آزادي بيش از حد به كودكان، آنان را افرادي هيجاني به بار ميآورد
يك روانشناس:
آزادي بيش از حد به كودكان، آنان را افرادي هيجاني به بار ميآورد
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
يك كارشناس ارشد روانشناسي در يزد گفت: والدين بايد با نظرخواهي از كودكان به نظراتش نيز توجه كنند همچنين بايد توجه داشت كه آزادي بيش از حد به كودكان آنها را در آينده افرادي هيجاني و تكانشي بار ميآورد و مورد هدف آسيبهاي فراواني قرار ميگيرند؛ چراكه جامعه همانند اعضاي خانواده با آنان رفتار نميكند.
"وجيهه ابراهيمي" در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)،منطقه يزد، اظهار كرد: تربيت صحيح فرزندان در گرو سلامت روان و روابط خوب والدين است به طوري كه شخصيت سالم پدر و مادر و محيط سالم خانواده ميتواند در بارور شدن استعداد فرزندان تاثير قابل توجهي داشته باشد.
وي با اشاره به تصور غلط برخي والدين مبني بر آزادي كودكان تا هفت سالگي تصريح كرد: اين والدين با اين باور اشتباهات كودك را به وي توضيح نميدهند؛ حال آن كه كودك بايد نظم و قانون را از ابتدا بياموزد در عين حال كه كودك آزادي خاصي دارد.
اين كارشناس ارشد روانشناسي به والدين توصيه كرد كه به كودكان، آزادي بيان نظراتشان را بدهيد و از آنان نظرخواهي كنيد.
ابراهيمي گفت: تربيت سختگيرانه همچون تربيت سهلگيرانه نتايج نامطلوبي را در روان كودك برجا ميگذارد و اين دسته از والدين با تربيت مستبدانه به نظرات كودك توجه نميكنند كه به افسردگي كودك منجر ميشود.
وي خاطرنشان كرد: هيچ روانشناسي به والدين آزادي بيش از حد كودكان حتي در سنين خاص را توصيه نميكند؛ چراكه فرزندان بايد ادب، نظم و قوانين را رعايت كنند و والدين، آزادي نظر و اجازه حل مساله را به آنها بدهند.
يك كارشناس ارشد روانشناسي گفت: كودك در سن دو سالگي همزمان با شكلگيري و شناخت من شخصيتي خود، نه گفتن به والديني را آغاز ميكند و اينجا واكنش والدين، تعيينكننده لجبازي كودك است به طوري كه با مقاومت والدين و برخوردهاي نادرست، لجبازي در كودك شكل ميگيرد و حتي در سنين بعد هم اين لجبازي ادامه مييابد.
به گفته ابراهيمي، والدين بايد به خواستههاي منطقي و غيرمنطقي كودك توجه كنند و واكنش درستي داشته باشند.
انتهاي پیام
کودکان پرخاشگر در آینده بیشتر به خود صدمه می زنند
کودکان پرخاشگر در آینده بیشتر به خود صدمه می زنند
خبرگزاری فارس: تحقیقات نشان می دهد که کودکان پرخاشگر بیشتر در معرض خطر صدمه به خود قرار دارند.
به گزارش فارس و به نقل از اخبار هلث دی آمریکا، تحقیقات نشان می دهند که کودکان پرخاشگر بیشتر در معرض خطر صدمه به خود قرار دارند و پیشینه ی خانواده یا بدرفتاری می تواند بعدها احتمال صدمه به خود را افزایش دهد.
طبق یک تحقیق جدید بچه هایی که پرخاشگر هستند، زمانی که 12 ساله شوند، سه برابر بیشتر از سایر کودکان دچار صدمه به خود می شوند.
یک گروه از محققان ایالات متحده و انگلستان گفتند که یافته ای آنها که به صورت آن لاین در 27 آوریل در BMJ به چاپ رسید می تواند به تشخیص افرادی که در معرض بیشترین خطر نسبت به این نوع رفتار هستند، کمک کند.
طبق این بررسی نمونه های رفتارهای صدمه زننده به خود شامل بریدن و گاز گرفتن دستها، کشیدن موها، کوبیدن سر و خودکشی از طریق اختناق می شود.
محققان گروهی از دوقلوها را که بین سالهای 1994 و 1995 در انگلستان و "ولز" به دنیا آمده بودند مورد بررسی قرار دادند. 6 ماه بعد از تولد 12 سالگی آنها، خطر صدمه به خود در این دوقلوها را مورد ارزیابی قراردادند. این اطلاعات برای 2141 شرکت کننده در دسترس بود.
این محققان به این نتیجه رسیدند که 237 نفر از این کودکان، قربانیان پرخاشگریهایشان بودند. 8 درصد از این بچه ها به خود صدمه وارد کردند. در عوض از 1904 بچه ای که پرخاشگر نبودند، تنها 2 درصد به خود صدمه وارد کرده بودند.
نویسندگان این تحقیق متوجه شدند، چندین عامل خطر که صدمه به خود را در بچه های پرخاشگر افزایش می داد که پیشینه خانوادگی رفتار صدمه به خود، بدرفتاری و مشکلات رفتاری و عاطفی از جمله این عوامل بودند.
علاوه بر این، این محققان در یک روزنامه خبر از آن دادند که دختران بیش از پسران در معرض صدمه به خود قرار دارند.
نویسنده اصلی این تحقیق، "هلن فیشر" ، عضو انجمن روانپزشکی دانشکده "کینگ" در لندن و همکارانش به این نتیجه رسیدند که مدارس و متخصصان مراقبتهای بهداشتی باید از طریق فعالیت "در زمینه کاهش پرخاشگری و ارائه برنامه های کاهش خطر صدمه به خود"، در کار بچه های پرخاشگر مداخله و از آنها محافظت کنند. آنها افزوندند که باید سیستمهایی وجود داشته باشند که به کودکان در تحمل پریشانیهای عاطفی کمک کنند.
انتهای پیام/
خواستههای کودک را تا یکسالگی بی قید و شرط برآورده کنید
فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان:
خواستههای کودک را تا یکسالگی بی قید و شرط برآورده کنید
خبرگزاری فارس: یک فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان گفت: باید خواستههای کودک را تا یکسالگی بی قید و شرط برآورده کرد و به گریه شیرخوار خیلی فوری پاسخ داد.
به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه اطلاع رسانی وزارت بهداشت، بهروز جلیلی با بیان این مطلب اظهار داشت: گریه در دوره نوزادی یعنی تا 28 روزگی اهمیت بیشتری دارد و باید مادر تمام و کمال در اختیار نوزادش باشد تا بتواند گریهاش را خیلی سریع پاسخ دهد.
وی با بیان اینکه بیشتر مادرها به علت ترس از بغلی و وابسته شدن کودک سعی میکنند که نیازهای کودک را کمی با تأخیر برآورده کنند، به مادران توصیه کرد: به محض گریه نوراد به سمت او بروند او را نوازش کنند و با آرامش علت گریه نوزاد را بررسی کنند لازم است که مادر مطمئن شود که مشکل کودک جدی نیست و بیماری یا خطر مهمی تهدیدش نمیکند.
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران تصریح کرد: گاهی بعضی کودکان به علت هیجان شدید و ذوق زدگی گریه میکنند و در این حالت ممکن است ریسه بروند در این شرایط مادر باید به آرامی و به دور از هیجان به سمت فرزندش برود و او را در آغوش بگیرد در این مورد مادر باید مطمئن شود که ریسه رفتن کودک به دلیل مشکلات ناشی از بیماری نیست.
انتهای پیام/
روشهای درست مذاکره با کودکان
مذاکره با کودکان درست مثل شنا کردن برخلاف جریان آب است، چون کاری دشوار، خسته کننده و وقتگیر است. با وجود این، بسیاری از والدین بر حسب عادت یا علاقه دوست دارند بر سر هر چیزی – از ساعت حمام گرفته تا انجام تکالیف مدرسه – با کودکان خود سر میز مذاکره بنشینند. حقیقت این است که والدین همیشه باید تمام سعی خود را بکنند تا مذاکره به شکل صحیح پیش برود.
رو راست باشید
شاید خودبینانه به نظر برسد اما جامعهای که ما در آن زندگی میکنیم به محاصره خیالات، خواستهها و نیازهای کودکان درآمده و ما از اینکه حتی یک لحظه از آنها غافل شده و بعد به خاطر عوارض و کمبودهای بعدی آنها سرزنش شویم و عذاب وجدان بگیریم، هراس داریم. اما بیایید با هم رو راست باشیم، اگر والدین به خاطر هر چیزی با کودکان خود مذاکره کنند كودكان خیلی زود متوجه میشوند هر آنچه میخواهند میتواند به بحث و مذاکره گذاشته شود. حتی زمانی که پدر و مادر از عبارتهای کلیشهای مانند «من اینطور میگم» یا «چون من مادرت هستم» استفاده میکنند، کودکان فکر میکنند باز هم میتوانند چانه بزنند. ما خسته، آزرده و مشتاق برای راضی نگهداشتن کودکان خود، معمولا سعی داریم این حقیقت را به آنها بقبولانیم که منظور ما همیشه همان چیزی نیست که به زبان میآوریم.
ما فرق کردهایم
اگر فیلمها و سریالهای سیاه و سفید قدیمی را به خاطر بیاورید، متوجه میشوید پدر و مادرهای امروزی چقدر نسبت به گذشته تغییر کردهاند. آن روزها جایگاه کودکان در خانه به گونهای بود که تنها به چشم میآمدند اما حرفهایشان شنیده نمیشد. آنها ساعتها برای بازی به حیاط فرستاده میشدند در حالی که والدین در آشپزخانه سرگرم کار و گفتوگو بودند. هیچ کودکی حرف پدر و مادر خود را قطع نمیکرد و از ترس اینکه تنبیه بدنی شود، جرات نداشت سر چیزی چانه بزند و مذاکره کند. با وجود اینکه این رفتار نوعی افراط به شمار میآید، امروزه ما چنان ساختار خانواده خود را پیچیده کردهایم که کودکان اجازه دارند همه کاره خانه باشند. شاید علتش این باشد که تصمیم گرفتهایم سر هر چیزی با کودکان خود مذاکره کنیم. بسیاری از مردم این رفتار را قدرت و رشد دادن شخصیت کودکان میدانند در حالی که این روشی حاکی از ترس برای القا این مفهوم به کودکان است که آنها دیگر لازم نیست پیوسته از قوانین و دستورات و آنچه ما میگوییم اطاعت کنند.
فداکاری ممنوع
در دنیای امروزی، والدین به خود میبالند كه برای فرزندان خود هر کاری کرده و به خاطر آنها از تمام علائق خود چشمپوشی كرده و حتی از زندگی مشترک خود غافل میشوند. به نظر میرسد امروزه ملاک و معیار یک پدر و مادر خوب این است که به خاطر فرزندان خود از تمام هست و نیست و دنیای خود بگذرند بدون اینکه هیچ انتظار و توقعی برای جبران از آنها داشته باشند. به نظر میرسد بیشتر مردم در این مورد هم عقیدهاند که امروزه کمتر کودکی پیدا میشود که به پدر و مادر خود احترام بگذارد و از تمام بزرگسالانی که در زندگی او حضور داشتهاند، قدردانی کند. باید راهی برای رفع نیازهای عاطفی کودکان پیدا كرد و در عین حال، به آنها اجازه داد جایگاه خود را در خانواده حفظ کنند.
گاهی هم فضایی برای مذاکره فراهم میشود. یک مذاکره معمول با کودکان باید در راستای تصمیمات و انتخابهای ما باشد. همه ما میدانیم که کودکان – به خصوص نوجوانان – آنقدر ظرفیت ذهنی یا مهارتی ندارند که بتوانند تصمیمات بزرگ یا حتی خوب بگیرند. با ارائه راهحل به آنها میتوان کنترل را بدست گرفت و آنها را بر سر یک دوراهی خوب برای انتخاب قرار داد. مثلا اگر فرزند شما باید حداکثر تا ساعت ۱۰ خانه باشد و او میخواهد تا ساعت ۱۱ بیرون بماند، دو راه جلوی پای او بگذارید: یا اصلا از خانه بیرون نرود یا قبل از ساعت ۱۰ بازگردد. این احتمال وجود دارد که او تا ساعت ۱۱ بیرون بماند که در این صورت باید چند هفته او را تنبیه کنید. این تنبیه به او درس مسئولیتپذیری میدهد و او را متوجه میکند حق با پدر و مادر است و آنها مسئول خانه هستند.
شما بزرگترید
چه با کودکان خود مذاکره کنید چه نکنید، آنها گاهی شانس خود را در این زمینه امتحان خواهند کرد. هر چه بیشتر کوتاه بیایید، جریان مخالف آب تندتر میشود و غرق میشوید. آن وقت دیگر آنچنان آب شما را میبرد که امکان شنا کردن یا حتی بازگشت وجود ندارد. در رابطه با کودکان بیشتر از آنکه علاقه مطرح باشد، خیلی مهم است تصمیم بگیرید چه چیزهایی اهمیت ویژهای دارند. ما به عنوان بزرگتر میدانیم که در زندگی واقعی کمتر چیزی را به بحث و مذاکره میگذارند و در عین حال گاهی لازم است با کودکان به سازش و توافق برسیم تا شاید یاد بگیرند ارزش دارد کمی تلاش کنند.
درست تصمیم بگیرید
کودکان خردسال حتی قبل از اینکه زبان باز کنند، مذاکره کردن را یاد میگیرند. چند بار تاکنون دیدهاید که پدر و مادری سر غذا با کودک خود مذاکره میکنند و سرانجام میگویند اگر غذایت را بخوری یک شیرینی به تو جایزه میدهم؟ از آنجا که کودکان مواد غذایی مانند سبزیجات را دوست ندارند، با خوشحالی غذای خود را تمام میکنند تا برنده شیرینی باشند. این مذاکره چه مشکلی را حل میکند؟ اگر این قانون شماست که کودک قبل از صرف شام نمیتواند دسر بخورد، پس نباید به او شیرینی بدهید.
به سادگی میتوانید فکر کنید که این کار بیرحمانه بوده و از یک پدر و مادر ایدهآل بعید است. حقیقت این است که کودک به والدین خود نیاز دارد و کودکان در هر سن و سالی در همان مرز و محدودهای که برای آنها مشخص شده زندگی میکنند. اگر از همان دوران خردسالی معلوم شود این محدودیتها مشخص نیستند و قابل تغییرند، این احتمال وجود دارد که مرتبا سعی در تغییر آنها داشته باشند. شاید فکر خوبی باشد که خود کودکان نیز در خلق این قوانین و محدودیتها مشارکت داشته باشند اما هرگز نباید در این مورد با آنها مذاکره کنید. اگر بحث و گفتوگویی لازم باشد، پدر و مادر باید آن را مدیریت کنند و حرفهای کودکان را بشنوند و بعد تصمیم صحیح را بگیرند.
"برترین ها"
پ.ن: به نظرم مقاله بسیار جالبی بود
وقتی گروه خونی شما همه چیز را برملا می کند
در میان چیزهایی که نوزادان از والدین خود به ارث میبرند، علاوه بر چهره، خصوصیات فیزیکی و بیماریها، می توان به گروه خونی نیز اشاره کرد که کمتر مورد توجه قرار گرفته است. بر اساس تحقیقی که یک موسسه ژاپنی در مورد گروههای خونی انجام داده، به نظر میرسد برخی ویژگیهای شخصیتی با گروههای خونی خاصی مطابقت دارد. اگرچه این نتایج جزو پیشبینیهای نه چندان قابل اتکا هستند، اما آشنایی شما با حاصل این تحقیق و آنچه ژاپنیها میگویند میتواند کمکتان کند تا به خصوصیات فرزندتان در آینده توجه بیشتری داشته باشید و برای بروز برخی از رفتارها در او خود را آماده کنید.
گروه خونی o
کوچولوی شما در آینده میخواهد یک مدیر باشد و هنگامی که چیزی میخواهد همواره در تلاش است آن را به دست آورد و حفظ کند. او برای رسیدن به هدفش مبارزه سختی خواهد کرد و در این راه جسارت و شجاعت بسیاری از خود نشان خواهد داد و این درست همان چیزی است که از هر لیدرها انتظار میرود. فرزند شما با این گروه خونی اعتماد به نفس بالایی خواهد داشت، وفادار و احساساتی است.
نقاط ضعف بچههای گروه خونی o شامل غرور، حسد و تمایل بیش ار حد به رقابت است.
گروه خونی A
اگر شما یا فرزندتان این گروه خونی را دارید، هماهنگی و آرامش را دوست خواهید داشت و دوست دارید همه چیز سازمان یافته باشد. شما با دیگران خوب کار میکنید و حساس، صبور و مهربان هستید.
از جمله نقاط ضعف صاحبان این گروه خونی لجاجت و ضعف در مدیریت زمان استراحت است.
گروه خونی B
کوچولوی شما اگر چنین گروه خونی را دارد، ساده و فردگراست. او دوست دارد کارهای شخصی خود را در اولویت قرار دهد. خلاق و انعطافپذیر است و به راحتی با هر موقعیتی خود را تطبیق میدهد. اگرچه اصرار او در مستقل بودن گاهی اوقات میتواند تبدیل به یک نقطه ضعف شود.
گروه خونی AB
افرادی که دارای چنین گروه خونی هستند، اصولا انسان هایی خونسرد و آرام می باشند که می توانند دوستان خوبی برای شما باشند. همیشه آسایش و راحتی را برای همه فراهم میکنند و طبیعتا سرگرم کننده، منصف و بانزاکت اند.
نقطه ضعف آنها هم میتواند این باشد که گوشه گیر و بیپرده هستند و در تصمیمگیری مردد میشوند.
انواع گروه خونی و تعدادی از مردم که آن گروههای خونی را دارند
"برترین ها"
بچه ها را تهدید نکنید ، لجباز می شوند
روانشناسان معتقدند تهدید، بچهها را لجبازتر میکند. لجبازی در کودکان معمولاً از سن یک سالگی آغاز میشود و حتی میتواند با رفتارهای نادرست اطرافیان در کودک نهادینه شود. کودکان برای پیدا کردن خود و جایگاهشان و گاهی به دلیل اینکه میخواهند خودشان را به اطرافیان ثابت کنند لجبازی میکنند و یکی از اساسیترین مشکلات این است که والدین در این شرایط خودشان هم داخل بازی لجبازی کودکان میشوند و آنها هم به نوعی به لجبازی با آنها میپردازند.
بهترین اقدام والدین در این لحظه میتواند این باشد که دلگیر نشوند و سعی کنند به صورت امری و دستوری با کودک صحبت نکنند بلکه با او همدلی کرده و کمک کنند تا قدرت تصمیم گیری در کودک تقویت شود.
همچنین والدین باید سعی کنند مطالب را به صورت انتخابی برای کودک بیان کنند. به طور مثال به او میگویند « الان میخواهی غذا بخوری؟ » و نباید مستقیماً به او امر کنیم « بیا غذا بخور » بلکه او را در جایگاه یک تصمیم گیری قرار دهند و با این روش کودک نسبت به مسائلی اجتناب کرده و نسبت به آن لجبازی میکند، این در حالی است که بعد از استفاده این روش میتوان اظهار تمایل به آن کار را در کودک مشاهده کرد.
بدترین کار در تشدید لجبازی کودک، تهدید کردن او است. باید بتدریج او را نسبت به کاری که باید انجام دهد آماده کنید و قواعدتان را خیلی روشن و قابل درک بیان کنید.
"سلامت نیوز"
روش صحیح برخورد با فرزندان
حقیقت این است که پدر و مادر بدون اضطراب در هیچ جای دنیا وجود ندارد. و همواره پدر و مادرها نگران سلامتی، بهداشت، روابط، نگرش و رفتار کودکشان هستند. همیشه نگران موفقیت آنها در زندگی هستند و دائم به خودشان میگویند آرام باش همه چیز خوب پیش میرود؛ ولی چگونه میتوان آرام بود وقتی فرزند شما به حرف های شما گوش نمیدهد و به رفتار شما توجهی نمیکند. گاهی حتی داشتن یک خانه آرام و روابط صلحآمیز به رویایی دست نیافتنی تبدیل میشود و احساس میکنید هیچگاه به آن دست پیدا نمیکنید. «مطمئن باشید زمانی که چیزی را از فرزندتان با خواهش و التماس میخواهید، هیچگاه به آن دست پیدا نخواهید یافت؛ زیرا او شما را یک شخصیت آسیبپذیر خواهد دانست. حفظ آرامش والدین در برابر کودکان بسیار اهمیت دارد. ما معمولاً با نشان دادن واکنشهای عجیب و غریب و فریاد کشیدن سعی میکنیم خودمان را آرام و کودکان را کنترل کنیم. بسیاری از ما معتقدیم که تنها راه آرامشمان حرف گوش کردن بچههاست.
فریاد کشیدن
مشکل از نوع تفکر ما سرچشمه میگیرد. با فریاد کشیدن، در واقع کودکان پی به قدرت خود میبرند و فکر میکنند که آرامش بزرگترها در دست آنهاست و این احساس نیاز را نشان میدهد. وقتی به فرزند خود میگویید: من نیاز دارم که با برادرت دعوا نکنی و یا لازم است که به پدرت احترام بگذاری، در حقیقت به او میگوئید که من نیاز دارم این کار را انجام دهی تا به آرامش برسم. زمانی که از فرزندان درخواستی دارید، نسبت به آنها آسیبپذیر میشوید؛ زیرا ممکن است آنها خواسته شما را برآورده نکنند و قطعاً همیشه همه بچهها، خواسته های والدین خود را برآورده نمیکنند و همین جاست که احساس ضعف و ناتوانی میکنید؛ زیرا دو دستی قدرت را در اختیار کودک خود قرار دادهاید. دچار اضطراب میشوید و کنترل فرزندتان از دستتان خارج میشود و سعی میکنید دوباره کنترل او را در دست بگیرید و همین طور که اضطراب شما افزایش مییابد، به آن واکنش نشان میدهید و این واکنش به شکل فریاد و جیغ و انتقاد و سرزنش کودک ظاهر میشود. شما سعی میکنید او را کنترل کنید و او نیز به این امر واکنش نشان میدهد و با شما مقابله میکند. در این لحظه عصبانیت شما به اوج میرسد و با اینکه سعی میکنید آن را کنترل کنید، ولی نمیتوانید و این امر به سادگی به یک تنش دو جانبه تبدیل میشود. خیلی سریع تمامی افراد خانواده دچار اضطراب شده و مبارزه بر سر قدرت آغاز میشود و به نظر میرسد که هرگز این دعوا به پایان نمیرسد. به همین دلیل است که یادگیری مهارتهای حفظ آرامش از ضروریات است.
آیا در برابر موفقیت فرزندتان احساس مسئولیت میکنید؟
وقتی که شما خودتان را مسئول چگونگی رشد کودک میدانید، فشار زیادی به فکر و روانتان وارد میشود، احساس مسئولیت در برابر رفتارهای کودک موجب اضطراب شده و هر نوع بدرفتاری از طرف کودک، شما را عصبی خواهد کرد.
توقف اضطراب و حفظ آرامش
هدف شماره یک: حفظ آرامش؛ تمامی ما در دورهای از زندگی و کار خود حتماً یک رئیس یا مدیر داشتهایم و گاهی آنقدر از دست رئیس خود عصبانی بودهایم که دلمان میخواسته سر او فریاد بکشیم؛ ولی آرامش خود را حفظ کردهایم و به خود اجازه این کار را ندادهایم. این اولین و مهمترین گام است. به خودتان یادآوری کنید که موظفید آرامش خود را حفظ کنید و اجازه ندارید عصبانی شوید.
واکنش رفتار شما با کودک
با کودکتان مقابله به مثل نکنید و رفتارتان درست مانند او نباشد. هنگامی که واکنش شما به رفتار کودک درست مثل خود اوست، در واقع طبق خواسته کودک تان رفتار کرده و روش او را انتخاب کرده اید. شما باید نوع رفتار و واکنش تان را خودتان انتخاب و بتوانید آن را کنترل کنید.
رفتار فرزندان
مهم نیست که فرزند شما چگونه رفتار میکند، همیشه سعی کنید به عنوان یک پدر و مادر بهترین روش رفتاری را انتخاب کنید، فرزند شما واکنش شما را کنترل نمیکند؛ اما اگر گاهی اوقات مراقب نباشید، این اتفاق خواهد افتاد. به خود یادآوری کنید که هیچکس نمیتواند مرا کنترل کند؛ بجز خود من.
روی رفتارتان متمرکز شوید
روی خودتان تمرکز کنید؛ به جای اینکه روی نوع رفتار کودکتان متمرکز شوید، روی رفتار خودتان تمرکز کنید؛ به این ترتیب میتوانید روی احساسات خود بیشتر مدیریت داشته باشید. وقتی روی خودتان و اهداف زندگیتان متمرکز شوید، نفوذتان به کودک بیشتر خواهد شد و ارتباطتان با او بهبود خواهد یافت.
احساساتی عمل نکنید
از روی عقل خود تصمیم بگیرید و به احساسات زودگذر توجهی نداشته باشید. قبل از هر واکنشی آرامش خود را حفظ کرده، کمی منطقی و عقلانی فکر کنید و سپس تصمیم بگیرید. اجازه دهید احساس نقش اطلاعرسانی داشته باشد. ولی به آنها اجازه ندهید فرمان زندگی شما را در دست بگیرند. بهترین نوع تصمیمگیری، تصمیم منطقی و عاقلانه و به دور از احساسات است.
روش حل مسائل و مشکلات
بیشتر پدر و مادرها در مورد آنچه که در برابر آن مسئولند و آنچه که هیچ مسئولیتی در برابر آن ندارند، سردر گم هستند و درک درستی از آن ندارند. برخی از کارها به دامنه وظایف شما محدود نمیشود؛ مثلاً انجام تکالیف مدرسه! این جزء وظایف کودک است و شما در برابر انجام دادن و یا ندادن آن مسئولیتی ندارید. اگر همیشه به فکر رفتارها و کارهای کودک باشید، دچار استرس میشوید. کودک را متوجه کنید که شما میتوانید روش حل مشکل و مسائل مربوط به او را آموزش دهید، ولی وظیفه ندارید مشکل را حل و رفع کنید. به جای اینکه برای کودک ماهی بگیرید، به او ماهیگیری یاد دهید. اگر همیشه به دنبال رفع نگرانیهای او باشید، او هیچ گاه معنای مسئولیت را درک نخواهد کرد و شما روز به روز آشفتهتر و وظایفتان بیشتر و بیشتر میشود.
گوش کنید
شما مسئول گوش دادن کودک به حرفهایتان نیستید و تنها مسئول هستید که در برابر رفتار او واکنش مناسب نشان دهید. اگر قرار بود هر کس و تنها یک نفر مسئول رفتار دیگری باشد، جهان چه شکلی میشد؟
به جای اینکه خودتان را مسئول رفتار فرزندتان بدانید سعی کنید با انتخاب روش مناسب، نوع رفتار او را تغییر دهید و پیامدهای رفتارش را به او یادآوری کنید. با این کار در درازمدت کنترل رفتار کودکتان را در دست خواهید گرفت.
از خود بپرسید که چه روش هایی به آرامش من کمک میکند؟ برخی افراد با سکوت و حرف نزدن به آرامش میرسند و عدهای با یک نفس عمیق و برخی هم با انرژی مثبت و تلقین جملات مثبت به خود. به خاطر داشته باشید که هیچگاه نباید هنگام عصبانیت از خود عکسالعمل زشتی نشان دهید. کمی در اتاق قدم بزنید و یا به حمام بروید تا کمی آرام تر شوید و یا دستکم آن موقعیت و مکان را ترک کنید.
فکر کنید و تصمیم بگیرید
یک نفس عمیق بکشید و یک لحظه به کاری که تصمیم به انجام آن دارید، فکر کنید یک تفاوت بزرگ میان پاسخ درست و واکنش سریع وجود دارد. حتماً قبل از اینکه در برابر رفتار کودکتان واکنش نشان دهید، یک نفس عمیق بکشید. این کار علاوه بر اینکه موجب آرامش شما میشود، فرصتی فراهم خواهد کرد تا بتوانید فکر کنید. وقتی سعی میکنید فرزندتان را مجبور کنید به خواسته شما عمل کند، در حقیقت سعی میکنید او را کنترل کنید، به این موضوع نیز توجه داشته باشید که ممکن است او روز سختی را طی کرده باشد و با فشارهایی که از طرف شما به او اعمال میشود، روز او سختتر و فشار عصبی روی او بیشتر شود و ممکن است رفتار بدی از خود نشان دهد.
جملات زیر را به خاطر بسپارید
«آرام باش و نفس عمیق بکش»، «اصلاً موضوع مهمی نیست»، «صبر کن»، «کمی فکر کن» و … هر جملهای را که به آرام کردن شما بیشتر کمک میکند، در اولویت قرار دهید. حتی میتوانید به یک مکان زیبا فکر کنید و با تصور کردن آن در ذهنتان به آرامش برسید. سعی کنید برای خودتان یک تصویر ذهنی بسازید. با تکرار این تمرین، هنگام عصبانیت، آن تصویر ناخودآگاه در ذهن شما نقش میبندد و احساس آرامش میکنید.
به خودتان فرصت دهید
حتماً لازم نیست بلافاصله بعد از اینکه کودکتان با زانو به پای شما کوبید، شما از خود عکسالعمل نشان دهید، حتی اگر خیلی عصبانی هستید، کمی صبر کنید. همیشه یک پاسخ منطقی در پی تفکر و هدف و زمان، ارائه میشود. هدف شما حل مشکل و تغییر نوع رفتار کودک است، نه انتقام و مبارزه با او. فکر کنید که در این لحظه با نشان دادن چه نوع رفتاری میتوانید به کودک خود کمک کنید. به خاطر داشته باشید که این واکنش در واقع به آرامش و مدیریت احساسات شما کمک خواهد کرد و تغییر نوع رفتار کودکی که از همان ابتدا به اشتباه تربیت شده، کمی زمانبر و مشکل است. پدر و مادر همانند رهبر یک سازمان هستند و هر چقدر مدیر یک سازمان محترمانه و منصفانه رفتار کند، در کارش موفق تر خواهد بود. مثل یک پدر و مادر مسئول عمل کرده و به پیامد آنچه انجام میدهید، فکر کنید. به طبیعت کودک خود توجه داشته باشید، هیچگاه نمیتوان یک گورخر را به یک پلنگ تغییر داد! میتوانید به کودک خود کمک کنید تا مهارتهایش رشد کند، اما نمیتوانید شخصیت او را ناگهانی دگرگون و مثلاً یک فرد درونگرا را به یک انسان شلوغ و شوخ تبدیل کنید. توقعات منطقی و بجا داشته باشید و بدانید که با آرامش خود میتوانید او را به سوی رفتار بهتر هدایت کنید و وقتی که شما پدر یا مادر آرامی هستید، به ناگاه کل سیستم خانواده شما تغییر خواهد کرد. به این موضوع دقت کنید که یک کارمند ممکن است نتواند با یک رئیس خاص کار کند، ولی با فرد دیگری، فوقالعاده باشد و بسیار هم موفق عمل کند؛ پس این موضوع به نوع رفتار رئیس اداره بستگی دارد. همین مسأله در مورد نوع برخورد و رابطه والدین با فرزندان نیز صدق میکند. فقط کافی است برای اصلاح رفتار کودک، ابتدا خودتان را اصلاح کنید.
راه حل خوب برای رفتارهای بد بچه ها
سرکشی: انتظارات خود را تفهیم کنید.
به کودکتان بفهمانید که لحن صحبتتان جدی است و درخواستتان را باید انجام دهد، مثلاً بگویید: اگر واقعاً برای انجام ندادن آنچه که از تو می خواهم دلیل خوبی داری، با لحنی مؤدبانه به من بگو.
هر وقت که کودکتان سعی می کند با شما جر و بحث کند، خواسته خود را لغت به لغت تکرار کنید، مثلاً بگویید:
"شام سر ساعت ۶ صرف می شود، تو باید سر ساعت، سر میز غذا حاضر شوی.”
به او کمی آزادی عمل بدهید، مثلاً بگویید: "امروز باید کارهایت را انجام دهی. دوست داری که قبل از شام آن را تمام کنی یا بعد از شام؟”
گاهی با او مدارا کنید.
ممکن است به کودکتان بگویید: خوب، تو الان باید تکالیفت را انجام دهی، اما می بینم که سخت مشغول تمرین بسکتبال هستی، چطور است تا نیم ساعت دیگر به تمرینت ادامه بدهی، بعد تکالیف را انجام دهی؟
توضیح دهید که اگر کودکتان کاری را که شما از او می خواهید، انجام ندهد، برای او عواقبی خواهد داشت. او ممکن است هر کَلَکی بزند تا نظر شما را عوض کند، اما مقاوم باشید و اجازه ندهید که ترفندهای او در شما اثر کند.
۲) نق زدن: واکنش هایتان را در مقابل رفتار کودکتان عملاً نشان دهید.
ممکن است نق زدن طوری برای او عادت شده باشد که حتی خودش هم از صدای آزار دهنده خود، خبر نداشته باشد. به او تفاوت بین صدای نق زدن و یک لحن عادی صحبت کردن را نشان دهید.
هیچ بردباری از خود نشان ندهید.
وقتی فرزندتان برای اولین بار نق زد قاطعانه به او بگویید: "ساکت شو، نمی خواهم صدای نق زدنت را بشنوم، لطفاً هرچه می خواهی با لحنی آرام و قشنگ به من بگو.” بعد برگردید و اعتنایی به او نکنید. وقتی که او حتی به مدت چند ثانیه آرام شد، به سمت او برگردید و آرام بگویید: "من به صدای قشنگ تو گوش می کنم، می توانم کمکت کنم؟”
تفریح را متوقف کنید.
اگر کودکتان به هنگام بازی و تفریح، ناله و زاری کرد، به او بگویید: "تو داری گریه می کنی؟ تو به قوانین آشنایی داری و می دانی قرارمان چیست، اگر دوباره گریه کنی برمی گردیم خانه.”
۳) نسنجیده حرف زدن: به کودکتان یاد بدهید که قبل از عمل کردن، فکر کند.
ثانیه هایی را که کودکتان طبق روش بالا برای فکر کردن می گذراند تا مبادا احساساتی عمل کرده باشد و فکر می کند تا حرف سنجیده و عمل شایسته ای از او سر بزند – ممکن است موجب بروز یک تحول اساسی در او شود، مخصوصا در حالت های پرتنش و بالقوه خطرناک.
نتایج را در نظر بگیرید.
به کودکتان یاد بدهید که از خود چنین سؤالاتی را بپرسد: «آیا این کار درست است یا نه؟ آیا باعث ناراحتی کسی می شود؟ آیا مشکلی برایم پیش خواهد آورد؟ اگر آن کار را انجام دهم، اثر عمیقی روی من خواهد گذاشت؟» به او بیاموزید فکر کند که یک پیشگوست و می تواند آینده را ببیند، بعد از خودش بپرسد، اگر آن را انجام می دادم، چه اتفاقی می افتاد؟
با او در قانون تصمیم گیری انتقادی سهیم شوید، مثلاً بگویید: "اگر احساس راحتی نمی کنی، انجامش نده”.
از اشتباه ها درس بگیرید.
اگر کودکتان تصمیمی غیر عاقلانه گرفت، از این اشتباه به عنوان فرصتی برای کمک کردن به او استفاده کنید، در این صورت او برای تصمیم گیری بعدی آماده تر می شود.
۴) گاز گرفتن: سریع بچه ها را از هم جدا کنید.
هرگاه کودکتان کسی را گاز گرفت، به او بگویید: «تو نباید مردم را گاز بگیری».کودکتان را از موقعیتی که باعث درگیری می شود، جدا کنید.
به کودک گاز گرفته شده، توجه بیشتری کنید.
برای این که به کودکتان بیاموزید که گاز گرفتن باعث آسیب دیگران می شود، کمک کنید تا فکرش را گسترش دهد، بچه مصدوم را دلداری و تسکین دهید و به او بگویید: "خیلی متأسفم، باید دردت آمده باشد، می توانم کمکت کنم؟”
رفتار دیگری به او بیاموزید.
اگر کودک نوپای شما در حال دندان درآوردن است، چون لثه هایش زخم هستند، از گاز گرفتن لذت می برد و دوست دارد اشیاء را گاز بگیرد، بنابراین مطمئن شوید که او چیز مناسبی برای گاز گرفتن دارد تا به این طریق ناراحتی اش را برطرف کند. معمولاً چون بچه ها مهارت های بیانی شان گسترش نیافته تا بتوانند نیازهایشان را بیان کنند، احساساتشان جریحه دار می شود. سعی کنید به کودکتان کمک کنید تا احساساتش را طبقه بندی کند. اگر او به اندازه کافی بزرگ شده است به او یاد بدهید بگوید: «دارم عصبانی می شوم» – یا «می خواهم بازی کنم».
وقتی کودکتان مشغول بازی است از نزدیک بر او نظارت داشته باشید، به این ترتیب می توانید قبل از این که کسی را گاز بگیرد، مانع او شوید. به آرامی دستتان را روی دهان او بگذارید و بگویید: "تو حق نداری کسی را گاز بگیری، هرچه که می خواهی در قالب کلمات به ما بگو.”
اگر کودکتان هنوز حرف نمی زند، او را از وضعیتی که ممکن است کسی را گاز بگیرد دور سازید و فعالیت دیگری را به او پیشنهاد کنید، مثلاً بگویید: "دوست داری با خاک رس بازی کنی یا با قالب هایت؟”
" زن روز"
ارتباط ساعات خواب با میزان هوش کودکان
میزان هوش یک کودک و افزایش آن به مجموعه ای از عوامل بستگی دارد.
به نظر شما ساده ترین فاکتور برای تیزهوشی یک کودکان خردسال چیست و چه عاملی می تواند او را در یادگیری سریع کمک کند؟ محققان در حال تحقیق روی مشخصات کودکان باهوش هستند و تاکنون دریافته اند کودکانی که در ساعت معینی به رختخواب می روند باهوش تر و موفق ترند. درواقع یادگیری زبان، خواندن و حل مسائل ریاضی بریا کودکانی که خواب منظم دارند نسبت به کوچولوهایی که بی نظمند و در ساعات متفاوتی می خوابند آسان تر است.
مطالعات موسسه تحقیقاتی اس.آر.آی در کالیفرنیا روی هشت هزار کودک چهارساله ثابت کرده که اگر یک کودک زودتر از همسالان خود به رختخواب برود به همان نسبت در یادگیری موفق تر خواهد بود و معیار اصلی برای پیش بینی رشد مثبت در کوکان، همین داشتن خواب منظم است. نتایج این تحقیقات که در کنفرانس بین المللی خواب ارایه شده می گوید خواب کمتر از 11 ساعت در طول شبانه روز یک کودک، عقب افتادگی تحصیلی نسبت به دیگر دوستانش را به ارمغان خواهد آورد.
اگر والدین بتوانند ساعات خواب ثابتی را برای فرزندانشان تنظیم کنند، مهارت های زبانی و توانایی خواندن و نوشتن آنها افزون می شود و علاوه بر این سلامت روانی کودکان نیز تامین خواهد شد.
بیشتر کودکان در طول شب به اندازه کافی نمی خوابند که روی رشد و یا دیگری آنها تاثیر منفی می گذارد، البته تحقیقات کامل تر نیز ارتقای هوشیاری شنوایی، مهارت های زبانی، سواد و مهارت های ریاضی در کودکانی با ساعات منظم خواب را به اثبات رسانده است.
کودکانی که دیرتر از ساعت 21 می خوابند خواب کمتری خواهند داشت، بنابراین والدین می توانند کودکان را با خواندن کتاب یا تعریف داستان به خوابیدن در ساعات مشخص ترغیب کنند. در ضمن باید زمان مناسبی برای به رختخواب رفتن کودکان تعیین کنند و رعایت آن توسط کودک را جدی بگیرند.
" هفت صبح"
نحوه برخورد با غريبهها را به كودكان آموزش دهيد
كارشناس مسوول مادر و كودك مركز بهداشت استان يزد:
نحوه برخورد با غريبهها را به كودكان آموزش دهيد
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
كارشناس مسوول مادر و كودك مركز بهداشت استان يزد معتقد است: والدين براي حفاظت از فرزندان خود از حوادث احتمالي، نحوه برخورد با غريبهها را به آنها آموزش دهند.
"گيتي قوچاني" در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، منطقه يزد، بر رعايت نكات مهم به منظور مراقبت از فرزندان و جلوگيري از حوادث احتمالي توسط والدين تاكيد كرد.
وي با اشاره به نكاتي براي پيشگيري از مسموميتها در كودكان، دور از دسترس قرار دادن مواد سمي و مسموم كننده مانند مواد شوينده و نفت و همچنين انواع داروها را از اين موارد ذكر كرد.
قوچاني گفت: والدين بايد نسبت به اشياء خطرناك و آلوده و در معرض ديد و دسترس كودك هوشيار باشند چرا كه كودك به ويژه شيرخواران از 6 ماهگي اشياء را به سمت دهان ميبرند.
وي تصريح كرد: براي پيشگيري از خطرات به ويژه خطر صدمات بدني به كودك كه بعضا هم ميتواند جبران ناپذير باشد والدين بايد ابزار و اشياء خطرناك همچون چرخ گوشت، چاقو، قيچي و خلال دندان را از دسترس كودكان دور نگه دارند.
قوچاني اضافه كرد: والدين همچنين بايد به كودك ارتباط با افراد غريبه را بياموزند. هنگام رانندگي بايد از صندلي عقب اتومبيل كه ايمن ترين محل براي كودك در هنگام رانندگي است استفاده شود. همچنين در مسافرت از محل حضور كودك خود در هر زمان مطلع باشند.
انتهاي پیام