درها رو روی دشمنا بستیم
دریا به دریا نفت داریم
اینهمه تاج و تخت داریم
خاکی پر از لطف خدا
روزهای خوبو سخت داریم
Printable View
درها رو روی دشمنا بستیم
دریا به دریا نفت داریم
اینهمه تاج و تخت داریم
خاکی پر از لطف خدا
روزهای خوبو سخت داریم
مگذران روز سلامت به ملامت حافظ
چه توقع ز جهان گذران میداری
يا تو ، يا هيچكس ديگه به خدا
خدا هم خودش مي دونه ،نمي خوام
خرداد و اردي بهشت و نمي خوام
بي تو من اين سرنوشتو نمي خوام
من با نفسهایم نام تورا خواندم
کاش ای هوس بازم با تو نمی ماندم
روزی که میگفتی من با تو میمانم
روزی که دانستی من بی تو میمیرم
روزی که با عشقت بستی به زنجیرم
بازنده من بودم این بوده تقدیرم
محمد جان اون قضیه بازی پیچیده چی بود؟؟
من و کشتي تو با اين خنجر دوريت عجبه
چرا از اين دله ديونه يه کم خون نمياد!؟
مگه تو بيخبري موم رو پريشون ميکنم
دل تو واسه مويه پريشون نمياد
در به در غزل فروش منم که گیتار میزنم
با هر نگاه به عکست انگار من خودمو دار میزنم
نفرین به عشق و عاشقی نفرین به بخت و سر نوشت
به اون نگاه که عشقتو تو سر نوشت من نوشت
نفرین به من نفرین به تو نفرین به عشق من و تو
به ساده بودن منو به اون دل سیاه تو...
وصال تو خياليه
واي كه دلم چه حاليه
بازياي عروسكي
آخ كه چه حيف شد كودكي
يه كم برس باز به خودت
مي خوام بيام تولدت
اونوقتا اينجوري نبود
راهت به اين دوري نبود
حالا كه عاشقت شدم
نيستي ديگه مال خودم
من واسه جدایی حاضرم
که من تنها تو بی دردی
چرا خون به دلم کردی
یه زندگی فدای تو شد
فدای لحظه های تو شد
بذار برم فراموشت کنم عزیزم
میخوام برم شاید بتونم تو خاطرت زنده بمونم ...
من و باش شعر و نوشتم واسه كي
تويي كه گفتي شما رو نمي خوام
مهم نیست کجا باشی
فقط بمان تا بمانم
بتاب بر
ظلمت آسمانم
لحظه نگاهت
در چشمانت ذوب می شوم زیبا