-
گل در بر و می در کف و معشوق به کام است
سلطان جهانم به چنین روز غلام است
گو شمع میارید در این جمع که امشب
در مجلس ما ماه رخ دوست تمام است
در مذهب ما باده حلال است ولیکن
بی روی تو ای سرو گل اندام حرام است
گوشم همه بر قول نی و نغمه چنگ است
چشمم همه بر لعل لب و گردش جام است
---------
نیمیدونم والا
من برم ببین دختر عمه گرامی چی کار هاستو بلکی مشترکا یه فکری کردیم
فعلا با اجازه
-
تو میرسی به عزیزان سلام من برسان
که من هنوز بدان رهگذر، گذارم نیست
چه عالمی که دلی هست و دلنوازی نه
چه زندگی که غمم است و غمگسارم نیست
به لالههای چمن چشم بسته میگذرم
که تاب دیدن دلهای داغدارم نیست
اجازه فرمودیم!
-
تو رابه سرو اين بالا قياس نتوان كرد
كه سرو را قد و بالا بدان تو ماند
دقيقي
سلام عزيزان
آقا جلال اجازه هست ما هم فعلا رفع زحمت كنيم؟
-
دفتر خاطره اي پاك سپيد
نه در او رسته گياهي ، نه گلي
نه بر او مانده نشاني نه، خطي
اضطرابي تپشي ، خون دلي
اي خوشا آمدن از سنگ برون
سر خود را به سر سنگ زدن
گر بود دشت گذشتن هموار
ور بوده درخ سرازير شدن
اي خوشا زير و زبرها ديدين
راه پر بيم و بلا پيمودن
روز و شب رفتن و رفتن شب و روز
جلوه گاه ابديت بودن
اجازه ما هم دست شماست استاد
-
نمي گم دلت گرفته ؛ مي دونم كه تنها نيستي
همدمت بودم يه روزي ؛حالا با ديگري نشستي!!
نكنه عاشقش نباشي ؛ اون كه امروز تو باهاشي
بگو كه دلم باهاته ؛ هر جاي دنيا كه باشي
-
نفسم را پر پرواز از توست
به دماوند تو سوگند که گر بگشایند
بندم از بند ببینند که:
آواز از توست
-
تو رفته ای و رفتنت یک اتفاق ساده نیست
ناچار این پرواز را این بار باور میکنم
یک عهد بستم با خودم وقتی بیایی پیش من
یه احترام رجعتت من ناز کمتر می کنم
سلام
-
موج می امد چون کوه به احل می خورد
از دل تیره امواج بلند آوا
که غرقی را در خویش فرو می برد
-
دلت اومد من رو تنها بذاری ؟
دلت اومد چمدون دلم رو
تو فرودگاه دلت جا بذاری ؟
یه نفر دستاشو برده آسمون
از خدا چیزی تقاضا می کنه
یه نفر واسه کسی که نمی یاد
در خونش رو داره وا می کنه
-