دل هم براي خود دلايلي دارد
آقاي پاسكال دمت گرم!
ديگر بشر ني متفكر نيست
دور افكنيد
منطق بيهوده را
منطق ، استقرا ، عليت ، تجربه
اين ها كليد درك جهان نيستند ...
رحیمی-شمشیر معشوقه قلم
Printable View
دل هم براي خود دلايلي دارد
آقاي پاسكال دمت گرم!
ديگر بشر ني متفكر نيست
دور افكنيد
منطق بيهوده را
منطق ، استقرا ، عليت ، تجربه
اين ها كليد درك جهان نيستند ...
رحیمی-شمشیر معشوقه قلم
در دلم غوغاست
آتش زير خاكستر
مي سوزاندم چو شمع
ذره ذره ي وجودم را آب مي كند
تا كي شعله و زبانه كشد
لب فروبسته و هيچ نگويم از رنج درونم
لبم خندان و دلم خونين از اين آتش درون
در دلم غوغاست ...
انوری
تنها دلیل شاعری های من ..
مثل یک روحی ؛ رهــــــــــــــا از بند زندان و تنی!
دور هم باشی اگر از من ٬ همیشه با منی
تو همیشه بی خبر مهمان بغضم می شوی
بی هوا از چشم های خسته ام سر می زنی...
رویا باقری
بیــــــا قَـــــرار بُگـــذاریـم کـــه . . .
هیـــچ وَقــت با هَـــم قَــــــرار ی نَــــداشته باشیــــم !
بُـــگذار هَمیشــــه اِتفـــــاق بیافتـــد !
این طـــور بـــــهتر اَســـت مَـــن هَـــر لَـــــحظه مُنتَـــظر اتفاقـَـــم !
منتظـــر ِ یک اتفـــاق که " تــــو " را به " مـن " برسانَــــد.
دِل اَســـت ديگــر!
نمي تَــوان دِلتَنــگي را از او گرفـــت
مَگــر ميشــود خيــسي را از آب گرفـــت؟!!
گاهــي ميريزد و خـُــرد ميــشود...
گـــاهي هَم تـَـرک بـَـر ميــدارد...
... اَمـــا باز دِل ميـــماند!
گــآهي نيــز آدم را به اوج دیوانگی می رسانَــــد...
مِثــل مَــن کــه بی تفاوتــی هایت را می بینَـــم
با تَمـــام این هـــا
مــی دانَـــم
دَر سَــطرهــای بَـــعدی این شِـــعر،
عاشِـــق کَســی می شَـــوی،
مـــی رَوم بَــرای خُــودم قَــهوه بـریـزم،
راحَـــت بـــاش...!
ماگذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی...
تو بمان و دگران، وای به حال دگران...
رویایی در خواب ( دفتر شعر شقایق )
نیمه شبی از شبهای تکرار تنهایی
در خواب روزی را دیدم که تو آمدی
با ستاره ای در دستهای کوچک عشق
و من با دستانی کشیده به سوی خدا
تو را نگاه میکردم
پرویز طارمی
9➚ اشعار را به صورت کامل ، همراه با نام شعر و شاعر و در صورت امکان نام کتاب یا مجموعه شعر و منبع موثق قرار دهید.
شاعر: باران کیان مهر
نام شعر:دو جین اشک
دوجین اشک
یک قطره قلم
تکه ایی کاغذ تنهایی
این است راز همه ی سروده ها و ناسروده هایم برایت. . . .!
هجوم خالیِ نفس های تو
های می شود مقابلِ هویِ متروکَم٬
تو تنها انعکاسِ این اطراف بودی ولی حیفــــ که نماندی!
از درد سخـــن گفتــــن و از درد شنیـــــدن ...
با مــردم ِ بی درد ...
ندانـــــــــــــــــی که چه دردیستــ ! ! ! !
به دادم برس اي اشک
دلم خيلي گرفته
نگو از دوري کي
نپرس از چي گرفته
تو اين تنهايي تلخ
من و يک عالمه ياد
نشسته روبرويم
کسي که رفته بر باد
کسي که وقت رفتن
دوباره عاشقم کرد ...
سرافراز- دریغ