نقل قول:
خب شما میگید تصادف اگه از یه حدی بگذره به درصد قطعیتش افزوده میشه.یا مثلا بتونه پیشبینی های صحیحی فرگشت انجام بده بازم به احتمال حقیقت بودنش اظافه میشه.اینم درست.
یعنی شما در واقع داری از همون اثرات فرگشت برای اثباتش استفاده میکنی.
ولی مساله اینه که وقتی مساله ای حقیقت داره غیر ممکن هست بشه در طبیعت علیهش تناقضی کشف کرد.ولی فرگشت به سادگی صد ها مثال نقض در ردش میشه پیدا کرد.یا مواردی که نمیتونه توجیح کنه مثلا چگونگی تغییر ذات موجودات همگام با فرگشت.یعنی ذات با ویژگی بدنی یکسانه.
من اینکارو نمیکنم... تفکر علمی بر این مبناست. طبق روکیرد علمی شما اول فرضیه ها و آکسیوم هاتون رو میذارید روی میز بعد شروع میکنید به اینکه ببینید این مدلی که پیش نهاد میدید چقدر با دیتاها و نتایج ازمایشگاه ها مطابقت داره. و در کنارش پیش بینی هایی انجام میدید و میبینید اون پیش بینی ها چقدر تو تجربه درست محقق شده. این به این معنی نیست که ما داریم نظریه رو با اثراتش اثبات میکنیم!! ... این به معنی اینه که تئوری هر وقت بتونه تجربیات بیشتری رو توجیه کنه قوی تر میشه، همین! و این بخش مهمی از متد علمیه. اگر به این مسئله ایراد دارید ایرادتون به کلیت علم وارده. دقت کنید افرادی که فرگشت رو علمی میدونن مثل پوپر افرادی بودن که بنیادهای تفکر علمی رو به درستی میشناختن و خودشون این متد رو به بلوغ رسوندن!