اي ول شعرهاي سماعي خيلي جالبي گذاشتي
ممنون
Printable View
اي ول شعرهاي سماعي خيلي جالبي گذاشتي
ممنون
سلام مرسدس جان
شعرات خيلي جالب بود
اگر مي شه جواب سوال من رو بدي ممنون مي شم
موفق باشي
سلام عليرضا جان ببينم مال كجا بودينقل قول:
نوشته شده توسط Alireza_Shafaei_PCworld
--0--00-0---00-00-0-0-0-0
سلام به دوست خوبم مرسدس ادم دوستايي مثل مرسدس داشته باشه ديگه چي مي خواد
راستي مرسدس جان مي شه بگي منظور شعر از كلمه قمر توي مصراع من غلام قمرم چيه ممنون مي شم.
-=-=-=-=-=-=-==-
هاي هاي انگار بحث ذهن عوض شد آخه من چيزي در اين باره نمي دونستم فق ط بايد تاپيكا نگاه مي كردم :blush:
سلام دوست عزیز ممنون از لطفتون شما چون خودتون خوب هستید.....نقل قول:
نوشته شده توسط zolgharnein
قمر توی این شعر همون (ب) بسم اله هست. هر موقع فهمیدین که منظور (ب) چه کسی هست رمز تمام اشعار عرفا رو میفهمین.اگه میخاین به حقیقت برسین دنبال پیدا کردن اون (ب ) برین.....
یه نکته جالب تر اینکه این شعر خود به خود توی صفحه 121 نشسته. کسی معنی 121 رو بلده.؟
سلام به همگی.
باز خوش به حال شماها که تو معنی کردن این شعرها فقط تو یه کلمه گیر می کنین.من یکی اگه معنی این شعر ها رو بفهمم هم بازم به سختی می تونم مشخص کنم مخاطب شعر کیه.بگذریم بالاخره هر کسی را بهر کاری ساختند...
برا یه مدت نیستم هر چند شاید مهم نباشه اما خواستم یه خداحافظی کرده باشم.این مدت که با هم بودیم خوش گذشت. ببخشید اگه بعضی وقتا چرت و پرت گفتم.
شاید یه مدت بعد دلتنگ بشمو برگردم شایدم..........
خداحافظ
:blush:
سکوت سرشار از ناگفته هاست
دوست عزیز،نقل قول:
نوشته شده توسط elected
کریشنامورتی با فعالیتی از ذهن مخالف است که در اثر کنش هویت و یا همان خود بوجود میآید.. وگرنه فعالیت ذهن و نگرش خلاقانه آن، با مثالهایی که زده، کاملا مشهود است.. او میگوید حتی به فرافکنیهای خود نیز توجه داشته باش !!..
کنش غلط ذهن در اثر توجه به فرآیند فکر و متفکر به پایان خواهد رسید .. ولی منظور پایان اندیشیدن و توجه نیست..
ما در روز بارها از کنش صحیح ذهن در زندگی روزمره استفاده میکنیم و گرنه به طور مثال هیچ اختراعی انجام نمیشد.. چرا که در این حالت، خلاقیت ذهنی است که در راس امور اندیشیدن است و رجوع به انبار حافظه میکند، نه ساختار هویتیای به نام من، تحقیق من، سرنوشت من... و ... هر چند که فعالیتی موقتی است نه خارج از زمان (همیشگی !!)
خب ما اگر فعالیت اندیشیدنی خارج از محدودیتهای هویتی داشته باشیم میتوانیم به هر چیزی توجهمان را جلب کنیم، حتی چاکراها... حصاری که مورتی از آن میگوید.. حصار ناشی از محدودیتهایی است که هویت به ذهن دیکته میکند و این ذهن محدود در فرآیندی نابجا از خودش گیر افتاده.. نجات آن به این برمیگردد که توجه و مشاهده را به فعالیت و عملکرد ذهن در رویارویی با پدیدههایی که هر لحطه با آن مواجهیم و به موازات ارتباط با پدیدهها معطوف نماییم.. در مثال ناقوس، هم به نتها، هم فواصل میان آنها و سکوت، هم طرز مشاهده، هم عمل رجوع به خاطرهای که از کودکی به یادمان آمد، و بعد احساسی که از آن به یادمان آمد و .... به جای توجه به نتها و بعد به یاد آوردن خاطره کودکی و بعد چنان غرق شدنی که احساس خاطره به ما میدهد و بعد فراموش کردن صدای ناقوس و نشنیدن آن و در نتیجه زندگی در زمانی که خاطره برای ما پخش میکند به جای زمان حال..
همین فعالیت گفتمان مورتی که سوال و بحث و دقت راجع به فعالیت خود مرکز است، چنان شیوا و گیراست که خود نمایشی از طرز بکارگیری درست اندیشه را در مورد مسایل نشان میدهد.. نحوه گفتار و بحث مورتی خود، خلاقیت یک ذهن پویا را به ما مینمایاند..
دونخوان هم، اولین گام را برای حضور در عالم ساحریش، متوقف کردن دنیای کارلوس مینامد.. این توقف حالتی است که به هشیاری و مراقبه در همه حال کریشنامورتی نزدیک است.. هر دو یک چیز را میگویند.. و بعد دونخوان میگوید که در اثر چنین فروریزی ساختار و نظام تاویلی، شخص با داشتن اقتدار و قصد به درک نوعی تفسیر جدید در مواجه شدن با دنیا به نام دیدن است که گامهایش را استوار به سوی دیدن دنیاهای جدیدی که در زمان حال برای انسان وجود دارد میشود، و دقیقا همان تونال نادرست و ذهن گرفتار در چنگال من است که غافل از مشاهده واقعی عالم است..
نمیدانم آیا به سوالات توانستم پاسخی که میخواستی بدهم یا نه.. اگر نه، شما منظورتان را طور دیگر بفرمایید..
-/
-=-==-=--==-=--==-اميدوارم هر جا مي ري بهت خوش بگذرهنقل قول:
نوشته شده توسط tom boy
سلام مرسدس جان شرمنده كردي خوب حرف ب به چه كسي بر ميگرده ؟؟؟ صاحب شمشير ....... درسته؟؟؟نقل قول:
نوشته شده توسط mercedes
چرا عاشق میشویم؟
--------------------------------------------------------------------------------
آيا هر گاه دامنة انرژي دو نفر با يكديگر تداخل يا تماس پيدا كند تبادل
و تأثير متقابل انرژي ها اتفاق مي افتد. خواسته يا ناخواسته سطح انرژي
ديگران را حس مي كنيم. وقتي به طور خود به خودي كسي را دوست داشته باشيم
يا احساس خوشايندي نداشته باشيم علت اصلي آن در ارتباط با طبيعت امواج
انرژي است كه در هالة آن شخص احساس مي كنيم. اگر احساس ترس، ناخشنودي و
يا خشم داشته باشيم اين امواج نه تنها بر روي تصوير ذهني ما از ديگران
اثر مي گذارد بلكه در سيستم انرژي خودمان هم مؤثر است. اگر از حضور كسي
احساس تنش يا ناآرامي مي كنيد بدون اين كه دليل واضحي داشته باشد يا حتي
شايد احساس كنيد همه چيز در درون تان منقبض است علت آن تشعشعات هالة آن
مشخص مي تواند باشد. از طرف ديگر اگر در هالة شخصي به شعف و عشق و
آرامش پي ببريد به شكل خاصي از حضور آن شخص حال تان بهتر مي شود بدون اين
كه حتي حرفي رد و بدل شود.وقتي امواج دو نفر به شدت يکديگر را جذب کنند
آنوقت احساس عشق را تجربه خواهند کرد.
پذیرش در زنها
يك رنگ به خصوص بر روي هر يك از اين هفت چاكرا اثر بيشتري دارد، يعني
فركانس امواج چاكراها با رنگ مربوطه افزايش يافته، شفاف تر و درخشان تر
مي شود. گفته شد كه چاكراها در مردان در جهت عقربه هاي ساعت مي چرخند و
طبق آموزش هاي چيني اين جهت چرخش در طبيعت نمايانگر قدرت اراده، فعاليت و
هم چنين خصوصيات منفي مثل پرخاشگري و خشونت مي باشد و غلبه و تسلط را در
مردها مي رساند.
در زنان جهت حركت چاكراها خلاف عقربه هاي ساعت است و اين نوع حركت
در طبيعت نمايانگر پذيرش و توافق مي باشد. به همين دليل چيني ها معتقدند
زنها فعاليت بيشتري در ابراز احساسات دارند و مردها ميل به پذيرش احساسات
و يا باقي ماندن در وضعيت منفعل دارند.
چرخش متناوب چاكراها باعث مي شود مردها و زنها در زمينه هاي مختلف
زندگي به اشكال متفاوتي انرژي ها را به سوي كامل شدن هدايت كنند.
چاكراها امواجي را كه با فركانس هاي خودشان هم خواني داشته باشد از محيط
اطراف مي گيرند و مانند آنتن عمل مي كنند. امواج انرژي را در هر حدي كه
باشند مي گيرند و ما را به آنچه در طبيعت، جهان و اطرافمان در جريان است
وصل مي كنند. چاكراها هم چنين انرژي ها را دقيقا به اطراف ساطع مي كنند.
از اين رو باعث تغيير اتمسفر اطراف ما مي شوند. از راه چاكراها مي توانيم
امواج سلامتي و يا پيام هاي آگاهانه و ناخودآگاه بفرستيم و ديگران، شرايط
و حتي ماده را تحت تأثير قرار دهيم، آن هم درجهت مثبت يا منفي.
یک توصیه
اگر نمي توانيد عاشق شويد ويا دلشکسته ايد
از سنگ كوارتز صورتی استفاده كنيد. اين سنگ ملاطفت و مهرباني و عشق را
به همراه مي آورد. امواج عشق جان تان را در بر مي گيرد و مرحمي بر زخم هاي
قلب تان كه در اثر بي توجهي ها ايجاد شده مي باشد و روح تان را براي
پذيرش عشق و عشق ورزي باز مي كند.
این مطلب در یه تاپیک جداگانه نیز گذاشته شده. اینجا هم دیدم بد نیست باشه. ببخشید اگه تکرار شد.