگ عزت اله انتظامي رو ببينيم :40:
فيلم گاو رو هم هر کي خواست تهيه کنه به من بگه.
سینمای روشنفکرانه و مستوری ناشی از عینک دودی ؛ به بهانه پخش "گاو"
راز آن عینک دودی بر چشم داریوش مهرجویی و عباس کیارستمی این است که دو فیلمساز موج نو سینمای ایران نمیخواهند کسی "جهت و عمق" نگاهشان را بفهمد تا در سایه همین مستوری فیلمهای ناب بسازند!
به گزارش خبرنگار مهر، فیلم "گاو" داریوش مهرجویی سرانجام بعد از گذشت 38 سال جمعهشب نهم آذرماه از شبکه سه پخش شد، گرچه نسخه ویدئویی آن از سال 1382 توسط موسسه رسانههای تصویری وارد شبکه ویدئویی شده بود. "گاو" (محصول 1348) نخستین حضور ایران را در جشنواره بینالمللی فیلم ونیز (1971) رقم زد و آغازگر موج نو سینمای ایران شد.
"گاو" با قاببندیهای فوقالعاده ساده و البته موثر آغاز میشود: تک پنجره ای در میان دیوار کاهگلی، حوض پر از آب میدان روستا، پیرزنهای تنها با نگاهی خشک شده در دو قاب پنجره در همان لحظات اولیه فیلم. مهرجویی با سادهترین عناصر تصویری و پرهیز از هرگونه اضافهگویی یا اضافهنمایی با استفاده حداقلی از کلام و دیالوگ زمینههای روایت داستان خود را در ذهن مخاطب میآفریند و هموار می کند.
یکی از هوشمندیهای فیلمساز تاکید بر سادگی فوقالعاده فضای روستا و نبود زرق و برقهای مرسوم فیلمفارسی و حتی فیلمبرداری به شیوه سیاه و سفید است که جمع ستارگان آن روز سینمای ایران چون عزتالله انتظامی، جمشید مشایخی، علی نصیریان، جعفر والی و زندهیاد پرویز فنیزاده مثل درخشش ستاره در شب و سکوت کویر فیلم را درخشانتر و جذابتر میکند، حتی تدوین ساده و ابتدایی فیلم هم به جذابیت و ماندگاری سکانسها کمک میکند.
در بیشتر سکانسهای "گاو" عامدانه و هوشمندانه جز چهره درشت بازیگران چیزی نمایش داده نمیشود تا حواس بیننده پرت نشود. باید توجه داشت که این رویکرد مهرجویی تا آن زمان در فیلمهای ایرانی سابقه نداشت. نوع حرکت دوربین در "گاو" هم حالتی شبهمستند و غیرکلاسیک دارد، استفاده از دوربین روی دست به ایجاد فضایی واقعی در روایت داستان کمک کرده و جالب اینکه مهرجویی در فیلمهای بعدی خودش هم کم و بیش این سبک بهره برد و در "مهمان مامان" این سبک فیلمبرداری را به اوج رساند.
در همین فضای به شدت سنتی و عقب مانده و البته غلط انداز، مهرجویی روایتی کاملا مدرن و آکنده از استعارهها و کنایههای سیاسی و روشنفکری را به نمایش میگذارد و همین تناقض شیرین و پنهان است که "گاو" را پس از حدود چهار دهه هنوز جذاب و دیدنی نگاه داشته است. کنایههای سیاسی فیلم گاه به قدری روشن و گزنده مینماید که وزارت فرهنگ و هنر وقت با شرط درج عبارت "وقایع این فیلم مربوط به 40 سال قبل است" در تولید "گاو" همکاری کرد. هر چند فیلم با همه این شرایط هم تحمل نشد و بعد از یکبار اکران توقیف شد.
منتقدان هوشمند به خوبی میفهمند که "گاو" وضعیت روستاهای ایران را بعد از اصلاحات ارضی (1340) و نتایج مدرنیسم سطحی پهلوی به نقد کشیده است. واقعیت این است که اصلاحات ارضی و لغو نظام ارباب و رعبتی با وجود آنکه در مناطق حاصلحیز به نفع برخی دهقانان و روستائیان تمام شد، اما روند اصلاحات در اکثر نقاط کشور با زمینهای کشاورزی محدود و کمآب باعث از بین رفتن رونق کشاورزی در روستاها، تشدید فقر و آغاز موج شدید مهاجرت به شهرها شد. ناکجاآبادی که مهرجویی در "گاو" تصویر میکند و گاوی که با مرگ او روستائیان آشفته و مش حسن "مجنون" میشود، نمادی از این همین وضعیت اسفناک و رو به نابودی روستاهاست.
البته رژیم پهلوی به دلیل علاقه به صادر کردن پرستیژ و نمای روشنفکری از حاکمیت خود از ساخت فیلم "گاو" و امثال اینگونه فیلمهای موج نو حمایتهای کج دار و مریز کرد، به این ترتیب که بدون اینکه اجازه اکران این فیلمها را در داخل کشور بدهد، از ارائه آنها در جشنوارههای خارجی استقبال کرد و این زیرکی مهرجویی بود که از این حس جاهطلبانه پهلویها به نفع خود و فیلمش استفاده کرد.
نباید در تحلیل موفقیت "گاو" روایت چندلایه و هنرمندانه غلامحسین ساعدی را هم نادیده گرفت. "گاو" از معدود ثمرات درخشان همکاری و پیوند "سینما و ادبیات" در تاریخ سینمای ایران بود، از این جنس همکاریها بعدها کمتر اتفاق افتاد و شاید یکی از دلایل درجا زدن سینمای ملی کشور هم همین باشد که ادبیات و سینما به شکل دو جزیره دور از هم به حیات خود ادامه میدهند.
"گاو" پایانی دراماتیک و کنایهآمیز دارد، مرگ مش حسن در راه رسیدن به "شهر" (که کنایه از کعبه آمال مدرنیسم است) و انتظار خوش خیالانه مردم روستا برای بازگشت و بهبودی او و ... آیندهای تاریک در انتظار روستا! حتی معلوم میشود که "بلوریها" در مرگ گاو نقشی نداشتهاند و این توهم توطئه مردم روستا بوده است.
شاید اگر فیمسازی دیگر "گاو" را میساخت، فیلم به خوش ساختی و موففیت فعلی نمیرسید. فیلمهای مهرجویی به طور عام و "گاو" به طور خاص دارای این امتیاز هستند که دو خصلت "منتقدانه / اعتراضی" و "عامه فهم" بودن را با هم دارند. مهرجویی از معدود فیلمسازان ایرانی است که به فرمول جادویی و گرانبهای "همراه با مخاطب خاص، حرکت با مخاطب عام" رسیده است. از این رو مهرجویی و با کمی تسامح مرحوم علی حاتمی را می شود حد واصل و فاصل فیلمسازان آوانگاردی چون ابراهیم گلستان با بدنه قالب کارگردانهای آن روز سینمای ایران به حساب آورد.
مهرجویی در طول دوره فیلمسازی خود با استفاده از همین فرمول جادویی موفق شد پیچیدهترین و روشنفکرانهترین ژانرهای سینمای ایران را با درونمایههایی چون عرفان و ماوراء و تصوف در قابل فهمترین و مقبولترین شکل به تصویر بکشد (نگاه کنید به فیلمهایی موفق چون "پری" و "هامون").
از سوی دیگر، شاخصههای روشنفکری در فیلمهای مهرجویی به اصطلاح هرگز "تو ذوق نمیزند" و گرایشهای روشنفکرانه فیلمساز زیر پوست لایه ظاهری و قابل فهم داستان مثل خون جریان دارد که مخاطب "اگر خواست" میتواند با آن هم ارتباط برقرار کند. یکی از بارزترین آنها فیلم "اجارهنشینها"ست که در وراء ظاهر دراماتیک خود نمایی کامل از "طبقات" جامعه ایرانی به نمایش می گذارد.
ظریفی میگفت علت اینکه داریوش مهرجویی و عباس کیارستمی همیشه یک "عینک آفتابی" به چشم دارند، این است که این دو کارگردان موج نو سینمای ایران نمیخواهند کسی "جهت و عمق" نگاهشان را بفهمد و حدس بزند و آنها در سایه این مستوری نگاه است که موفق میشوند فیلمهای ناب بسازند!
سینما ماوراء این هفته ( امشب ) :
دوازده میمون " Twelve Monkeys "
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
کارگردان
Terry Gilliam
با بازی
Bruce Willis ، Madeleine Stowe ، Brad Pitt
محصول 1995 " امریکا "
مدت زمان : 129 دقیقه ...
IMDB Rating: 8.0/10
خلاصه فیلم :
در سال 96 ويروسي ناشناخته و كشنده موجب مرگ 5 ميليارد تن ميشود، بهطوريكه تا سال 2035 تنها يك درصد از جمعيت جهان زنده ميمانند.آنان براي در امان ماندن از ويروس، مجبورميشوند كه زيرزمين زندگي كنند. مجرمي به اجبار به عنوان داوطلب به روي زمين فرستاده ميشود تا اطلاعاتي دربارهي منشأ پخش شدن ويروس جمعآوري كند و دانشمندان گمان ميكنند كه سازماني به نام جمعيت دوازده ميمون موجب بروز اين فاجعه شده است.
( فیلم با نام " ارتش میمون ها " پخش میشه ... خلاصه یه جوری باید فیلم رو انگولک کنن دیگه . ) :31:
خبر مربوط به دوبله ی فیلم :
کد:http://forum.p30world.com/showpost.php?p=1865202&postcount=143
با توجه به اینکه مدیر دوبلاژ بهرام زند هست فکر کنم فیلم حداقل از نظر انتخاب گویندگان برای شخصیتها مشکلی نداشته باشه.
براد پیت تنها نامزدی اسکارش برای این فیلم بوده.(نقش مکمل مرد).
دلم نیومد این مطلب رو اینجا نذارم .
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
چرا فيلمهايي با حذفيات زياد همچنان پخش ميشوند؟
علياصغر غلامرضايي: تهيهكنندگان بايد پاسخ دهند
سياست ما همچنان پخش فيلمهايي با مميزي كمتر از 8 دقيقه است .
مديركل اداره تامين برنامههاي خارجي سيما گفت: ما سياست پخش نكردن فيلمهايي كه مدت زمان آنها، با اعمال سانسور به زير 82 يا 83 دقيقه برسد، را رعايت ميكنيم.
علياصغر غلامرضايي در گفتوگو با خبرنگار سرويس تلويزيون ايسنا، در پاسخ به پرسشي دربارهي اجرايي نشدن اين سياست در فصل تابستان و پخش چند فيلم از جمله مانند «بهشت» تام تيكور با وجود حذفيات بسيار، خاطر نشان كرد: ما سياست پخش نكردن فيلمهايي كه مدت زمان آنها، با اعمال سانسور بيش از 8 دقيقه برسد، را رعايت ميكنيم، اما احتمال دارد مواردي هم وجود داشته باشد كه پخش سيما تشخيص دهد يك اثر سينمايي به بيش از اين مدت زمان، حذف و سانسور نياز دارد تا مناسب پخش از تلويزيون شود.
به گزارش سرويس تلويزيون ايسنا، علياصغر غلامرضايي اين سخنان را در توضيح گفتوگوي پيشين خود با خبرنگار ايسنا در آغاز فصل تابستان اعلام مطرح كرد كه اعلام كرده بود كه فيلمها و سريالهايي در اين اداره مناسب پخش تشخيص داده ميشوند كه زير 7 تا 8 دقيقه حذفيات داشته باشند و در غير اين صورت كنار گذاشته ميشوند. اما همچنان شاهد پخش فيلمهايي از شبكههاي تلويزيوني هستيم كه بيش از اين حد تعيين شده، با حذف مواجه هستند.
غلامرضايي همچنين تهيهكنندگان برنامههاي سينمايي را موظف به پاسخگويي دربارهي علت پخش شدن فيلمي دانست كه بيش از حد معمول با حذف رو به رو بوده است.
به گزارش ايسنا، وي در گفتوگوي پيشين خود نيز اين نكته را يادآوري كرده بود كه اداره كل تامين برنامه خارجي سيما، وظيفه سانسور و اعمال تغيير در فيلمها را بر عهده ندارد؛ بلكه ما تنها فيلمها را خريداري كرده و به شبكهها ارسال ميكند؛ ولي در روند بازبيني، بازبين مينويسيد كه حذفيات فيلم بيش از حد استاندارد است.
مديركل اداره تامين برنامه خارجي سيما، در ادامه گفتوگوي اخيرش در پاسخ به پرسش ديگر ايسنا دربارهي پخش فيلمهاي تكراري از شبكههاي تلويزيوني در ايام تابستان و به تكرار افتادن برنامههاي «سينما چهار»، «سينما ماوراء»، «صدفيلم» و «سينما پنج» در هفتههاي متوالي، خاطرنشان كرد: علت اين مساله را بايد از تهيهكنندگان جويا شد؛ اما در دستور كار برنامهاي مانند «صد فيلم» از همان ابتدا مرور فيلمهاي مطرح سينما قرار گرفته بود.
***
وي ادامه داد: ممكن است در پارهاي موارد اين برنامهها با كمبود فيلم هم مواجه شده باشند؛ چراكه برنامهاي مانند «سينماماوراء» ممكن است نتواند به تعداد كافي فيلمهاي ماورايي و معناگرا پيدا و پخش كند
به انگيزه پخش سينمايي «ارتش ميمونها»؛
فيلمي سورئال كه سه بار بايد آن را تماشا كرد ...
درباره فيلم
سينمايي «ارتش ميمونها» دومين فيلم سورئال پس از فيلم «سگ آندلسي» (ساخته لوئيس بونوئل) است. منتقدان اعلام كردهاند كه پس از سه بار ديدن اين اثر ميتوان به درستي آن را درك كرد.
فيلم همچنين تداعيكننده سينمايي «ترميناتور» است. چرا كه در ترميناتور نيز آرنولد در نقش يك روبات به سالها قبل بازميگردد تا جان كودكي را نجات دهد. اين كودك قرار است بعدها سرپرست گروهي شود كه به مبارزه با ماشينيسم ميپردازند.
ساختهي تري گيليام در عين حال هشداري به انسان معاصر است كه اگر همين رويه را در پيش بگيرد به جاي آرمانشهر، ويرانشهري انتظار وي را ميكشد.
«ارتش ميونها» به نظريه «دژوو» هم اشاره دارد كه به تكرار تاريخ، تونل زمان و زمانهاي موازي تاكيد دارد. مدتي است كه در فيلمهاي غربي به اين مقوله بسيار پرداخته ميشود و حتي فيلمي هم به اين نام ساخته شد.
اين فيلم كه با عنوان «دوازده ميمون» هم شناخته مي شود، با شعار «آينده به تاريخ ميپيوندد» در سينماهاي دنيا اكران شد.
حضور در جشنوارههاي جهاني و اكران در سينماها
سينمايي «ارتش ميمونها» از آثار قابل توجه دههي 1990 به حساب ميآيد. فيلم با هزينهاي معادل 29 ميليون دلار ساخته شد و پس از يك هفته اكران در سينمهاي آمريكا فروشي 14 ميليون دلاري داشت. ساخته گيليام براي نخستين بار ژانويه 1996 در سينماها به روي پرده رفت و در كشورهايي چون فيليپين، ايسلند، انگليس، آلمان، كانادا و سوئد نيز اكران شد.
«ارتش ميمونها» در سال 1996 نامزد دريافت اسكار بهترين بازيگر مرد و بهترين طراحي صحنه بوده است. اين فيلم همچنين با حضور در جايزه فيلمهاي علمي-تخيلي و فانتزي آمريكا، سه جايزه بهترين فيلم، بهترين بازيگر نقش دوم(براد پيت) و بهترين طراحي صحنه را دريافت كرد. ارتش ميمونها نامزد خرس طلاي جشنواره فيلم برلين نيز بوده و جايزه بهترين بازيگر نقش اول مرد گلدن گلاب را هم به خود اختصاص داده است.
درباره كارگردان
تري گيليام 22 نوامبر 1940 در مينهسوتاي آمريكا متولد شد. وي فيلمسازي را از سال 1963 با فيلم «استوري تايم» آغاز و پس از آن 16 فيلم را كارگرداني كرد. «برزيل» از فيلمهاي مشهور اين كارگردان است كه آنهم بمانند «ارتش ميمونها» از عاقبت نافرجام بشر خبر ميدهد. گيليام اين فيلم را در سال 1985 ساخت يعني 10 سال قبل از اينكه ارتش ميمونها را كارگرداني كند.
تري گيليام علاوه بر كارگرداني در زمينه انيميشن نيز فعاليت دارد و به عنوان فيلمنامه نويس و بازيگر نيز شناخته ميشود. او تا به حال يك بار نامزد دريافت جايزه اسكار بوده است.
بازيگران فيلم
در سينمايي «ارتش ميمونها» بروس ويليس نقش اصلي را بازي ميكند. بازيگري كه حضورش باعث دريافت جوايز متعددي براي اين فيلم شد. ويليس 19 مارس 1955 در آلمان غربي به دنيا آمد و در آمريكا به يك بازيگر حرفهاي بدل شد. او تا به حال 13 جايزه از جمله جايزه گلدن گلاب را دريافت كرده است و تعداد نقشآفرينيهايش نيز به بيش از 70 فيلم ميرسد.
براد پيت نيز از ديگر بازيگران اين فيلم است كه نقش نسبتا كوتاهي را دارد و در قالب يك بيمار رواني مقابل دوربين رفته است.مادلين استوو، کريستوفر پلامر و جوزف مليتو ديگر بازيگران فيلم هستند.
اینو قبول دارم،با یه بار دیدن خیلی از نکاتش نامفهموم می مونهنقل قول:
هرچند از تلویزیونه خودمون 100 بار هم ببینیم باز چیزی حالیمون نمیشه
دوستان سلام
جند سال پیش سینما 4 یه فیلم نشون داد که در مورد اشغال لهستان بدست نیروهای شوروی در زمان جنگ جهانی دوم بود . داستانش در مورد جوانی بود که نامزدش بدست روسها اسیر میشه و این مرد به کمک یه دختر خبرنگار بدنبال نامزدش میگرده اخر سر که نامزدشو پیدا میکنه توی دو راهی انتخاب نامزدش و خبرنگار گیر میکنه و خودکشی میکنه . اگه نام و نشانی از این فیلم دارین خیلی ممنون میشم