نوكرتم..دستت درد نكنه.سينا هم خواست چيزي بگه با من.نقل قول:
نوشته شده توسط WooKMaN
يا حق ;)
Printable View
نوكرتم..دستت درد نكنه.سينا هم خواست چيزي بگه با من.نقل قول:
نوشته شده توسط WooKMaN
يا حق ;)
آقا يه سوتي هم من همين نيم ساعت پيش دادم كه بدجور ضايع شدم.
آقا نميدونم امروز چم شده بود كه بدجور هوس كباب كرده بودم توي شركت بودم كه ديدم ديگه موقع نهاره به همكارم گفتم برم يه 4 سيخ كباب بگيرم بيارم بزنيم تو رگ.خلاصه رفتم يه كبابي كه نزديك شركته و خيلي هم كارش درسته .تو راه هم بدجور هوس سيگار كرده بودم (چقدر من امروز هوس كردم نكنه يه چيزيم شده ) :happy: .خلاصه رفتم تو مغازه يارو گفت آقا چند تا ميخواين منم كه تو يه عالم ديگه بودم گفتم لطفا چهار نخ بدین بعد دیدم یارو شد :blink: منم تازه دوزاریم افتاد و شدم :puke: دو تا هم خانم اونجا بودند که داشتن بهم میخندیدند .خلاصه منم بدجور ضایع شدم فوری سفارش رو دادم و فوری پیچوندم بیرون :evil:
سيگار نكش باسه سلامتي ضرر داره!
4 نخ کباب.......مردم از خنده.دمت گرم. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اینم یه سوتی از رئیس جمهور نه چندان محبوب ;)
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
با سلامنقل قول:
نوشته شده توسط emtn
قرار نشد دیگه سوتی سیاسی باشه
البته خود سوتی اشکال نداره اما توشیح شما سیاسی هستش و باعث کدورت بین کسانی که موافقن و موخالفن میشه
اما خود سوتی جالب بود
ممنون
قضيه از اين قراره که ما و يه بابايي با هم يه کلاسي ثبت نام کرديم.
و يه نموره هم دو تايي دير و ناپلئوني رسيديم
امروز جلسه اول بود و مام طبق عادت مالوف بچه کوشا بازي رفتيم و رديف دوم نشستيم.
هيچي استاد اومد سر کلاس و...يه دفعه ديديم دکي
اين رفيق ما موش شد رفت اون زير ميز
همش دفترشو گرفته جلو صورتش يا يه جوري ميشينه که استاد صورتشو نبينه
يارو هم خيلي چپ چپ به من و رفيقم نگاه ميکرد
....
از پرسيدم فلاني چته؟
گفت: نگو...واي .واي واي
دير شده بود...من جلو اين يارو دست تکون دادم سيد خندان....اين بابا هم نگه داشت و مارو رسوند، آخرشم يه صد تومني بش دادم ، هر چي هم هم يارو اصرار کرد، من قبول نکردم ..آخرشم صد تومنو پرت کردم رو داشبوردش و اومدم......
آقا اينو که گفت ، من که هيچي، دوتا دختر هم رديف اول نشسته بودن اونا هم شپلق زدن زير خنده !!!!!!
با پسرخالهه رفته بوديم دنبال رينگ برا ماشين باباش . برميگرده به يارو ميگه آقا از اين رينگها كه ماشين جلويي ميره اون عقبي ميچرخه ندارين !!؟!!!!!
نقل قول:
نوشته شده توسط سینا2006
!!! تاييد ميشه !!!
!!! خواهشا دوستان يه مقدار بيشتر مراعات كنن !!!
این تایپک تنها تایپکی بود که سه روز فقط نشستم از اول تا اخرش رو خوندم.کلی حال کردم.من قبلا خودم یه سوتی نوشته بودم ولی یکی این یکی دیگه
چند سال پیش بود.یه روز رفتم تو کلاس دیدم یکی از کتابام نیست.میزا رو دونه دونه گشتم ببینم کدوم نامرده.بالا خره پیداش کردم
رفتم سراغش گفتم نامرد فلان فلان شده....
یهو یکی از وستام صدام زد من هم پشتم به در کلاس بود بدون اینکه نیگاش کنم گفتم بنال بعد شروع کردم به زدن اون نامردی که کتابم رو ورداشته بود دیدم یه بار دیگه دوستم صدام میزنه باز گفتم بنال اقا یه چند بار دیگه این دوستمون صدام زد هی من می گفتم بنلا اخر سر عصبانی شدم برگشتم گفتم چته مگه سادیسم ......یهو اینجوری شدم :weird:
اخه اون بدبخت می خواست بگه ناظم اومده تو کلاس
هیچی دیگه اون روز اسممو گذاشتن بنال.
کتکای ناظم هم به کنار.
تا اخر اون روز کفری بودم