ای خوش آن روز که با یار سر و کارم بود
بی سخن با نگهش فرصت گفتارم بود
آن که من بسته ی زنجیری ی ِمویش بودم
وه، چه خوش بود! که او نیز گرفتارم بود
ب ب ب ب ب ب بخشید
نه آقا جلال درست نشده
Printable View
ای خوش آن روز که با یار سر و کارم بود
بی سخن با نگهش فرصت گفتارم بود
آن که من بسته ی زنجیری ی ِمویش بودم
وه، چه خوش بود! که او نیز گرفتارم بود
ب ب ب ب ب ب بخشید
نه آقا جلال درست نشده
خوشا کاروانی که شب را طی کرد
دم صبح اول به منزل نشیند
نوایی نوایی نوایی نوایی آی نوایی نوایی
همه باوفایند تو گل بی وفایی
مرسی از تذکرت آفتاب خانم
ی ندارم :41:
من ادامه میدم:
یک نظر بر جمال طلعت دوستنقل قول:
خوشا کاروانی که شب را طی کرد
دم صبح اول به منزل نشیند
نوایی نوایی نوایی نوایی آی نوایی نوایی
همه باوفایند تو گل بی وفایی
گر به جان میدهند تا بخریم
گر تو گویی خلاف عقلست این
عاقلان دیگرند و ما دگریم
مادربزرگ
گم كرده ام در هياهوي شهر
آن نظر بند سبز را
كه در كودكي بسته بودي به بازوي من
در اوين حمله ناگهاني تاتار عشق
خمره دلم
بر ايوان سنگ و سنگ شكست
دستم به دست دوست ماند
پايم به پاي راه رفت
من چشم خورده ام
من چشم خورده ام
من تكه تكه از دست رفته ام
مرا بهتر نبود آن زندگانی
که هر کس خنده زد گویم صفا داشت ؟
مرا بهتر نبود آن زندگانی
که هر کس یار شد گویم وفا داشت ؟
مرا آن سادگی ها ، چون ز کف رفت ؟
کجا شد آن دل خوش باور من ؟
چه شد آن اشک ها کز جور یاران
فرو می ریخت ، از چشم تر من ؟
چه شد آن دل تپیدن های بیگاه
ز شوق خنده یی ، حرفی ، نگاهی ... ؟
چرا دیگر مرا آشفتگی نیست
ز تاب گردش چشم سیاهی ؟
خداوندا شبی همراز من گفت
که : نیک و بد در این دنیا قیاسی ست
دلم خون شد ز بی دردی خدایا
چو می نالم ، مگو از ناسپاسی ست
اگر دردی در این دنیا نباشد
کسی را لذت شادی عیان نیست
چه حاصل دارم از این زندگانی
که گر غم نیست شادی هم در آن نیست
مرسی آقا جلال
تا چند گویی ما و بس کوته کن ای رعنا و بس
نه خود تویی زیبا و بس ما نیز هم بد نیستیم
ای شاهد هر مجلسی و آرام جان هر کسی
گر دوستان داری بسی ما نیز هم بد نیستیم
خواهش میشه
مي رسد روزي كه شرط عاشقي دلدادگي است
آن زمان هر دل فقط يك بار عشق مي شود
خليل ذكاوت
سلام و درود
در اين دنيا تك و تنها شدم من
گياهي در دل صحرا شدم من
چو مجنوني كه از مردم گريزد
شتابان در پي ليلا شدم من
نیاز و مهر و تمناست بین آدمها
بهار کردن دل ها چه کار دشواریست
و عمر شوق چه کوتاست بین آدمها
میان تک تک لبخندها غمی سرخ ست
و غم به وسعت یلداست بین آدمها
سلام پایان خوبی؟